انزوای تاریخی.جواد طوسی

“وارثان کیومرث” ترکیبی از یک مستندِ پژوهشیِ تاریخ‌نگارانه و قوم‌نگارانه است. بر اساس سوژه انتخابی که با موضوع‌های گذرا و غیر قابل پیش‌بینی تفاوت دارد، قاعدتاً کارگردان فیلم (پژمان طاهری پور) می‌توانستند مبتنی بر شناخت و تحقیق اولیه دست به نگارش فیلم‌نامه بزنند. این نوع شیوه کار به فیلم‌ساز اجازه می‌دهد تا تصویر دقیق‌تری از موضوعش داشته باشد. علاوه بر این، طبق شیوه‌ی متداول این گونه آثار مستند، مصاحبه و نریشن در کلیّت آن نقش تعیین‌کننده دارد. در همین حوزه‌ی باستان‌شناسی و معماری می‌توان از مستندهای “ملک ری” (علیرضا رییسیان)، “نیشابور” (فرشاد فرشته‌حکمت)، “لاخ مزار” (محسن عبدالوهاب)، “یاد و یادگار” (فرهاد ورهام و مرتضی رزاق کریمی)، “خاطرات ویران‌شده” (احمد شریعتی)، “یادگارهای معماری” (احمد ضابطی جهرمی) و “تبریز” (حمید سهیلی) نام برد.پژمان مظاهری‌پور فیلم‌نامه خود را در چارچوب تحقیق و پژوهش انجام شده؛ جلو برده و به آن -با همراهی نریشن- وجه روایی داده است. قسمت اول فیلم به کاشان (شهر آب، باد، خاک و آتش) اختصاص دارد. بر اساس موضوع اصلی فیلم در حیطه باستان‌شناسی، “رومن گرشیمن” اولین کاوشگری بوده که در این منطقه، اشیاء فلزی مربوط به هزاره‌های چهارم و پنجم قبل از میلاد را پیدا کرده و این کشف خود را دلیل و گواهی بر پیشرفت مردم در آن برهه و پایان عصر سنگ و آغاز عصر فلز دانسته است. فیلم‌ساز برای ایجاد جذابیت بصری، در آغاز فیلم، دوربینش را از روی معماری و بخش‌هایی از بازار قدیمی کاشان عبور می‌دهد. در انتهای این قسمتِ کوتاه نیز دوربین در یک نمای “لانگ شات” از کوه‌پایه‌ای قدیمی در دل بیابان که در حال بازسازی‌ست؛ “زوم ‌بک” می‌کند و به ثبت آخرین نشانه‌ی باستانیِ به جا مانده در این مکان می‌پردازد.اما بخش اصلی فیلم به کرمان (شهری در جنوب کویر لوت) و چند نقطه‌ی مشهور باستانی‌اش همچون “شهداد” و “ارسیمان” اختصاص دارد. نوع مواجهه‌ی دوربین با درّه‌ها و صخره‌های سرْبرْافراشته در دل کویر در نمای لانگ‌شات، ناخودآگاه ما را به یاد درّه‌ی معروف “مانیومنت‌ولی” در شماری از آثار وسترن جان فورد، از جمله “دلیجان”، “کلمانتین عزیز” و “جویندگان” می‌اندازد. این همسویی و تشابه محیطی و جغرافیایی می‌تواند برای ما سوال‌‌برانگیز باشد که چطور در کشوری با پیشینه‌ی اندک تاریخی همچون آمریکا، از چنین لوکیشنی به آن شکل هویت‌مند و چشم‌نواز استفاده می‌شود؛ ولی ما از این قدمت تاریخی و این نشانه‌ها و معماری بکر در فیلم‌های سینمایی‌مان استفاده نمی‌کنیم.در صحنه‌ای از فیلم، همراه با عبور سریع دوربین از خرابه‌های شهداد که زمانی در آنجا فعالیت صنعتی و تولید فلز می‌شد؛ به شکلی هنرمندانه از صدای کوبیدن چکش بر روی فلز استفاده می‌شود. نریشن در طول این قسمت نقشی مؤثر دارد و به تماشگر خالی‌الذهن اطلاعات کافی در چارچوب موضوع محوری خود می‌دهد؛ به عنوان مثال، در این قسمت راوی می‌گوید که شهداد در 500 سال پیش، نقطه‌ی تلاقی حرکت بازرگانان در شرقِ میانه به شرقِ دور بوده و همین امر، دلیل پیشرفت این منطقه شده؛ ولی شرایط بد جوّی باعث انزوای تاریخی بعدی‌اش می‌شود.فیلم‌ساز در پرداختن به منطقه‌ی “آرسیمان” به عنوان نخستین محوطه‌ی باستانی پیش از تاریخ، عمدتا از مصاحبه -به جای نریشن- استفاده می‌کند. افراد مصاحبه‌شونده در این قسمت، دکتر رسول وطن‌دوست (مدیر پروژه مطالعات معدن‌کاری و فلزکاری‌ کهن در فلزات ایران)، دکتر ناصر نوروز‌ زاده چگینی ( سرپرست هیات باستان‌شناسی پروژه در محوطه ارسیمان روشنوه)، دکتر باربارا بتیناهلوینگ (اعزامی از موسسه یاستان‌شناسی آلمان)، فرزاد فروزان‌فر (انسان‌شناس) و مهندس داوود حسن‌علیان (باستان‌شناس) هستند. البته حجم زیاد مصاحبه در این قسمت که بیشتر به روال معمولی و کلیشه‌ای در برابر دوربین صورت گرفته و کم بها دادن به جاذبه‌های بصری، فیلم را تا حدی از ریتم می‌اندازد. استفاده‌ی هر از گاه از نریشن در این بخش، لحن موجز و ادیبانه‌ی خودش را دارد؛ به عنوان نمونه، به این توصیف زیبا از ارسیمان توجه کنیم: “تنها تخیل می‌تواند تصوری زیبا از ارسیمانِ پیش از تاریخ داشته باشد.” جا دارد به استفاده‌ی خوب و مناسب از موسیقی انتخابی اشاره کنیم که به فیلم حسّ و حال غریبی می‌دهد. تدوین سعید آذرنوش نیز برای فیلمی از این جنس، منطق ریتمیک خودش را دارد. قاعدتا نقش محمد رضا اصلانی به عنوان ناظر کیفی -با توجه به تجربیات وسیعش در سینمای مستند- را نباید نادیده گرفت.مجموعاً “وارثان کیومرث” به این سوال در مورد اولین و کهن‌ترین حرفه‌ی بشری، پاسخی سرْراست و جامع می‌دهد.