نمیخواااااام؛این اکرانو دووووس ندارم

به بچه لوس ها می ماند. اینکه فیلمی اکران شود اما چون در این اوضاع اقتصادی اجتماعی، مردم ایران حال و حوصله و توان سینما رفتن ندارند، از پرده پایین بیاید و در شرایط بهتری در آینده به نمایش درآید؛ مگر داشته ایم؟ مگر می شود؟ چگونه؟ آنهم در شرایطی که بسیاری از آثار مستقل در سینمای ایران فرصت اکران نمی یابند، ببینید چگونه مافیای سینما در حوزه خصوصی و دولتی یک کاسه می شوند تا یک فیلمفارسی محض که تماما در کلیشه ها مانده است حکم سوگلی یابد و فرصت اکرانی مجدد در شرایطی بهتر. آنوقت فیلمسازانی هستند که بیست سال پیش خانه چندصدمتری خود را در تهرانپارس فروخته و فیلمی ساخته اند که با اعمال سلیقه محض، هفده سال در محاق توقیف بوده و اکنون که از توقیف درآمده به خاطر عرصه تنگ و محدودی که مافیای اکران به وجود آورده، به هیچ وجه فرصت اکران نمی یابد. عجب بی عدالتی حاکم است؛ فیلمفارسی که در سطح مانده، گره افکنی و گره گشایی اش کاملا کلیشه ای ست و شخصیت پردازی ها از تیپ عبور نکرده و کاری ست بس ضعیف، به دلیل انکه تهیه کننده صوری اش در بدنه سینمای ایران بدون دلیل، جا اشغال کرده، فرصت اکران خوب می یابد و در شرایط کنونی فیلمش از پرده پایین می آید؛ آن وقت سینمای مستقل که هویت ساز و خاطره انگیز است در داخل و خارج از کشور، اینچنین پست و ذلیل انگاشته می شود و هکذا… یاد بچه لوس های مامانی می افتیم. بچه لوسی که هیچ هنری ندارد و در پر قوی سینمای ایران خوابیده است. عجب عدالتی… به به. دست شما درد نکند.