صبارادمان
سالهای سال پیش، چیزی حدود ۱۵۰ سال پیش تئاتر مدرن ایران با تولد دارالفنون به ایران وارد شد. در سال ۱۲۹۶ شمسی درست یک سال پس از وقوع انقلاب مشروطه بود که «سید علی خان نصر» که برخی او را پدر تئاتر نوین ایران میدانند، شرکت کمدی ایران را پایه گذاشت. هدف نصر تشویق به آموزش و اجرای تئاتر و ساخت سالنهای جدید به شیوه اروپایی بود و به دنبال آن سالنهایی چون تئاتر ایران، مادام پری آقا بایایف، تماشاخانه هنر و تئاتر پارس برپا شد.
تئاتر پارس در زمان خود یکی از سالنهای پرکار تئاتر لاله زار بود که به طور مداوم در آن اجراهای متفاوتی روی صحنه میرفت. این که بعدها چرا در دهه چهل، کم کم این سالن از رونق افتاد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از اواخر دهه پنجاه و شصت بین نهادهای غیر تئاتری بارها دست یه دست چرخید و سپس این تئاتر نیز هماند تئاتر لاله زار و نصر و… به فراموشی، تباهی و ویرانی کشیده شد بحث دیگری است. اما در هرحال نتیجه این شد که زمان گذشت و از اواسط دهه هفتاد با بازشدن فضا آرام آرام نسل جدید از هنرمندان تئاتر شکل گرفت. نسلی که اکنون در میانه دهه چهلم زندگی خود قراردارند و قریب به دو دهه تجربه تئاتر را با خود همراه دارند. آری این نسل به میدان آمذند و چراغ کم سوی تئاتر را روشن کردند آن هم در شرایطی که از میان آن همه سان های ریز ودرشت تئاتر قدیم ایران زمین در تهران، تنها و تنها یک مجموعه تئاتر بود که از اوایل دهه پنجاه به یادگار بقی مانده بود.
اما از حدود ده سال پیش رشد تعداد هنرمندان و شرایط اجتماعی کشور به شکلی تغییر کرد که دیگر این مجموعه جوابگو نبود. زمانی علاقمندان تئاتر کشور تنها و تنها چند سالن در یک مجموعه بزرگ به نام تئاتر شهر داشتند. مجموعهای که به دلیل بزرگ شدن ظرفیت تئاتر کشور مدیران آن را مجبور کرده بود تا اتاق خیاط خانه و کارگاه دکور و سالن سخنرانی و هر اتاق خالیای را به سالن نمایش (البته کاملاً غیر استاندارد) تبدیل کند تا شاید اندکی پاسخگوی نیاز تئاتری باشد که دیگر تنها دو سالن اصلی و چهارسو (باقی مانده سالهای دور) برای آن کافی نبود.
با سپری شدن زمان، دیگر این به اصطلاح سالنها نیز پاسخگوی نیاز نبودند و وضعیت غیراستاندارد آن و ترافیک سنگین گروهای تئاتری پشت نوبت اجرا و اعتراضها و انتقادها به حذف شدن عدهای از گروهها به دلیل نبود فضای اجرا سبب شد تا اینبار مسئولان شهرداری قدم جلو گذشته و تماشاخانه ایرانشهر را با دوسالن پویا و فعال تأسیس کردند تا شاهد باشیم آرام آرام، قطب تئاتر کشور از تنها یک مجموعه به نام تئاتر شهر به این دو تماشاخانه نیز وسعت یابد و کم کم حتی این مجموعه جدید جای تئاتر شهر را نیز برای بسیاری از گروههای حرفهای گرفت و تبدیل به قلب تپنده تئاتر کشور شد. اما بازهم سیل دانشجویانی بود که از دانشکدههای مختلف تئاتر فارغ التحصیل میشدند بدون این که فضایی برای کارآنان پیشبینی شده باشد. زمان گذشت و به جمع فارغ التحصیلان بیکار تئاتر، فارغ التحصیلان تئاتر آموزشگاههای تئاتر کشورنیز اضافه شدند تا روز به روز و ساعت به ساعت به سیل بیکاران تئاتر (که از قضا، گاه بین آنان استعدادهای درخشان نیزوجودداشت) اضافه شوند. زمان گذشت و کسی برای این رفع معضل قدمی بر نداشت. مدیران تئاترو گاهی حتی هنرمندان نسل قبلی تئاتر در مصاحبههای مختلف از کمبود سالن صحبت میکردند و این که مسئولان باید سالنهای تازه تأسیس کنند اما همه چیز در حد حرف باقی میماند و کسی به این سخنان اعتنایی نمیورزید. بازهم زمان گذشت و آرام آرام بحثهایی درباره نیاز به وجود سالنهای کوچکتر خصوصی به میان آمد. سالنهایی که با سرمایهگذاری شخصی یک یا چند علاقمند به تئاتر شکل گرفته و به این امید که بتواند خودش به اصطلاح دخل و خرجش را در بیاورد.
این صحبتها که به مدت یک دهه، آرام از صحبتهای درگوشی آغاز و آهسته آهسته به مصاحبهها و مقالهها و سخنرانیهای رسمی راه پیدا کرد، ادامه داشت تا در نخستین سال از دهه نود (1/9/1390) یک سالن به اصطلاح خصوصی (اما با بودجه رسمی معاونت هنری وزارت ارشاد اسلامی و زیر نظر بنیاد رودکی!) افتتاح شد تا وزیر وقت و معاون هنری از راه اندازی نخستین سالن پرتابل (که مشخص نیست چرا در آن زمان نام خصوصی بر آن نهاندند) به خود ببالند و درسخنرانیهای مطُولشان درباره این که تا آن زمان توسعه مکانهای فرهنگی به نسبت رشد جمعیت بسیار کم بوده و بین عرضه و تقاضا فاصله ایجاد شده و سبب شده که ظرفیت سالنها در کشور اشباع شود، سخن برانند و بگویند که دیگر دوران مشکلات به سر آمد و این سالن پرتابل، ناگهان تمامی مشکلات را حل خواهد کرد. در هرحال این سالن افتتاح شد اما هرگزبه بخش خصوصی تحویل داده نشد.
