بقای تئاتر خصوصی در هاله ای از ابهام!

اکثر هنرمندان بزرگی که امروز از آنها نام بزرگی باقی مانده است، در زمان حیات خود ناشناخته بودند و با فقر زندگی را به پایان رساندند. امروز وضعیت با گذشته تفاوت های فراوانی کرده است. هنرمندان مانند تمامی قشر های دیگر این جامعه علاوه بر هنر به فراهم کردن شرایطی برای زندگی می اندیشند. همین مسئله سبب شده تا در سال های اخیر بحث اقتصاد در هنر به یکی از موضوعات مهم جامعه فرهنگی بدل شود. در این گزارش به طور خاص می خواهیم به بررسی وضعیت اقتصاد در هنر تئاتر بپردازیم.
تئاتر یکی از هنرهای اصیلی است، که همواره به دلیل گران بودنش نسبت به هنرهای دیگری همچون سینما، موسیقی و حتی مد و لباس از استقبال مردمی کمتری برخوردار بوده است. همین موضوع سبب وابستگی این هنر اصیل به ارگان های دولتی شده و استقلال آن را با مسئله روبرو کرده است. البته این وضعیت تنها مختص به ایران نبوده و به جز یکی دو مورد خاص در تمامی کشور های دنیا به وضوح دیده می شود.
با نگاهی گذرا به تاریخ تئاتر در ایران به سادگی متوجه می شویم که دست اندرکاران این هنر همواره از اقتصاد ضعیف آن رنج برده و یکی از آمال های بزرگشان آمدن روزی بوده است، که تئاتر به عنوان یک شغل بتواند شرایط زندگی را برای آنها فراهم کند. ناگفته نماند که در طول تاریخ هموار برای رفع این مشکل راهکارهایی ارائه شده، که البته در مواردی منجر به موفقیت های کوتاه مدت شده است. ولی به طور کلی مسئله ضعف اقتصاد تئاتر همواره وجود داشته و کمتر کسی از راه حل های ارائه شده در این سالها رضایت داشته است.
در گذشته اقتصاد تئاتر مختص به تولید نمایش بود و کیفیت اهمیت چندانی نداشت!
مصطفی کوشکی بازیگر، نویسنده و کارگردان خرم آبادی است؛ که از اواخر دهه 70 فعالیت هنری خود را آغاز کرده است. اکنون دو سه سالی است که سالن تئاتر مستقل را تاسیس کرده و علاوه بر فعالیت هنری، مدیریت این مجموعه را بر عهده دارد. با او درباره اقتصاد در تئاتر امروز ایران به گپ و گفتی دوستانه پرداختیم. کوشکی در ابتدا با اشاره به تئاتر امروز، وضعیت اقتصادی سال های گذشته این هنر اصیل را این طور به یاد می آورد. « در گذشته اقتصاد تئاتر دولتی بود و همه چیز از مرکز هنرهای نمایش می آمد. نمایش ها سفارشی بودند و هزینه کارها از تولید تامین می شدند. به عنوان مثال اگر کارگردانی می خواست نمایشی را آماده کند، ابتدا هزینه آن را از مرکز هنرهای نمایشی می گرفت، سپس نمایش را آماده صحنه می کرد. اقتصاد این روش تنها در تولید اثر بود و کیفیت اهمیت چندانی نداشت. سالن اجرا می توانست خالی یا مملو از تماشاگر باشد؛ گروه سهم خود را گرفته بود و کاری به تماشاگر نداشت.»
امروز شرایط با گذشته تغییر کرده است. تازه ترین راهکاری که به نظر می رسد دست اندرکاران این هنر اصیل در پیش گرفته اند؛ خصوصی سازی بوده، که البته در گذشته درباره آن صحبت های زیادی شده است. مصطفی اسکویی، عباس جوانمرد و حمید سمندریان بزرگان تئاتر ایران هستند، که وارد شدن بخش خصوصی به تئاتر را یکی از آمال های بزرگشان می دانستند. اما متاسفانه آرزوی این افراد در زمان حیاتشان برآورده نشد و این وضعیت به تازگی رنگ عملی شدن به خود گرفته است.
البته خصوصی سازی در تئاتر ایران اکنون به صورت های مختلفی در حال انجام است. از طرفی تماشاخانه های تازه ای تاسیس شدند؛ که اجرا در آنها بسته به سیاست هایی است، که در آن سالن خاص جریان دارد و از طرف دیگر سالن های دولتی هستند، که شرایط اجرا در آنها مثل گذشته نیست. برای بررسی این موضوع، ابتدا به تشریح وضعیت اقتصادی سالن های دولتی تئاتر می پردازیم.
دولت و کارگردان ؛ شراکت در سود و زیان!
