نمک به حرام بودن شاخ و دم ندارد

همین که از نردبان کسی بالا بروی و حقش را به جا نیاوری نمک به حرامی .حقش را به جا نمی اوری هیچ، لااقل ترور شخصیتی اش نکن و اورا وکیل مدافع موجودی چپاولگر نخوان.چپاولگری که بودجه بسیار عظیمی به باد داده و باید در شرایطی که 1دلار ارزش 17برابری دارد از کیسه بیت المال پول بسیاری به یک گرگ باران دیده داد به خاطر حماقت مهمانی که برای خودنمایی اورده ای و هیچ دلیلی برای این حماقت بزرگش ندارد و سعی در ماست مالی فراوان داشت …بی معرفت که بویی از انسانیت نبرده ای.کوچولوی کوتاه قامت جسمی فکری.تو وسیله تخریبی اما فکر میکنی نقش اولی. سیاهی لشکری.سیاهی لشکری که دولت مستعجل ات زودتر از آنی که فکر میکنی پایان می یابد.بتاز که دوره توست اما بدان که نقش منفی داری بازی میکنی و شمرخوانی.هرگز مپندار که مرغ حق گویی.کفتاری هستی که بر سبیل راه یک باهوش، ایستاده ای و رجز میخوانی و جولان می دهی و او اگر سکوت میکند به حماقتت می خندد نه اینکه حرفی و حقی برای گفتن نداشته باشد.عربده مستانه بکش بچرخ تا بچرخیم تا روزت شب شود وشب ات کابوس همیشگی.او اکنون اراده کند توفان تورا به جایی میبرد که چیزی از آبرویت باقی نماند .کوچکتر از آنی که بر تو بتازد .در حسرتش بمان و جولان بده. شک نکن ذره ای محبوبیت نداری و همگان تورا به چشم یک خیانت کار می نگرند.حتا مهمان هایت.درجهالت خود بمان و حظ ببر ازین فرصت توخالی