به دنبال وجود نیاز به گسترش فضاهای نمایشی، سرانجام موزه زمان اقدام به راهاندازی تماشاخانه پارین در این موزه کرد که اگرچه به عنوان یک سالن منفک از موزه هرگز شناخته نشد اما به نوعی گامهایی نه جندان محکم دراه تاسی تالار نمایشی خصوصی به شمار آمد. پس از آن بود که این بارعده ای جوان دورهم جمع شدند و یک حمام قدیمی را به تماشاخانهای کوچک به نام آو تبدیل کردند که سرآغاز راهاندازی تماشاخانههای دیگری شد که به سرعت در فضای تئاتر کشور حضور خود را چشن گرفتند.
تماشاخانه بازیگاه، تماشاخانه سه نقطه، تماشاخانه استاد مشایخی، تماشاخانه موج نو، تماشاخانه موسسه باران، تماشاخانه رومنس و… تالارهایی هستند که هر چند سالنهای کوچکی دارند اما ظرفیت تازهای به تئاتر تهران اضافه کردند؛ ظرفیتهایی که به گفته بسیاری از کارشناسان، اگرچه ظرفیتی برای تئاتر حرفهای کشور محسوب نمیشود اما حداقل هم تمرینی میشود برای اعتماد به تئاتر خصوصی کشور (که برخی ترس از به ابتذال کشیده شدن آن در صورت برداشته شن بودجه دولتی از سر آنان را دارند) و هم این که فضایی در اختیار جوانان تازه فارغ التحصیل شدهای میدهد که استعدادهایشان را در معرض محک مخاطبان قرار میدهند.
البته در تمام این سالهای طولانی، بیست و هشت تئاتر درایران به نام تئاتر آزاد وجود داشته و دارد که هیچ نوع بودجه دولتی دریافت نمیکند. این نوع تئاترها اگرچه بدون کمک دولتی، تمام این مدت روی پای خودشان ایستادند اما از آن جایی که کارشان آوردن شادی به زندگی روزمره مردم است تئاتر هنرمندانه و تخصصصی و کارشناسانه کشور را دنبال نمیکنند هرگز در آمارهای تئاتر خصوصی و دواتی نیستند. این نوع تئاتر هرگز اندیشهساز و صاحب زیبایيشناسی بزرگی نبوده و بزرگترین عملکردش سرگرمی و شادی لحظهای گذرا به هر قیمت است. این تئاتر به دلیل ماهیت خود هرگز نه در جرگه تئاتر دولتی و نه در جرگه تئاتر خصوصی قرار نداشته و ندارد و تئاتر آزادی بدون قید و بندهای اصول حرفهای و کارشناسانه است که مسلماً دردی از دردهای تئاتر خصوصی کشورمان درمان نمیکند دردهایی که این روزها تماشاخانههای خصوصی کشور را با مشکلات پیچیدهای دست به گریبان کردهاند.
چراغی که به سختی روشن است
داوود نامور مدیر تماشاخانه بازیگاه که تقربیا با دو سال سابقه حیات در یک فضای شصت متری با گنجایشی حدود پنجاه صندلی از قدیمیهای این صنف (صنف تأسیس نشده تماشاخانههای خصوصی) به شمار میآید، درباره گردش مالی تماشاخانه خود گفت: در سال حدوداً پانزده نمايش اجرا میرود که معمولاً هقتاد درصد از بلیتها فروش میرود و تنها ٣٠ درصد از بلیتهای سالن برای مهمانان در نظر گرفته میشود ویا خالي میماند. قیمت بلیت این نمایشها نیز با در نظر گرفتن این که بیشتر جوانها در این گونه تماشاخانههای خصوصی اجرا میکنند مطمئناً خیلی بالا نمیشود گرفت و معمولاً از پانزده هزار تومان بالاتر نمیرود. اما باید حتماً گروهها كف فروش خود را پر کنند.
وی درباره نحوه تقسیم درآمد حاصل از فروش و این که آیا با گروهها به شکل درصدی قرارداد بسته میشود یا اجاره ثابت تصریح کرد: بستگی به شرایط دارد هم درصدي و هم اجاره بها. به این شکل که كف مشخصي براي پانزده شب اعلام میکنیم اگر فروش آنها بيش از درصد نباشد مبلغ مورد نظر گرفته میشود تا ازهمین طریق بتوانیم اجاره بهای سنگین ماهيانه بيش ازسه ميليون تومان و هزینههای جاری را به نحوی تأمین کنیم.
وی درباره کف فروش هرشب افزود: کف فروش باید این قدر باشد که سی درصد سهم سالن کمتر ازشبی صد هزار تومان نباشد.
مدیرتماشاخانه بازیگاه درباره اینکه معمولاً چند درصد گروهها میتوانند این کف فروش را پر کنند تأکید کرد: معمولاً پنجاه درصد گروهها میتوانند این کف را پر کنند و مابقی باید اجاره محل را پرداخت کنند تا این چرخ بتواند بچرخد.
نامور در پاسخ به این که در طول سال و به ویژه نزدیک جشنواره تئاتر فجر، سالن صبحها سالن خود را برای تمرین هم به گروهها اجاره میدهد یا خیر گفت: بله بیش از پانصد گروه تاکنون در طول روز سالن تماشاخانه را برای تمرین اجاره کردهاند. مبلغ اجاره بهای سالن برای گروهها نسبی است و بستگی به نوع استفاده ونفرات دارد اما کف قیمت آن از ساعتي پانزده هزار تومان آغاز میشود.
وی درباره میزان رشد و کاهش تماشاگر طی مدت فعالیت تالار (چه ماههایی بهتر است، چه سالی بهتر بوده است، هر سال چند درصد رشد یا کاهش داشته است) گفت: به دلایل مختلف سال ٩٣ فقط از تاريخ مهرماه تا اواسط اسفند توانستیم کار کنیم با این حال امسال درهمین زمان مشابه ٨٠ درصد كاهش داشتیم. به این توجه کنید که من به عنوان مدیر این تالار هيچ درآمدي غير از همین فروش بلیت برای روشن نگه داتشن چراغ این تالار ندارم واين چرخ رو با زورو مشقت فروان تلاش میکنیم بچرخانیم اما میخواهم با هرسختی ای شده این چراغ را روشن دارم.