استفاده از لفظ خصوصی سازی برای این تئاتر از آن جهت است، که امروز هزینه اجرا در سالن های دولتی تنها از طرف دولت تامین نشده و مخاطب بر روی مبلغی که نصیب گروه می شود، تاثیر مستقیم دارد. برای اینکه این موضوع بهتر آشکار شود، فرض کنید قرار است، نمایشی در یک سالن دولتی همانند تئاتر شهر به صحنه رود. برخورد اقتصادی انجمن هنر های نمایشی با آن اثر به عوامل اجرایی آن وابسته است. یعنی اگر کارگردان این نمایش فرد شناخته شده ای باشد و نمایش مورد نظر سفارشی نباشد؛ هیچ کمک هزینه ای به اجرا داده نشده و بلیط فروشی نیز به صورت درصدی بین گروه و انجمن تقسیم می شود. یعنی به نوعی می توان گفت که دولت در تجربه کارگردان اثر با او شریک می شود. اما اگر نمایش محصول گروه جوانی باشد، انجمن هنرهای نمایشی با سیاست حمایت از گروه های جوان کمک هزینه ای را در اختیار گروه قرار می دهد و حتی سهم بلیط فروشی خود را در صورتی بر می دارد، که گروه در جذب مخاطب موفق عمل کرده باشد.
در چنین شرایطی می توان گفت، که نحوه برخورد سالن های دولتی با گروه ها بر اساس پتانسیل آنها بوده و هیچ گروهی در قرارداد با این سالن ها ضرر نمی کند. حتی سود گروه در گرو مورد استقبال قرار گرفتن نمایش خودش است. بدین صورت اینطور به نظر می رسد که امروز اجرا در این سالن ها نیز از صرف کاملا دولتی بودن خارج شده است.
ناگفته نماند که سیاست تماشاخانه ایرانشهر با این تعریف متفاوت بوده و توضیحات بالا مختص سالن های همچون مجموعه تئاترشهر، تماشاخانه سنگلچ و تالار هنر است. اجرا در تماشاخانه ایرانشهر منوط به نظر شورای ارزشیابی این سالن است و معلوم نیست که چرا اغلب نمایش های افراد شاخص جامعه تئاتر به آن راه پیدا می کنند. از طرفی اجرا در این تماشاخانه شرایط خوبی برای گروه های نمایشی ایجاد می کند و چه بسا اگر فرصت اجرا در این سالن به کارگردانان جوان هم داده شود، از بین آنها استعداد های خوبی برای تئاتر کشور کشف شوند. به عنوان مثال اجرا در تماشاخانه ایرانشهر علاوه بر آنکه امروز از جهت مقبولیت در بین تئاتر دوستان تا حدی در فروش یک اثر تاثیر گزار است، اجاره ای را به گروه های نمایشی تحمیل نکرده و تمام مبلغ بلیط فروشی را در اختیار گروه اجرایی قرار می دهد. در عوض برای سالن های این تماشاخانه کف فروشی تعیین شده است، که اگر نمایش مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفت، اجرایش پایان پیدا کند و گروه دیگری جایگزین نمایش شود.
البته اکنون، موضوع تنها شرایط اجرای این سالن ها نیست. مسئله افزایش چشمگیر گروه های نمایشی نسبت به گذشته است که تعداد کمی از آنها شانس اجرا در سالن های دولتی را پیدا می کنند. در چنین شرایطی گروه های اجرایی برای آنکه نمایش خود را در زمان آن عرضه کنند؛ رو به سالن های خصوصی می آورند.
سهم اهالی تئاتر از وضعیت اقتصادی تازه تنها 20 درصد است!
با تغییر فرهنگ مردم در مواجه با تئاتر، توجه بخش خصوصی به این هنر اصیل جلب شد. به این صورت بخش خصوصی ابتدا با سرمایه گزاری در نمایش ها اقتصاد تئاتر را ارزیابی کرد و بعد از آنکه از مخاطبان آن اطمینان یافت، با تاسیس تماشاخانه های غیر دولتی فعالیت جدی خود را در این بخش آغاز کرد.
امروز این تماشاخانه ها نماد خصوصی سازی در تئاتر ما هستند. حال آنکه تئاتر خصوصی شرایطی را شامل می شود، که ما هنوز با آن فاصله زیادی داریم. چراکه در ایران برخلاف نقاط دیگر دنیا مسئولیت هر اجرا بر عهده سالن دار نبوده و نظارت نمایش ها بر عهده انجمن هنر های نمایشی است. علاوه بر این موضوع در شرایط فعلی به جز تئاتر آزاد که از لحاظ مالی در خودکفایی کامل به سر می برد، درصد زیادی از نمایش های آرتیستیک دنیای تئاتر در گیشه با شکست مواجه می شوند. البته در این بازار نمایش هایی هم هستند که با استقبال بی نظیری از سوی مخاطبان مواجه شده، که تعداد آنها در مقایسه با کل نمایش های ارائه شده عدد ناچیزی است.
