نگاهی به دوفیلم.بهزاد فیروزی

قصیده گاو سفید
قصه ی فیلم در عین حال که از خشونت روزگار، مرگ و دست و پنجه نرم کردن یک زن جوان و دختر ناشنوایش حکایت می کند که یکسال از اعدام همسرش می گذرد و توسط دادگاه به وی اعلام می شود که اعدام همسرش بر سر شهادت دروغ بوده و قاضی های کیفری نیز این شهادت دروغ را پذیرفتند و مرد اعدام شدو… تا اینکه روزی مردی مسن درب منزل را می کوبد و با دیدن زن می گوید دوست مرحوم می باشد و به او بدهی دارد و وارد محیط خانواده ی سرگردان او می شود و کم کم موجب جلب اعتماد زن و حریم مرد در محیط خصوصی بازتر و از آن طرف حضورش موجب می گردد تا صاحبخانه عذر زن را بخواهد و او مجبور به اسباب کشی می شود و مرد یک طبقه از خانه ای قدیمی را که متعلق به اوست را در اختیار زن و دخترش می گذارد و از این طریق حضورش گرمتر و گرمتر و حتی حریم خصوصی زن و… و اتفاقات پشت هم تا پایان فیلم و…
از هر چه تعریف در مورد قصه که بگذربم ذهن تحلیل گرمان به این نقطه معطوف می شود که قصه ای با آرامش و ریتم نرم و‌طبیعی در حال گذر است که ناگهان دچار لغزشی از دو مامور یا بازرپرس قوه ی قضاییه یا جایی دیگر می گردد که علت حضور مرد قاضی در منزل زن مورد توجه شان است و به نظر موجب نقصان قصه و از هم گسیختگی اش که حضور این دو فرد ناشناس را در قصه نمی طلبد و بدون آنها نیز مسیر خویش را به زیبایی طی می کرد و یک قطع روایی بی معنی و در ادامه حضور گاو در حیاط زندان نیز دوباره به بدی و نامفهوم تصویر شده و نتوانست به عنوان موضوع اصلی فیلم این تصویر ثابت دوربین حق مطلب را ادا کند و یا صحنه پایانی نیز مرگی غیر جذاب فینال قصه را بهم ریخته و اون حس آرامشی که ببننده می طلبیده را بهم می ریزد و خوشایند قصه ی روایتگر فیلم نیست و می توانست مانند گذشته ی قصه با همان مسیر اواسط فیلم پیش می رفت و اون تلخی پایان فیلم نمی بود.
موضوع بعدی که باید به آن پرداخت نقطه ی قوت فیلم می باشد فیلمبرداری خوب و جذاب آقای امین جعفری ست که بسیاری از ضعفهای قصه را پوشانده و نورهای نرم و ملایم تلطیف شده ، بخصوص در پلان های روز و شبهای حضور مرد در خانه ی زن و منزل مرد و دیگر مکانها.
البته در مورد تدوین نیز نباید بی انصافی کرد و توانسته این روایت را با درایت بهتری نمایش دهد.
برخی مشکلات که در بیان قصه خوب منطبق نشده در حوزه ی صدا برداری و صدا سازی بوده که کمتر با صحنه همخوانی داشته است.
نکته ی پایانی بازی نسبتا مورد قبول خانم مریم مقدم نقش اول فیلم است که تمام سعی ش را در ارایه بازی بهتر و زیباتر در فیلم و قصه ی فیلم که توانسته با زیرکی زنانه و آرامش موجود در بازی سعی در نمایش زیر پوستی و بازی بدن عرضه نماید نقطه مقابل بازی مرد غریبه است که متاسفانه وزن بازی او در تنهایی تیاتر گونه و کمی سنگین که ریتمی اسلومولشن به فیلم می دهد و ناگهان ساکن می شود و زمانی که در کنار زن قرار می گیرد با آرامش بیشتری به بازی ادامه می دهد و فیلم نرمتر می شود، مورد دیگر بازی مناسب و قابل تحمل دختر ناشنواست.
مبحث بعدی عدم جذابیت دیالوگ های فیلم است و ای کاش وزین تر و با آرایش و زیباتر تصنیف می شد.
از نظر صحنه پردازی، گرافیک و پرسپکتیو، عکاسی در پلانهای ثابت احساس خوب و ملایم در متن فیلم نمایان می شود و آرامشی متمایز در کل تصویر فیلم در یک نگاه ایجاد می کند بخصوص صحنه های کارخانه و اطرافش و راههای درازی که زن باید برای رسیدن اهدافش طی کند.
در مجموع می توان با کمی دست بردن در فیلم و از بین بردن چند صحنه ی اضافی و به نظر بنده بی ربط قصه از ساز و کار بهتری برخوردار شده و یک فیلم خوب و جذاب که هم مخاطب خاص و هم عام را جذب کند، در مجموع قصه لایه های پنهان و عمیق برخوردار نیست و در سطح تمامی حرفها زده می شود.
عامه پسند
قصه ی فیلم عامه پسند می پردازد به زنی مسن که در ۵۷ سالگی از شوهر و فرزندش جدا شده به شهر مادری اش شهرضا از توابع استان اصفهان بر می گردد تا در آنجا به زندگی و کار بپردازد و با دختری که از فامیل می باشد و به او خاله می گوید و نقشش را باران کوثری ایفا می کند بدنبال اجاره ی منزل هست و دختر برایش انجام می دهد و… فاطمه معتمد آریا برای خرید مبل با پسری که آموزش یوگا می دهد و دوست پسرش او را ترک کرده در محل زندگی و کارش آشنا می شود هوتن شکیبا ) و سپس به فکر کار خویش می افتد و… با دختر مشورت می کند که کافی شاپ بزند و دختر مانع از این می شود و اصرار که پیش خودم مشغول بشو اما زن با همکاری پسر جوان و دعوتش برای کار و زندگی در کافه که بنایی قدیمیست مسیر فیلم را تغییر می دهد و در این حین درگیر اتفاقاتی می شود که نباید شود و نهایتا کافه توسط نیروی انتظامی و امامن پلمپ شده و در نهایت از شهرضا می رود و….
نکات مورد نظر اینست که متاسفانه فیلم از ساختار بسیار ضعیفی برخوردار بوده و بیشتر بیننده یک نمایش رادیویی می بیند که تبدیل به فیلم شده نه قصه ای سینمایی و این اتفاق قصه بیننده را سردرگم می کند و بازی معمولی دو سوپر استار سینما ضعف از گروه کارگردانی و تقریبا بازی نقش مقابل که مرد باشه تقریبا قابل تحمل بوده ، اما در مجموع فیلم مخاطب حرفه ای و سینما و هنر را جذب نمی کند و شاید بتواند گیشه و مخاطب عام را جذب کند و…
فیلمبرداری بسیار ضعیف و بی منطق و دم دستی و تازه کار فیلمبردار و عدم شناخت از تکنیکهای فیلمبرداری و شناخت نور و… شناخت عکاسی و پرسپکتیو کار به این نقطه رسید.
نور پردازی و صحنه آرایی و… جذابیتی در این فیلم مشاهده نمی شد.
فیلم در مجموع ضعیف بوده و به نظر اینجانب جایش در بخش مسابقه جشنواره نبوده است و فقط برای نمایش در گیشه همین و بس.