مدیرتماشاخانه بازیگاه یکی از دلایل این کاهش را رشد بسیار زیاد تماشاخانههای خصوصی با گنجایشهای مختلفی دانست که گاهی مشخص نیست با چه رویکردی افتتاح میشوند و پس از مدت کوتاهی تعطیل میشوند و گفت: هرچيزي افراط و تفريط بشود خیلی زود از بين میرود درباره تماشاخانهها هم این موضوع صادق است. باید پشت هرکاری فکر وجود داشته باشد تا بتوان در آن موفق شد. اکنون تماشاخانههای خوبی وجوددارند که به خوبی کار می کننداما اگر کسی تنها بدون برنامه ریزی قدم به میان بگذارد همیشه احتمال شکستش بسیار است. در هرحال ما در تماشاخانه بازیگاه تمام تلاشمان را شبانه روزی میکنیم تا هرطور شده این چرخ بچرخد و این چراغی که با تلاش فراوان عده ای علاقمند روشن شده خاموش نشود هرچند که بسیار سخت است و هیچکس نیز از ما حمایتی حتی معنوی هم نمیکند.
محمد حسن نجفی: در «دورهی گذار» هستیم
تماشاخانه سه نقطه یکی از مشهورترین تماشاخانههای خصوصی تهران است که اکنون بیش از دو سال و نیم از عمرتاسیسش میگذرد با دو سالن مشغول به کار است که البته علاوه بر سالن نمایش، مدرسه تئاترش نیزاز بهمن ماه 1389 تأسیس شده و مشغول به فعالیت است.
محمد حسن نجفی مدیر تماشاخانه سه نقطه نیز در همین باره حرفهای شنیدنی دارد. او که علاوه بر تماشاخانه، فضای آموزشی نیز در محل خوددارد درباره تماشاخانه سه نقطه چنین گفت: مدرسه تئاتر سه نقطه در بهمن ماه 1389 تأسیس گردید و تماشاخانه سه نقطه با دو سالن «استاد رکن الدین خسروی» و «سالن خسرو شکیبایی» در ابتدای سال 1392 راهاندازی و به طور رسمی در تاریخ 22/3/92 با حضور جمعی از اساتید و هنرمندان افتتاح گردید.
نجفی ظرفیت سالن «استاد رکن الدین خسروی» را شصت و سه نفر اعلام کرد و گفت: ابعاد محل اجرای این سالن عبارت است از عمق پنج متر مربع و عرض 10 متر مربع که مساحتی حدود پنجاه متر مربع جهت اجرا را فراهم میکند. این سالن مجهز به سکوهای متحرک است و امکان اجرای نمایش در چیدمانهای تک سو، دو سو و سه سو را طبق نظر کارگردان فراهم میآورد.
وی درباره سالن استاد شکیبایی نیز گفت: ظرفیت این سالن نیزپنجاه و چهار نفر است و محل اجرای آن شش متر مربع عمق و پنج متر مربع عرض دارد مساحتی حدود سی متر مربع برای اجرا فراهم میکند.
مدیرتماشاخانه سه نقطه درباره میزان گردش مالی تماشاخانه ومیزان پرشدن سالن برای نمایشها توضیح داد: سالنهای تماشاخانه سه نقطه در صورتی که نمایش از تبلیغات و روابط عمومی مناسب بهره مند باشد معمولاً حدود 70% صندلیها فروش میرود اما به طور معمول نیمی از سالن با حضور تماشاگران پر میشود که البته در سال 94 با توجه به تعداد سالنهای خصوصی و نبود نظارت مناسب بر کیفیت آثار اجرایی در این تماشاخانهها که بازخوردی نامناسب را در پی دارد منجر به تاثیرات منفی بر اعتماد تماشاگران گردیده است. در نتیجه این عدم اعتماد، تماشاخانه سه نقطه نیز نیمی از تماشاگران سال 93 خود را در سال 94 از دست داده و رقم کنونی محصول این تاثیرات منفی است.
وی افزود: به طور معمول تماشاخانه سه نقطه باید در هر سال، میزبان چهل و هشت نمایش باشد که به عبارتی در هر ماه سه تا چهار اجرا میتوان برای هر سالن نام برد، اما در سال 94 بدلیل عدم کیفیت اغلب آثار پیشنهادی و همچنین عدم تأیید شورای هنری سه نقطه برای اجرای نمایشها، این میانگین حتی به طور متوسط به یک اجرا در هر ماه تقلیل یافته است. در صورتی که دو نمایش در یک روز برای اجرا در نظر گرفته شود، فاصله زمانی حداقل یک ساعت و حد اکثر دو ساعت بین آنها وجود دارد. گروههای نمایشی و یا هنرجویان مجموعه سه نقطه با تخفیف سی درصد میتوانند از محیطهای پلاتو «پلاتو یک و پلاتو دو» بهره مند گردند.
نجفی درباره قیمتهای معمولاً تعیین شده برای اجراها و این که مبلغ حاصل از فروش به چه شکل تقسیم میشود تأکید کرد: معمولاً بهای بلیط هر نمایش بین دوازده تا پانزده هزار تومان در نظر گرفته میشود و برای تضمین فروش گروه جهت پرداخت به تماشاخانه مبلغی به عنوان «کف فروش» در حدود سه تا سه ونیم میلیون تومان برای یکماه اجرا (26 شب) در نظر گرفته میشود که گروهها در سه یا چهار قسط نسبت به پرداخت آن اقدام میکنند. البته در صورتی که فروش گیشه هر نمایش از مبلغ کف فروش فراتر رود مبلغ مازاد آن به شکل هفتاد درصد گروه نمایش و سی درصد تماشاخانه محاسبه میگردد. هرچه باشد این مجموعه اجارهای است و ماهانه تنها شش میلیون تومان اجاره بهای آن است.
