گل بگیر بچه!
در روزگاری به سر میبریم که به هر قیمتی دیده شدن همه جوره یافت میشود
مورد توجه واقع شدن اکنون در ایران بسیار خواستار دارد و بسیاری حاضرند هر کاری انجام دهند تا دیده شوند و این وضع بسیار تراژیک است.
روزگاری برای دیده شدن باید هنری، گرانسنگی ،آنی، یا اصلا ذوقی میداشتی…
اما اکنون میتوانی دهن باز کنی و برای جلب توجه هرچه بگویی…البته که هرچه مبتذلتر و سطحیتر، بیمایهتر و مورد توجه.تر و همهگیرتر…
سخن و تفکر عمیق بگویی هرگز به قدر کافی دیده و شنیده فهمیده نمی شوی اما کافیست به بزرگی هتک حرمت کنی یا با خود بزرگ بینیای که داری کاری کنی که همهگیر شوی…حتی به قیمت شهرت منفی یافتن و دیده شدن…آری، روزگار ناجوریست برادر
حالا حکایت برخی در این روزگار است
البته که خاصیت جامعه باز و گسترش شبکههای عمومی و اجتماعی بسیار بیش از معایب آن است اما در چنین فضایی موجودات بیمغز و تهی مایه بیشتر دیده میشوند تا حقیقت طلبان و پرمایگان اندیشه ورز!
داستان تتلوها و تتلیتیسم در جامعهای که به صورت گسترده با کتاب خواندن میانهای ندارد یا قهر کرده و روی گردان شده نقل این حکایت است : تهی مایگانی که با سو استفاده از فضاهای رسانهای شخصی خودتوهم پنداری دارند و خود را هنرمند برجسته مییابند و اجتماع خواب زده ایران هم بدانها توجه میکند در چنین بستری دلقکانی هم برای جلب توجه، با توهین به شاخصهای بزرگ تاریخ فرهنگی ایرانیان خود را به شهرت منفی رسانیده و البته از عاقبتش عبرت نمیگیرند. نمیدانیم این موجودات را تبهکار به معنی برشتی کلمه بنامیم یا نادانهایی که تصور میکنند با توهین به نابغههایی همچون فردوسی ،بزرگ میشوند…
یکی از این موجودات که در ابتدای راهشان نیز با وهن یکی از بزرگترین انسانهای تاریخ بشر که ایرانی ست خود را در یک مضحکه تلویزیونی مطرح ساخت اکنون نیز با اهانت به حکیم ابوالقاسم فردوسی بزرگ_که ثروت خانوادگی خویش را فدای تاریخ سیاسی فرهنگی ایرانیان کرد و بزرگترین حماسه سرای تاریخ شد_ تصور میکند بزرگ میشد و دیده میشود؛ و در این میان کسی هم پیدا میشود به او میگوید که : گل بگیر بچه جان! اگر به بلوغ فکری نرسیدهای پس درباره بزرگان چنین سخن مگو! گل بگیر نادان ! آخر تو را به بزرگترین حماسه سرای دنیا چه کار ؟! نق و نالهات را بکن و غُرت را بزن…کودک نابالغ!
بزرگی فردوسی چنان است که حتی وقتی شاملو بدو میتازد، خود را زیر سوال میبرد و فهم ناچیز خود را رباره فردوسی به اثبات میرساند ؛
آخر تو را به این غلطهای اضافی چه کار ؟ در دنیای نادانی خود به سر ببر و نون و ماست بچگانهات را بخور! که حتی در آن حد هم نیستی بگوییمت بزرگش نخوانند اهل خرد/ که نام بزرگان….
دلقک بازیات را در بیارو همین گوشه کنار بازیات را بکن و به تاریخ فرهنگی و فرهنگ تاریخی ایرانیان کاری نداشته باش
که تورا به کار بزرگان چهکار؟ای
نابالغ فکری ! دهان گل بگیر و در عوالم کودکانه خودت به سر ببر و یادت باشد کسی شدن با ناکس بودن را فرق بسیار است
دیگر دهانت درباره بزرگان و نوابغ بی تکرار تاریخ ایران نشاید که چاییده شود که اگر چنین کنی چاییده میشوی ناجور…
گل بگیر و پند آموز شو و حیا کن از این همه وقاحت…
تو را به فردوسی بزرگ که دنیا بر او غبطه میخورد چه کار؟
از نشانههای سقوط فرهنگی همین بس که در فیلم فارسی نکوهش شده در قبل از انقلاب ۵۷ خورشیدی “آقا فردین” مردی و مردانگی و پندار و رفتار نیک را به مردم یاد میداد و اکنون سقوط فرهنگی باعث شده “پژمان” عملی شده سطحی بودن و حرام لقمگی و بی شرفی و و پول درآوردن به هر قیمتی و “زرنگالکی بازی” را به مردم یاد دهد و آن را سکه زمانه نشان دهد
ایرانی در طول تاریخ آموخته که باز جوید روزگار وصل خویش، هرچند از اصل خویش دور شده باشد
این خط و این نشان…
امیر فرض اللهی