با همه این تفاسیر وجود سالن های غیر دولتی نشانه ای از ورود بخش خصوصی به تئاتر بوده و توانسته تاثیرات مفیدی را در آن ایجاد کند. به عنوان مثال اگر امروز تعداد نمایش های یک شب کلان شهر تهران را با دو سه سال اخیر مقایسه کنیم؛ متوجه رشد چشمگیر نمایش هایی می شویم که تا همین چند سال قبل تعدادشان از عدد 10 تجاوز نمی کرد. امروز در هر شبانه روز بیش از 100 نمایش به صحنه می روند و این موضوع به وضوح نشان از افزایش چشمگیر مخاطبان تئاتر دارد. با این وضعیت این طور احساس می شود، که وضع اقتصادی اهالی تئاتر نسبت به گذشته بهبود یافته است.

رمز موفقیت سالن های خصوصی در چیست؟
افزایش مخاطبان تئاتر مسئله پراهمیتی است، که از هر حیث مزیتی مهم به شمار می آید. اما این وضعیت تنها با تاسیس چند سالن خصوصی به وجود نیامده است. از خصوصی سازی در تئاتر چند سالی می گذرد و در این سال ها بودند سالن هایی همچون تماشاخانه ارغنون که زمان تاسیسشان به خیلی قبلتر از تاسیس سالن های پرطرفدار امروز می رسد، اما متاسفانه چنین سالن هایی در جذب مخاطب توفیقی نیافته و با تعطیلی مواجه شدند.
از طرفی تماشاخانه هایی همچون پالیز، مستقل و یا باران نمونه های موفق سالن های خصوصی هستند؛ که از همان ابتدا با جذب مخاطبان بسیار کار خود را با قدرت آغاز کردند. امروز این سالن ها یکی از رقبای جدی مجموعه تئاتر شهر به شمار می آیند و این موضوع تحسین برانگیز است. چراکه مجموعه تئاتر شهر از دیرباز قطب تئاتر کشور به شمار می آمده و در بین تئاتر دوستان از شهرت بسیاری برخوردار است. حال آنکه تماشاخانه های خصوصی طی یکی دو سال اخیر توانستند نظر خیلی از مخاطبان را به سوی خود جلب کنند و در بین تئاتری ها شناخته شوند. اینکه رمز موفقیت این سالن ها در چه چیز خلاصه می شود، موضوعی است، که قطعا باید مورد بررسی قرار گیرد. چراکه این مسئله یکی از فاکتور های مهم شناخت مخاطب امروزی را آشکار کرده و آن وقت حتی با خروج قشر غیر هنری از تئاتر، این مسئله می تواند به اقتصاد تئاتر کمک شایانی کند.
با نگاهی به سالن های موفق بخش خصوصی متوجه می شویم که غالب این سالن ها با نمایشی افتتاح شده اند؛ که از یک یا چند چهره شاخص سینمایی بهره می برده است. این موضوع به همراه تبلیغات گسترده در رسانه ها و پیج های پرطرفدار اینیستاگرام سبب معروفیت نسبی سالن مورد نظر از همان ابتدا شده است. به طوری که در همان اجرای اول علاوه بر تماشاگران همیشگی تئاتر افرادی برای دیدن نمایش می آیند که از طرفداران سلبریتی حاضر در آن اثر هستند. به این صورت سالن مورد نظر با چند اجرا به این شکل مخاطبانی را پیدا می کند و به پشتوانه آنها در بین قشری از جامعه تئاتری که فروش نمایش برایشان اهمیت بسیاری دارد، محبوبیت خاصی پیدا می کند.
بدین ترتیب اینطور نشان داده می شود، که فاکتورهای موفقیت این سالن ها به دلیل حضور چهره های سینمایی به وجود آمده است، اما این موضوع نسبی بوده و نمی توان به آن قطعیت داد. چراکه در این سال ها نمایش هایی هم بوده اند، که با وجود بهره بردن از چهره های شاخص سینمایی نتوانستند مخاطب خود را جذب کنند. در نهایت اینطور به نظر می رسد، که حضور چهره های شاخص برای مخاطب امروز از اهمیت خاصی برخوردار است، اما در موفقیت یک نمایش فاکتورهای دیگری همچون کیفیت نسبی اثر ارائه شده نیز از تاثیر به سزایی برخوردار است.
تجارت بدون ریسک سالن های خصوصی // وقتی تالار وحدت الگوی مدیریت سالن های خصوصی می شود!