وی افزود: همچنین ماهانه حدود دو میلیون تومان مبلغ بهای مصرفی است که شامل برق، آب، گاز، تلفن، نظافت و… میشود، همچنین حقوق پرسنل نیز ماهانه هفت میلیون تومان و هزینه لوازم فنی مصرفی سالن نیز حدود یک میلیون تومان در ماه است. محاسبه بالا با ضریب خطای ده درصد در نظر گرفته شده است که ما اگر سه اجرا در هرماه داشته باشیم و درآمد حاصل از مدرسه را نیز به تماشاخانه تزریق کنیم دست آخر باید حداقل آخر ماه یکی دومیلیون تومان نیز از جیب برای این تماشاخانه و تئاتری که برای آن تلاش میکنیم نیز هزینه کنیم.
مدیر تماشاخانه سه نقطه درباره میزان رشد و کاهش تماشاگر طی مدت فعالیت تالار تأکید کرد: همانطور که ذکر شد در سال 92 و 93 با توجه به کیفیت آثار و وضعیت اقتصادی جامعه، مخاطب بیشتری برای نمایشها به ارمغان آورد اما در سال 94 با توجه به آسیب شناسی مطرح شده این آمار با کاهش پنجاه درصدی مواجه شد. چنین گردش مالی نه تنها امکان گردش چرخه اقتصادی را فراهم نمیکند بلکه با توجه به عدم حمایت نهادهای متولی نظیر وزارت ارشاد، شهرداری و همچنین مشکلات گستردهای که شهرداری اصولاً برای تماشاخانهها به ارمغان میآورد، آسیبهای بسیار جدی به گردش اقتصادی وارد شده و امکان برنامه ریزی مستمر و منطقی را از بین برده است.
نجفی افزود: با توجه به شرایط کنونی و نبود حمایتهای مالی که وظیفه ارگانهای نامبرده است، اینجانب شخصاً برای ایجاد فضای مالی از طرق مختلف تلاش بر درآمد زایی و صرف این پول در این مکان نمودهام تا امکان حفظ آن بخصوص در شرایط کنونی فراهم گردد.
وی درباره رشد بسیار زیاد تماشاخانههای خصوصی با گنجایشهای مختلف تأکید کرد: در هر شکل و صورت گسترش فضای خصوصی تئاتر ارزشمند است، اما آنچه در این مسئله بسیار حائز اهمیت است نحوه راهاندازی، نحوهی کار و نحوهی نظارت بر این محیطهای تازه تأسیس به لحاظ فرهنگی و هنری است. در واقع گسترش تئاتر خصوصی به منزلهی کثرت سالنها در جای جای شهر و آشنایی و حضور مخاطبان بیشتر و تازه در تئاتر بسیار زیبا و مورد ستایش است.
نجفی افزود: اما آنچه در سال 94 با آن مواجه شدیم کثرتی بی رویه و بی هدف بود که متأسفانه نه تنها باعث گسترش بهینه و کارآمد فضای تئاتر و مخاطب تئاتر نشد، بلکه به دلیل عدم کیفیت مناسب سالنها و یاعدم برنامه ریزی صحیح و یا حتی نبود کیفیت آثار انتخابی باعث عدم اعتماد و مخاطبان شد و ریزش قابل توجه در قشر معتمد و مخاطب بخش خصوصی ایجاد کرد. آخر یک تماشاگر مگر چند بار حاضر است برای تماشای نمایشهایی که حتی در سطح نمایشهای دانشجویان سال اولی هم نیست باشند. تماشاگر پانزده هزار تومان در این شرایط بد اقتصادی هزینه میکند تا یک نمایش خوب و یا حداقل نسبتاً خوب ببیند اما وقتی برخی از تماشاخانهها تنها به دلیل کسب درآمد هر نمایش غیر حرفه ای وبه دور بودن از حداقل استانداردهای تعیین شده از سوی متخصصان در سالنهای خود اجرا میکنند، خب تماشاگر هم دیگر از آمدن به تماشخانه ها منصرف شده و عطای تئاتر دیدن در این سالنها را به لقایش میبخشد.
مدیر تماشاخانه سه نقطه ادامه داد: با این حال معتقدم در «دورهی گذار» هستیم و این دورهی سخت، پرتنش و بی رویه نیز میگذرد و نتیجه قاعدتاً با تشکیل «سندیکای تئاتر خصوصی» و ایجاد راههای مناسب برای نظارت بر کیفیت آثار انتخابی و همسویی مدیران بخش خصوصی فضایی متفاوت و قابل احترام را فراهم خواهد آورد.
نجفی تأکید کرد: به نظر من تنها راه برون رفتن از مسیر رو به بن بست کنونی تشکیل یک سندیکای مستقل است که بتواند از حقوق صنفش دفاع کند و اجازه رفتارهای بی قانونی و غیر حرفه ای را به افراد غیر متخصص ندهد تا تماشاخانهها بتوانند مسیر پیشرفت خود را به سلامت طی کنند و مجبور نشوند برای بقا ماهیانه چند میلیون تومان از جیب برای باقی ماندن تماشاخانه خرج کنند.
مهدی کوهیان: ممکن است تئاتر خصوصی حذف شود/ حرکت جمعی بهتر جواب میدهد
اما درمیان تماشاخانههای انبوه و ریز و درشت کشور تماشاخانه موج نو تماشاخانه ای است جوان تر که توانسته سریع تر از بقیه راه خود را پیدا کرده و به اصطلاح سری میان سرها در بیاورد
این تماشاخانه به مدیر عاملی مهدی کوهیان و مدیریت و کارشناسی هنری میلاد شجره در طول یک سال گذشته میزبان دو دوره از فستیوال مونولیو «نخستین فستیوال مستقل مونولوگ؛ گروه تئاتر لئو» بوده است.
مهدی کوهیان درباره قدمت تماشاخانه خود به سپید وسیاه گفت: قدمت تماشاخانه موج نو یک سال است و با هدف ایجاد فضایی برای تئاتر آلترناتیو، متفاوت و تجربی آغاز به کار کرده است. عرض این سالن شش متر با عمق شش متر و ارتفاع چهار متر است.
