برای آنها مطبوعات؛موقعی مطبوع است که مطبوع عات باشد؛پویایی نقد را بر نمی‌تابند
مغزهای فندقی نها به منفعت خویش پرستش می‌کنند حضورشان در هر ساحتی فقط برای منفعت است؛مطبوعات سینما سیاست قدرت,,,,
سرهای لی‌لی‌پوتی هرجا را که به تسخیر خود در بیاورد دورهمی بره‌وار راه می‌اندازد
برای آنها اهالی مطبوعات نها در صورت موافق بودن با آنها معنی می‌یابد مغزهای فندقی می‌توانند عنوانی جهانی داشته باشند اما بسیار کوچک عمل کنند خروجی رفتار آنها بیوگرافی واقعی آنهاست ما از آنجا که ویترین قشنگ درون تهی‌اند سرهای لی لی پوتی به ویترین قشنگ آنها توجه می‌کنند و درون تهی و عملکرد بی‌محتوایشان را نمی‌بینند
بهار مطبوعات اگر دستاورد مثبتی هم داشت که داشت عوارض جبران ناپذیری هم آورد معیار‌های ورود به مطبوعات را عوض کرد هرچی سانتی مانتال‌تر ورود آسان‌تر؛ارج و قرب بیشتر
تا پیش از آن ورود به مطبوعات به واسطه اثبات شایستگی و شاگردی کردن برای آموزش مهارت روزنامه نگاری بود اما بهار مطبوعات بیزها و زینب‌های بی‌لایقی را فله‌ای وارد مطبوعات کرد و شاگردی نکرده استاد شدند به سبک گروهبان قندلی
همانطور که قبل از آن یشه‌دار بودن ملاک نبود و در آنوری‌ها ریشان ظاهر خاص و قشری سند ورود بود برای اینوری‌ها هم فوکولی بودن ملاک شد و الک شایستگی سالاری به کناری نهاده شد همین فوکولی‌ها بودند که امثال ممد بلوری را آسی ساختند و این بزرگتر روزنامه نگاری آنها را چله نشین کامپیوتر خطاب کرد
شمس مطبوعات و امثالهم اگر در مطبوعات مزایایی ایجاد کردند ما بی‌نظارت کیفی باعث ورود فله‌ای ناشایستگان بسیاری فوکولی و سانتی مانتال بر چرخه روزنامه نگاری شدند باعث تاثیرات بسیار منفی و مرگ مغزی مطبوعات شدند به نحوی که بعد از توقیف بله مطبوعات ؛همان سیاهی لشکرهای نالایق فوکولی و سانتی مانتال ژنرال‌های مغز فندقی مطبوعات شدند و از مطبوعات مطبوع عات ساختند
از آن طرفی‌ها که انتظاری که در چرخه رسانه‌هایشان شایسته سالاری حاکم باشد ینوری‌ها هستند که ادعای سواد و فهم و روشنفکری دارند چه عدم دقت کافی شان باعث شد مطبوعات ایران زمین سوخته شود و دچار مرگ مغزی
این سیاهی لشکر فوکل قشنگ نالایق کنون مطبوعات را اشغال کرده‌اند روابط عمومی جشن پاره ها شده اند و به جای ارج نهادن به روزنامه نگاران واقعی گروهی از مغز فندقی‌های شبیه به خود را ه قطع‌ها و سرهای لی لی پوتی دارند لشکر خود ساخته‌اند برای خود سپر رسانه‌ای در هر رویداد فرهنگی اجتماعی سیاسی ایجاد کرده‌اند
اینان کجا و روزنامه نگاری واقعی کجا
روزنامه نگاری چراغ سوختن بر تاریکی‌هاست
رکن چهارم دموکراسی در کشورهای توسعه یافته سازمان بازرسی کل کشور روزنامه نگاری است روزنامه نگاری آن چیزی است که نمی‌خواهند منتشر شود بقیه چیزها روابط عمومیست
آن چیست که نمی‌خواهند منتشر شود دانه آگاهی است و نشر فهم در جامعه به واسطه مهارت روزنامه نگاری عنی عمیق‌ترین مفاهیم بشری را روزنامه نگاران ساده سازی می‌کنند برای رشد و توسعه جامعه ه نیت آگاهی اجتماعی منتشر می‌سازند حال نگاه کنیم که بدنه روزنامه نگاری در ایران تا چه میزان به دلیل سلیقگی سیاسی اقتصادی اجتماعی به چه میزان ناتوان و درمانده شده است و از وظیفه اجتماعی خود دور مانده و عرصه روزنامه نگاری در ایران چقدر کج و کوله و کاریکاتور شده است
مغزهای فندقی و قدها و سرهای در آن لانه وخانه ساخته آمد بر آن چیره شده‌اند و به ثروت‌ها و مکنت‌ها رسیده‌اند بدون آنکه رشد کیفی کنند از روزنامه نگاری فهمی داشته باشند
ریشان بی‌ریشه و ویترین قشنگان درون تهی باعث تباهی و تهی شدن و مرگ مغزی مطبوعات شده‌اند و لی لی ها در این میان به مراد خود رسیده و صاحب هرت و مکنت شده‌اند اما چرخه روزنامه نگاری را مخدوش ساخته‌اند
روزنامه نگاری در ایران همچون مرده ای محتضر است سوسوی چراغی اگر از آن برمی‌خیزد ز ریشه دارهای دود چراغ خورده و دغدغه‌مند است که نگذاشته‌اند این شغل بسیار مهم در ایران به مرگ قطعی برسد
ترس از نخ شدن باعث رشد این مغزهای فندقی و سرهای لی لی پوتی شده و عرصه روزنامه نگاری را به قبضه خود درآورده‌اند
اکنون که جامعه آبستن نوزایی است هنگامه زلزله و تکانه‌های شدید برای دور ساختن این مغزهای فندقی قد‌های لی لی پوتی از چرخه روزنامه نگاری ست
جامعه‌ای که در همه زمینه‌ها به بن‌بست رسیده و در حال انفجار است می‌طلبد که عرصه روزنامه‌نگاری‌اش هم بازگشت به اصل خویش داشته باشد و مرجعیت رسانه به داخل کشور بازگردد و انسداد یجاد شده در جامعه ضرورت ایجاد می‌کند که جامعه به حاکمان بفهماند که لازم است این مغزهای فندقی و سرهای لی لی پوتی که در همه جای ایران پخش شده‌اند و همه عرصه‌های سیاسی اقتصادی و فرهنگی را اشغال کرده‌اند به لانه خود بازگردند و عرصه را به شایستگان
بسپارند تا چرخ مملکت از توقف به حرکت درآید و این مغزهای فندقی به پستوهای مکنت انگیز خویش آرام گیرند و نخبگان بر عرصه کشور برای نجات ایران مدیریت کنند که نخبگی مراه خود تعهد اجتماعی و مسئولیت پذیری بالا می‌آورد و جامعه را توسعه می‌بخشد و عرصه روزنامه نگاری بخشی از این ضرورت بسیار مهم اجتماعی است
جامعه آبستن نوزایی است و مغزهای فندقی باید به کناری نهاده شوند تا کشور از این همه ناترازی درآید به واسطه شایسته سالاری

#امیرفرض اللهی