امروز خصوصی سازی به این صورت در تئاتر ما ایجاد شده و مانند هر اتفاق دیگری دارای محاسن و معایبی است. برای بررسی بهتر این موضوع، ابتدا شرایط اجرا در این سالن ها را با هم بررسی می کنیم. فرض کنید که قرار است، نمایشی را در یکی از تماشاخانه های موفق خصوصی به صحنه ببرند. برخورد اقتصادی مدیریت تماشاخانه های خصوصی با گروه نمایشی همانند سالن های دولتی به عوامل اجرایی نمایش مورد نظر بستگی دارد، اما از لحاظ شرایطی که برای گروه ایجاد می شود، به شدت متفاوت است. یعنی اگر قرار باشد که محمد رحمانیان در یک سالن خصوصی به اجرای نمایش بپردازد؛ قطعا سالن دار به قرارداد درصدی راغب بوده و تا حدی مانند سالن های دولتی عمل می کند؛ اما اگر طرف قرارداد سالن یک کارگردان جوان باشد؛ آن وقت سالن دار به کمتر از کف فروش رضایت نخواهد داد. در این وضعیت افراد شناخته شده بیشترین منفعت را می برند؛ چراکه فروش نمایش این افراد به نوعی تضمین شده بوده و اکثر سالن های خصوصی به اجرای نمایش آنها در سالن خود راغب هستند. در حالی که جوان های این حوزه که تازه از دانشگاه فارغ شده اند، برای اجرا در بی کیفیت ترین تماشاخانه خصوصی تهران باید کف فروش که اتفاقا مبلغ کمی هم نیست را قبل از شروع اجرا به سالن دار بپردازند.
در چنین شرایطی سالن داران اهرم فشار را از روی خود برداشته و با معین کردن کف فروش آن را به گروه تئاتری منتقل می کنند. به این دلیل آرتیست به نوعی مجبور می شود که به ماجرا نگاه اقتصادی داشته باشد و برای جذب مخاطب خود را تا حد سلیقه او پایین بیاورند. چراکه در غیر اینصورت با اولین شکست در گیشه بقای آنها در دنیای تئاتر با خطری جدی مواجه می شود.
مصطفی کوشکی در ادامه سخنش از این موضوع می گوید: « وقتی تالار وحدت و سالن حافظ با الگو کف فروش کار می کنند؛ سالن داری که تازه وارد این کار شده است؛ با بررسی شیوه های مدیریتی موجود، از بنیاد رودکی که اتفاقا دولتی است، الگو می گیرد و پرسود ترین شیوه موجود را انتخاب می کند. به این ترتیب در شرایط فعلی فشار زیادی به گروه های نمایشی وارد می شود. به عنوان مثال گروهی قصد دارد در فلان سالن خصوصی 30 شب اجرا رود و با او شبی 2.5 میلیون تومان قراداد بسته می شود که قسمتی از آن را باید به صورت نقد پرداخت کند و مابقی مبلغ را به صورت چک. با این حساب 75 میلیون تومان نصیب سالن شده و یک معامله بدون ریسک برای تماشاخانه صورت گرفته است. با چنین وضعیتی کیفیت اثر متقاضی هیچ اهمیتی برای سالن دار ندارد. برای او مهم این است که ضرر نکند، که نمی کند.»
احتمال سرایت تئاتر آزاد به نمایش های روشن فکری!
تئاتر در این روزها به پشتوانه مخاطبان تازه خود از لحاظ اقتصادی در شرایط نسبتا خوبی به سر می برد و دست اندرکاران این هنر با فراق بال بیشتری به فعالیت می پردازند، اما با مطرح شدن بحث منفعت مالی در این هنر اصیل، جذب مخاطب الویت پیدا کرده و تولید اندیشه که یکی از مهمترین رکن های تئاتر به شمار می آید در لایه های بعدی قرار گرفته است. در همین راستا و با توجه به اینکه مخاطبان این هنر اصیل در شرایط فعلی به نوعی تازه کار به شمار می آیند، برخی نمایش ها برای جذب این تماشاگران از وجهه آرتیستیک اثر خود کم می کنند؛ که این موضوع با اندیشه تئاتر در مغایرت کامل بوده و در آینده می تواند وجهه آن را تا سطح تئاتر آزاد پایین بیاورد.
با همه این تفاسیر که در این گزارش بیان شد؛ هنوز نمی توان درباره اقتصاد تئاتر امروز ایران اظهار نظر کرد و این موضوع به بررسی های گسترده تر و زمان بیشتری نیاز دارد. اما اکنون هنرمندان و هنردوستان بسیاری درباره چشم انداز این وضعیت رویا پردازی می کنند و انتظار روزی را می کشند که اقتصاد تئاتر هم مانند هنرهایی همچون سینما و موسیقی روی پای خود بایستد و دست اندرکارانش بتوانند بدون دغدغه مالی به آن فکر کنند.
گزارش از حامد قریب