وی افزود: تماشاخانه موج نو پنجاه نفر گنجایش میزبانی تماشاگر دارد که معمولاً به طور متوسط از بیست نمایشی که در طول سال اجرا میشود بطور میانگین پنجاه درصد آن بفروش میرسد.
کوهیان درباره اجاره دادن فضای تالار برای تمرین گروهها در ساعتهای خالی گفت: ساعتهای صبح اگر تداخلی با اماده سازی سالن برای اجرا وجود نداشته باشد به تمرین اختصاص داده میشود.
مدیرتماشاخانه موج نو درباره نحوه مالکیت ووضعیت مکان تماشاخانه افزود: خوشبختانه این ملک اجاره ای نیست اما بالاخره هزینههای جاری تماشاخانه که تنها اجاره بهای ملک نیست به ویژه این که طی یکسال گذشته در ماههای رمضان و محرم و جشنواره دانشجویی و فجر بسیار افت تماشاگر داشتهایم. نوروز هم که کلاً تعطیل است بااین اوصاف یکی کرن دخل و خرج بسیار مشکل است.
مهدی کوهیان درباره وضعیت اقتصادی و چرخش مالی تماشاخانه و این که آیا درآمد دیگری به تماشاخانه تزریق میشود یا تنها خود سالن دخل و خرجش را درمی آورد گفت: هیچ در آمد دیگری وجودندارد تمام تلاش تماشاخانه، اداره روزمره تماشاخانه شده است و متأسفانه در دراز مدت باعث این میشود که توجه کافی به کیفیت، به تلاش برای بقا و دایر بودن تماشاخانه تبدیل شود. در شرایط کنونی این امکان وجودارد که تئاتر خصوصی حذف شود.
وی افزود: به گمان بنده، دولت باید از اشخاصی که با بیشترین سرمایه گذاری، چرخ تئاتر را میگردانند کمک کند. پرداخت یارانه به هر قطعه بلیط فروش رفته در تماشاخانههای خصوصی یک راه حل است.
کوهیان تنها راه برون رفت از این مشکلات را تأسیس صنف مخصوص تماشاخانههای خصوصی دانشت و گفت: من خود از مؤسسین صنف تماشاخانههای خصوصی هستم و به اتفاق دیگر دوستان خودم در تماشاخانههای خصوصی به دنبال تشکیل این صنف هستیم. البته این که این صنف یکی از صنوف خانه تئاتر باشد یا نه در اختیار مجمع عمومی این انجمن صنفی است که به گمانم بزودی و در مجمع عمومی صنف تماشاخانههای خصوصی در مورد آن تصمیم گیری خواهد شد. به نظرم باید بیشتر با خانه تئاتر در تماس باشیم و مشکلات دوجانبه را بررسی کنیم اما در نهایت فکر میکنم قطعاً هماهنگی و همکاری با دیگر صنوف فعال در حوزه تئاتر به نفع همه فعالان این حوزه است. مطمئناً حرکت جمعی بیشتر و بهتر جواب میدهد
شاهین چگینی: ايام تعطيل، هزینههای ثابت پابرجاست
تماشاخانه استاد مشایخی(کاووسیه) با عمر دوسال و نیمه خود خوش درخشیده است . که فعالیت خود رااز ۱۹ دی با میزبانی کارگاه آموزشی رویای پروانهای به سرپرستی جونجو کیم از کره جنوبی و در قالب کارگاههای آموزشی سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر آغاز کرد و در سوم اسفندماه ۱۳۹۲ و با حضور هنرمندان برجسته تئاتر کشور به طور رسمی افتتاح شد.
این تماشاخانه برای نخستین بار اقدام به برگزاری جشنواره مونولوگ تحت عنوان جشنواره مونولوگ تماشاخانه استاد مشایخی(کاووسیه) نموده است.
شاهین چگینی مدیر تماشاخانه استاد مشايخي و نماینده صنف در حال تأسیس تماشاخانههای خصوصی درباره این تماشاخانه چنین توضیح داد: اين مجموعه با توجه به موقعيت مكاني و همجواري با دانشکدههای معتبر هنري نظير دانشكده هنر و معماري و دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران و … بستري مناسب بوده است جهت كسب تحربه و استفاده نسل جوان و دانشجويان هنرهاي نمايشي
وی افزود: تماشاخانه استاد مشايخي بلك باكسي است به ابعاد صد مترمربع با ظرفيت پنجاه و یک صندلي كه تا هفتاد نفر امكان استفاده توسط مخاطبين را دارد.
چگینی درباره وضعیت فروش بلیتهایشان در طول سال گفت: اين کاملاً بستگي به نمايشي دارد كه روي صحنه است، نمایشیهایی بوده كه بليط ان شب اجرايشان از چند روز قبل از اجرا پيش فروش شده است و نمایشهایی هم داشتهایم كه متأسفانه نتوانستهاند نصف سالن را هم براي هر اجراشون پر كنند ولي عمده نمایشها از فروش نسبتاً مناسبي برخوردار بودهاند. البته همان طور که خود بهتر می دانید متقاضيان اجرا در اين تماشاخانه معمولاً جوانانی هستند که تازه جویای نامند و به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که تمام بلیتهای همه اجراها از قبل پیش فروش شروع شده باشد. هرچند بزرگاني چون استاد منيژه محامدي و پيشكسوتاني مانند خانم ژاله صامتي و آقايان مرتضي ضرابي و محمد رضايي راد و افشين هاشمي و محسن قصابيان هم در اين سالن اجرا داشتهاند ولي جامعه هدف همان جوانان هستند.
مدیر تماشاخانه استاد مشايخي افزود: به همين واسطه ما با شرايط اقتصادي ويژه ايي مواجهه هستيم زيرا گروههای طرف قرار داد آنقدر بضاعت مالي براي يك اجرا تمام حرفه ايي را ندارند و به همين جهت تماشاخانه هم نمیتواند توقع مالي زيادي داشته باشد بر همين اساس ما از گروه تنها خواستار تأمین حداقل هزینههای تماشاخانه هستيم كه با سرشكن هزینههای ماهيانه و ساليانه مجموعه به عددي در حدود شبي دویست هزار تومان رسيديم كه گروه اجرايي موظف است اين حداقل را در هر اجرا تأمین نمايد و مابقي فروش متعلق به خود گروه است كه خوشبختانه تا امروز بالاي نود درصد گروهها در تأمین اين حداقل به مشكلي برنخوردند.
