هیات اعمال سلیقه یا انتخاب؟؟؟

بدون شک یکی از معضلات بزرگ سینما در ایران نحوه انتخاب اعضای هیات انتخاب برای جشنواره هاست.این معضل، بخصوص در جشنواره هایی که کمیت عظیمی متقاضی دارد چالش برانگیز تر است. از انجا که این وظیفه مهم کار سخت و طاقت فرسایی محسوب می شود چرا که باید تعداد بسیاری فیلم را ببینند و درباره انها داوری کنند؛پس معمولا توسط مدیران، افرادی انتخاب می شوند که به نسبت سطح کیفی هیات داوران آن جشنواره پایینتر هستند در حالیکه این هیات انتخاب است که با دست پختشان به داوران نشان می دهند که کدام فیلم بهتر است و لایق جایزه؛در نتیجه دقت در چینش و انتخاب این هیات مهم تر از هیات داوری ست اما ازانجا که ما ایرانی ها غالبا عقل مان به چشممان است وهیات داوری در جشنواره ها ویترین یک جشنواره محسوب می شود معمولا مدیران هنر در چینش اعضای هیات انتخاب بسیاری از ملاحظات کیفی متناسب را در نظر نمی گیرندمثلا در جشنواره حقیقت در اکثر موارد ترکیب چینش اعضای هیات انتخاب ترکیب جامع و عادلانه ای نیست چرا که در ارزیابی فیلم مستند از انجا که با واقعیت و حقیقت روبرو هستیم تنها نباید به فیلمسازان بی فیلم در جشنواره یا مدیران بیکار بسنده کرد.به دیگر سخن هیات انتخاب در جشنواره های مستند علاوه بر تسلط بر فن سینما باید دارای مطالعات کافی و وافی در حوزه تاریخ واجتماع باشند تا انتخابشان از روی اگاهی تاریخی یا تسط به دانش جامعه شناسی باشد و صرفا به جنبه های تزیینی هنر بسنده نکنند.متاسفانه این افت بزرگ هرسال و در بیشتر جشنواره های فیلم در ایران اتفاق می افتد.فرم پرستی و گرفتار شدن در رنگ و لعاب ظاهری یک فیلم و عدم توجه کافی به درونمایه یک اثر، بزرگترین افت هیات های انتخاب در جشنواره سینما حقیقت در همه ادوارش بوده است حتا  در سالهای اول که پر از فیلمهای خوب بوده بی عدالتی هایی درباره برخی اثار انجام شده.اکنون اگر بر اسامی اعضای هیات انتخاب کوتاه نیمه بلند و بلند نظری عمیق بیافکنیم به واقع دچار حیرت میشویم که ایا برخی ازین افراد واقعا صلاحیت از بین بردن اثاری درباره مفاخر فرهنگ ما را با اعمال سلیقه محض شان دارند یا نه؟افرادیکه بعضا یک یا دوفیلم بیشتر نساخته اند که انهم اثار مهم و محکمی محسوب نمیشوند و بیشتر با تمسک به یک واقعه یا سوژه هایی که بیشتر در سینمای داستانی جادارد در میان این اسامی دیده میشوند.افرادی که فاقد مطالعات تاریخی اجتماعی برای فهم یک اثرند و تنها مرعوب فرم بزک کرده فیلمها…صد البته منظور ازین سطور زیر سوال بردن برخی اثار ارزشمند در جشنواره نیست بل انکه به این مهم اشاره داریم که بی عدالتی های بسیاری در جشنواره سینما حقیقت به دلیل ترجیح حس به خردورزی در ارزیابی اثار به وفور مشاهده میشود.به دیگر سخن؛متاسفانه اغلب، در انتخاب نهایی اثار حاضر در جشنواره، هیات های انتخاب مرعوب حس شخصی شان به فیلم میشوند و بخصوص اگر به موضوع فیلم علاقه یا شناخت کافی نداشته باشند انتخابشان بر مبنای حس و سلیقه است نه خردورزی و جامع نگری.این آفت درباره اثار تاریخی و فیلمهایی که سوژه شان مفاخر فرهنگی ست درجشنواره سینما حقیقت بسیار تکرار شده و می شود و میتوان گفت جشنواره مزبور قربانگاه اثار تاریخی و مفاخر فرهنگی ست بواسطه عدم دقت در چینش و انتخاب خردورزانه هیات انتخاب.اخر چه میتوان گفت درباره ترکیب هیات انتخابی که متشکل از یک مدیربازنشسته فرهنگی ست که کارنامه ناموفقی داشته. یک فیلمساز با سابقه غیر تخصصی در حوزه هنر و یک جوان جویای نام که خداوند بغل اش کرده و مانندفیلمسازی که کعبه آمالش است واسکار گرفته شانسی؛ خوش شانس محض می باشد و فاقد مطالعه و تجربه کافی در ارزیابی اثار.آقای دبیر جشنواره سینما حقیقت؛ مهم ترین بخش جشنواره ات را با دست فرمان چه کسانی هدایت کردی که حاصل انتخابشان فقط مرعوب نام و شهرت شدن برخی فیلمسازان خوشنام است به قیمت بی عدالتی درباره فیلمسازان دغدغه مند تاریخی و اجتماعی؟؟؟حالا ما هرچه بگوییم درس و عبرت نمیشود اما با این جمله میتوان سخن را به پایان برد که استفاده از منتقدان سینما که مطالعه کافی دارند و در شناخت فرم نیز کارشناس اند بدلیل جغرافیای فکری عمیق و وسیع شان در ارزیابی اثار این تاسف و آفت همیشگی که منجر به بی عدالتی محض و از بین رفتن اثار دغدغه مند مستند میشود را میتوان جبران کرد.کاش این درد کهنه شنیده شود و مدیران این افت بزرگ را چاره ای اندیشند