ویرانگر تر از سیل بهار است.یادگار آن هشت سال معروف است.بیشتر سینماگران فکور ما در این سیل همرنگ جماعت شده و هریک به نوعی در ورطه ساختن اثار بساز بفروش افتاده اند.حتا انانی که سابقه فیلمسازی قابل تامل در کارنامه دارند.اخرینشان؟مهدی نادری…پس از سالها محجوریت سامورایی را در برلین برده و با یک تهیه کننده زرنگ الکی ابروی حرفه ای خودرا به حراج گذاشته است.قبلیش؟عبدالرضا کاهانی با خانم یایا یش.فیلمسازی که یک دهه پیش با اثار اجتماعیش خونی تازه در رگهای سینمای ایران جاری ساخت و حالا با قصه ای شبه اروتیک در ورطه فیلمفارسی پوست اندازی شده ظاهرشده.گویا رفقای ما به این نتیجه می رسند قلتیدن در ورطه فیلمفارسی بهتر از مستقل ماندن و حفظ ابروی حرفه ای خویش است.از دیگر سو گران شدن ساخت فیلم سینمایی از واحد میلیون به میلیارد و دیدن فروش 40 میلیاردی و نظارت ارزشیابی که برای سینمای فکور حساسیت های بسیار دارد اما برای فیلم ها و قصه های نازل و بی محتوا اغوشی باز دارد… از دلایل این مهم است و انان را همراه ساخته تا کمی پول دربیاورند.مدیریت سینما باید فکری بکند و سینمای ایران را از ورطه ارضای نیازهای سطحی مخاطب بازدارد.باید سطح تحمل اثار در خورتامل نزد مدیران بالا برود تا فیلمسازان ما در این سیل گرفتار نشوند و انانی که همرنگ نشده اند مجال فیلمسازی و تنفس بیابندبله این سیل ویرانگر است و ردپایش بر رفتار های اجتماعی مردم ایران می ماند.باید گریخت ازین هجمه ویرانگر .همه باید همراه شوند.یک دست صدا ندارد.یادمان نرود سی سال پیش پرفروش ترین فیلم سال هامون بود. می شود دوباره ذایقه ساخت.به شعور مخاطب احترام گذاشت و…