چگینی تأکید کرد: ملك این تماشاخانه و مركز آفرینشهای هنري تئاتر مان اجاره ايي است كه ماهيانه به اضافه هزینههای ثابت اين مجموعه مانند حقوق پرسنل رقمي در حدود١٤ميليون تومان در ماه است كه به اين هزینهها بايد هزینههای جاري مجموعه نظير تعميرات و نگهداري و هزينه قبوض و … را هم اضافه كرد تا به هزینههای واقعي ماهيانه اين مركز نزديك شويم. تصور کنید ما چگونه باید این هزینهها را تأمین کنیم. به ویژه آن که مشكل عمده تماشاخانهها تعطيلي زياد در سال است.
مدیر تماشاخانه مشایخی گفت: ما چيزي حدود بیست روز از اواخر اسفند و اوايل فروردين ماه تعطيل هستيم و به عنوان مثال در سال ٩٣ چيزي حدود چهل روز هم تعطيلي شهادتها و وفاتهای معصومين (ع) را داريم كه مجموعاً شصت روز تعطيل ايم به اين رقم اگر شنبهها را هم كه اصولاً تئاتر تعطيل است را اضافه كنيم شرايط بدتر میشود، زيرا در تمام اين ايام تعطيلي، هزینههای ثابت پابرجاست ولي درآمدي حاصل نمیشود كه خود مشكل بزرگي است براي تماشاخانهها.
چگینی افزود: نگاهي گذرا به وضعيت و چرخش مالي کمپانیهای بزرگ تئاتری در دنيا نظير رويال شكسپير يا تئاتر سلطنتي بريتانيا و يا كمپاني تئاتر منهتن به ما نشان خواهد داد كه چه قدر فاصله است بين آن سياست گذاري مالي و آنچه در كشور ما رخ میدهد. به عنوان مثال بودجه تبليغات كمپاني تئاتر سلطنتي بريتانيا كه در ذيل هزینههای آن كمپاني قرار میگیرد در سال ٢٠١٤ رقمي در حدود ٩ ميليون دلار بوده است! كه اين رقم شايد ١٠درصد هزینههای آن كمپاني در سال را شامل شود! اگر شما اين ارقام را كه مربوط به يك كمپاني اروپايي هست را با رقم كل بودجه تئاتر كشور ما در يك سال مقايسه كنيد، چه اتفاقي میافتد؟
وی ادامه داد: با اين وضعيت ما بايد سطح توقعمون را نسبت به مديريت تائتر در كشور چه در بخش خصوصي و چه دولتي تغيير دهيم، ما عملاً بودجه ايي براي تئاتر نداريم و اگر هم چيزي به اسم تئاتر در كشورمون داريم آن را فقط مديون عشق و علاقه شخصي هنرمندان و دست اندركاران آن هستيم و ديگر هيچ!
چگینی تأکید کرد: تماشاخانههایی كه اكنون در حال شکلگیری هستند، عموماً در مرحله نخست بنگاههای كوچك اقتصادي هستند و سپس مركز توليد هنر و فرهنگ و در يك بنگاه اقتصادي اولويت اقتصاد است و اقتصاد تابع قوانين سرمايه و از قوانين و تعاريف سرمایهداری مفهوم كالا سازي است كه مبحث گسترده ايي است ولي آنچه كه مهم جلوه میکند اين است كه تئاتر در اين نگاه اقتصادي تبديل به كالاي توليدي شده است كه براي فروشش نياز به مشتري دارد و تبليغات، متأسفانه مشتري امروز اين كالا بهواسطه تغيير ذائقه کلیاش كه بهواسطه نفوذ ديگر مدياها و رسانهها تغيير كرده است تبديل به مشتري منفعلي شده كه خيلي هم دنبال وجه فني و هنري محصول ايي كه برايش پول خرج میکند نيست و از اين محصول تنها تقاضاي زرقوبرق و شيك بودن و يا سرگرمي سازي صرف را دارد و نتيجه اينكه تئاتر خود به خود به دو سمت سوق پيدا میکند كه هر دو در جهت پاسخگويي به مخاطب است كه شكل میگیرد.
وی افزود: يكي كمدي از هر نوع آن صرفاً به قصد راضي نگه داشتن مخاطب و ديگري فرماليسم اگزجره ايي كه براي هيچ كس قابل فهم نيست با چاشني استفاده از چهرههای خاص و شناخته شده از هر نوع از فوتباليست گرفته تا سوپر استار ها ي سينمايي اين هر دو مسير كه آفت تئاتر است امروزه بهواسطه حضور سرمايه و نگاه صرفاً اقتصادي به تئاتر، فضاي تئاتری ما را احاطه كرده است و راه برون رفت از اين وضعيت همان تغيير نگاه كلان به تئاتر است وگرنه با همين روش تا چند سال آينده هنرمند اصيلي براي تئاتر باقي نخواهد ماند كه تماشگر غير منفعل و آگاه (تماشاگري كه با صندلي خالي متفاوت عمل كند) داشته باشد و تئاتر به معناي واقعیاش اتفاق بيفتد
مدیر تماشاخانه مشایخی گفت: اين رشد اگر با همان نگاه كلان همراه باشد صد در صد به نفع تئاتر و جامعه است، همانطور كه اطلاع داريد يكي از شاخصهای سنجش مدنيت و مدرنيته در يك كلانشهر شمردن تعداد صندلیهای تئاتر آن شهر است كه ما در اين مقوله به شدت عقب هستيم و نياز به افتتاح تعداد بسيار بيشتري تماشاخانه داريم ولي مشروط به همان نكته ايي كه عرض كردم وگرنه با هجوم سرمايه لجام گسيخته به حيطه فرهنگ و هنر و عدم نگاه حمايتي و نظارتي صحيح آنهم در سطح كلان، اين جريان نه تنها كمكي نمیکند بلكه در جهتي معكوس دست به ويرانگري هم خواهد زد كه جبران آن مستلزم سالها زمان است.
صنف تشکیل می شود یا خیر ؟
چگینی که چندی پیش به عنوان نماینده تماشاخانهها برای تأسیس این صنف در خانه تئاتر تلاش کرد اما ظاهرا به دلیل پاره ای از مسائل، این اتفاق ( تاسیس این صنف در خانه تئاتر) شکل نگرفت درباره چرایی آن گفت: ما در تاريخ دهم مرداد امسال جلسه ايي در خانه تئاتر داشتيم كه با حضور آقايان ايرج راد، بهزاد فراهاني، محمد ساربان و مديران هفت تماشاخانه خصوصي برگزار شد و مسائل متعددي به بحث گذاشته شد كه در انتها صورتجلسه ايي در دو بند اصلي تنظيم شد كه به امضا حاضرين رسيد كه بر اساس اصلیترین بند اين صورتجلسه مقرر شد كه يك نسخه از اساسنامه انجمن مديران تماشاخانههای خصوصي در اختيار اعضا هييت مديره خانه تئاتر قرار گيرد و آنها آن را در جلسه هييت مديره بررسي كنند و در صورت اتفاق نظر اين انجمن تماشاخانههای خصوصي به عنوان يكي از کانونهای زير مجموعه خانه تئاتر ثبت گردد، كه با توجه به اينكه نظر اكثريت اعضا و همچنين مديركل مركز هنرهاي نمايشي اين بود كه ابتدا صنف در وزارت كار ثبت شود و سپس در جاهاي ديگر، لذا تمام توجه مديران و بنده به عنوان نماينده مديران معطوف به اين امر گرديد و بحث خانه تئاتر از اولويت خارج شد وی افزود: البته مدير عامل محترم خانه تئاتر جناب آقاي راد در آن جلسه نهايت همكاري را با اين تشكل داشتند و مخالفتي با حضور ما در ذيل خانه تئاتر نداشتند و آن را منوط به تصميم جمعي هييت مديره خانه تئاتر كردند و همان گونه که عرض کردم هئیت مدیره هم این گونه تصمیم گرفتند که بهتر است این صنف ابتدا در وزارت کار ثبت شود .
نماینده تماشاخانه های خصوصی ادامه داد: در حال حاضر در حال طي كردن مراحل اداري ثبت صنف در وزارت كار هستيم كه ان شالله در اسرع وقت به نتيجه خواهد رسيد و اين امر قطعاً به سود جريان خصوصي سازي هنر در كشور خواهد بود.
چگینی افزود: در حال حاضرمن بی وقفه دنبال نهایی کردن مراحل ثبت در وزارت کار هستم و امیدوارم با نهایی شدن هرچه سریعتراین مهم، بتوانیم به عنوان یک صنف قانونی در خانه تئاتر و یا هرمحل دیگری که هئیت مدیره صنف تصمیم بگیرند فعالیت کرده و وضعیت تماشاخانه ها را از این درهم ریختگی بیرون آورده و با تدوین یک آیین نامه اجرایی جلوی ضرر و زیان را پیش از این که همه این تماشاخانه ها به ورشکستگی بکشند بگیریم .. به قول معروف جلوی ضرر را از هرجا بگیری منفعت است .
تئاتر خصوصی؛ آری یا نه
این سخنان تماشاخانهدارهای خصوصی و امیدشان به تشکیل کانون در خانه تئاتر و حمایت هنرمندان پیشکسوست و نامدار تئاتر از جریانی که چند سالی است با تلاش فراوان در حال راهاندازی آن هستند درحالی صورت میگیرد که همچنان بسیاری از هنرمندان نامدار کشور با مقولهای به نام تئاتر خصوصی به شدت مخالفند. تئاتری که بدون وابستگی به بودجه دولتی میخواهد کار خود را انجام دهد و در یک سالن غیر دولتی و بدون بودجه و کمک هزینه دولتی نمایش را که فکر میکند نمایش خوبی است به روی صحنه ببرد .
دکتر قطب الدین صادقی، کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه، بیست و سوم آذرماه در حاشیه برگزاری چهارمین جشنواره تئاتر منطقهای کاسپین،به صراحت اعلام کرد: با تمام این مشکلات مالی موجود در تئاتر، اعتقادی به خصوصی سازی در حوزه تئاتر ندارم.
وی افزود: باید هنر نمایشی کشور در اداره دولت باشد تا فرهنگ و هنر و آرمان ها را حفظ و تقویت کند و مانع از سقوط این هنر و ورود آثار بی محتوا به عرصه تئاتر شود. تئاتر خصوصی ما را عده ای نوکیسه پر کردهاند من طرفدار این نوع تئاتر نیستم و ترجیح میدهم در زیر این موج کاذب تئاتر تجاری، آرامآرام تئاتری کار کنم که مبتنی بر اندیشه و زیباییشناسی و کار صادقانه بدون تبلیغ، تحمیق و تجارت است.
در همین رابطه کارگردان نمایش «هیپوفیز» در نشست خبری این نمایش که روز یکشنبه 4 اسفندماه 1392 در تالار ایرانشهر برگزارشد نیزدرباره تئاتر خصوصی در ایران یادآور شد: از مسایل مهم تئاتر ما این است که برای گروههای نمایشی سالن خصوصی نداریم و اصلاً تئاتر ما شرایط عمومی تئاتر خصوصی را ندارد. تا زمانیکه امکانات اولیه فراهم نباشد و تا زمانیکه تئاتریها مطمئن نباشند که کارشان تعطیل نمیشود، صحبت کردن از تئاتر خصوصی یک شوخی است.
منوچهر شجاع طراح صحنه نمایش «هیپوفیز» نیز عنوان کرد: صحبت کردن از تئاتر خصوصی نوعی فرار از مسئولیت است و پوششی برای فرار از مسئولیت ها و بیدرایتیها شده است.
هوتن شکیبا بازیگر این نمایش نیز در اینباره گفت: تنها اتفاقی که هم اکنون برای خصوصیسازی افتاده این است که کمک هزینهها را برداشته اند.
پس میبینیم که برخی هنرمندان نامدار کشور با تاسیس تئاتر خصوصی به این شکل در کشور کاملاً مخالفند . اما اگر بخواهیم کمی پا را از مرزهای ایران بیرون بگذاریم میبینیم که در کشوری مانند آلمان هم که تئاتری با شهرت چندین صد ساله و تئاتر برشت و تئاتر کلن و … این بحث پیچیده تئاتر خصوصی و تعاریف هرکدام ماجرای خود را دارد و هیچ کدام باعث نفی دیگری نمیشود .
علیرضا کوشک جلالی، نویسنده، مترجم و کارگردان ایرانی مقیم آلمان درباره دستهبندی تئاتر به سه بخش در آلمان بیان کرد: «تئاتر در این کشور به سه دسته دولتی، خصوصی و خصوصیِ خصوصی تقسیمبندی میشود. تئاتر دولتی کاملاً به نهادهای دولتی وابسته است و توسط آنها تامین هزینه میشود. تئاتر خصوصی توسط بخش دولتی و خصوصی اداره میشود؛ در این تئاتر، گروههای نمایشی دارای سالنهای دولتی هستند که در آنها تمرین و کار میکنند. تئاتر خصوصیِ خصوصی مربوط به آن دسته از افرادی است که سالن دولتی ندارند و کارهایشان را در مکانها و سالنهای خصوصی اجرا میکنند.»
کوشک جلالی با اشاره به اینکه در چند سال گذشته بسیاری از گروههای تئاتری و هنرمندان در ایران بدون کمک و بودجه دولتی دست به تولید هنری زده و در جذب مخاطب و تامین هزینهها هم موفق بودهاند، افزود: «اما همه امور تولید هنری را از صفر تا صد نباید بر دوش هنرمندان گذاشت. برای طراحی یک نظام کارآمد مدیریت تئاتر کشور، ما با مشکلات ریشهای روبه رو هستیم، تا زمانیکه این مسائل از جمله میزان بودجه سالانه و تخصیص آن، نظام آموزش، وضعیت سالنها، مسائل استانهای مختلف و… حل نشوند، بستر مناسبی شکل نگرفته است. اولین نکته آنست که زیرساختهایمان را اصلاح کنیم و آنگاه بر اساس آن، نظامی تئاتری را بر ستون و پایه تواناییهای هنرمندان بنا نهیم »
با نگاهی عمیق تر به صحبت های هنرمندان در می یابیم که اگرچه برخی هنرمندان نامدار وپیشکسوت با تاسیس تئاتر کاملا خصوصی مخالفند و یا نگرانی از بی محتوا شدن نمایش ها و به ابتذال کشیده شدن آن هستند . این در حالی است که پر سر وصداترین تئاتر جهان، تئاتر برادوی (به انگلیسی: Broadway Theatre) رابسیاری محل اجرای بهترین نمایشهای تجاری در میان کشورهای انگلیسیزبان میدانند.
اگرچه هرگزنه تئاتر آزاد را به نوعی تئاتر تجاری کشور میدانند و نه هرگز تئاتر دانشجوییای را که هم اکنون در تماشاخانههای خصوصی در جریان هستند را حتی اندکی نیز نمیتوان با تئاتر برادوی یا تئاتر آلمان مقایسه کرد اما مهم این است که د رتمام جهان گونههای مختلف تئاتر در جریان هستند و باید باید دید آیا زمانی خواهد رسید که تئاتر دانشجویی در همین تماشاخانههای خصوصی کشور آرام آرام رو به سمت حرفهای شدن برمیدارند یا نه و همچنین باید نشست و منتظر ماند و دید با این همه نظرات مخالف که در میان هنرمندان و حتی تردید درمیان اعضای هئیت مدیره خانه تئاتر برای به رسمیت شناختن این تماشاخانه ها در خانه تئاتر و تاسیس کانونی در کنار کانونهای دیگر تئاتر در خانه متعلق به اهالی تئاتر آیا در نهایت این مدیران موفق میشوند صنف خود را تاسیس کنند و برای رهایی از رفتارهای غیر حرفهای و وارد فضای حرفهای تئاترشدن آیین نامههایی تصویب کنند که آنان را از این وضعیت بی سرو سامان و رو به ورشکستگی نجات دهد یا خیر؟ و دست آخر نیز باید منتظر ماند و دید در خانه تئاتر چه کسانی برای ورود آنان به فضای حرفهای و پذیرفتنشان در میان دیگر هالی تئاتر چه کسانی پاسخ مثبت میدهند و چه کسانی پاسخ منفی . درواقع باید دید چه کسانی میگویند آری و چه کسانی میگویند نه!
سوتییتر /
1- چگینی: ما چيزي حدود بیست روز از اواخر اسفند و اوايل فروردين ماه تعطيل هستيم و به عنوان مثال در سال ٩٣ چيزي حدود چهل روز هم تعطيلي شهادتها و وفاتهای معصومين (ع) را داريم كه مجموعاً شصت روز تعطيلي هستیم به اين رقم اگر شنبهها را هم كه اصولاً تئاتر تعطيل است را اضافه كنيم شرايط بدتر میشود، زيرا در تمام اين ايام تعطيلي، هزینههای ثابت پابرجاست ولي درآمدي حاصل نمیشود كه خود مشكل بزرگي است براي تماشاخانهها.
2- نگاهي گذرا به وضعيت و چرخش مالي کمپانیهای بزرگ تئاتری در دنيا نظير رويال شكسپير يا تئاتر سلطنتي بريتانيا و يا كمپاني تئاتر منهتن به ما نشان خواهد داد كه چه قدر فاصله است بين آن سياست گذاري مالي و آنچه در كشور ما رخ میدهد
3- کوشک جلالی : تئاتر در آلمان به سه دسته دولتی، خصوصی و خصوصیِ خصوصی تقسیمبندی میشود. تئاتر دولتی کاملاً به نهادهای دولتی وابسته است و توسط آنها تامین هزینه میشود