پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو. رضا خسروزاد. پرویز پورحسینی از نسل آندسته بازیگرانی است که به شکلی از استعداد ذاتی برخوردار و با آگاهی و اشراف کامل وارد این عرصه شده است. آنها پیش از آنکه نگاهی کاری، تجاری و یا حتی هنری به بازیگری داشته باشند، به سبب استعداد و خمیره وجودیشان، پرداختن به بازیگری را گریز ناپذیر مییابند و بعبارتی نمیتوانند بازیگر نباشند چرا که به حکم درونی و نیازشان باید پاسخ بدهند. آنها که بازیگر تاتر هستند و یا بازیگری را با تاتر آغاز کردهاند کاملا متوجه میشوند از چه نوع کشش و جذبه دیوانهواری صحبت میکنم. چنین بازیگرانی بسیار هوشمند، منضبط و با پشتکار هستند. کارشان را با مکاشفه و به چالش کشیدن خود آغاز میکنند و در حین ارایه نقش و رسیدن به شناخت شخصیت درام، همواره با خود در کشمکش و کشف و شهودی دائمی هستند. بازیگرانی از نسلِ شوق که نمونه آنها را کمتر خواهیم یافت.
کارنامه پورحسینی در تاتر موید پرکاری و عشق او به این شکل از زندگی است که البته چیز غریبی نیست و بخصوص میتوان این اشتیاق و پرکاری و سختکوشی را در همنسلان و همکاران ایشان نیز مشاهده کرد. آنچه از همکاران پورحسینی در طی دوران بازیگریاش شنیدهایم نیز، نشان از مجموع این صفات به انضمام مهربانی و متانتش بوده است. در پیشینه بازیگری او در تاتر و سینما بازی در آثار بهترینهای این هنر وجود دارد. سمندریان، بروک،خلج و بیضایی در تاتر؛ آربی آوانسیان، علی حاتمی، مسعود کیمیایی و باز هم بهرام بیضایی در سینما. کمتر بازیگری را میتوانید نام ببرید که کارنامهای چنین پربار و موفقی داشته باشد. بخصوص که او همواره در نقشهای دوم و مکمل بسیار خوش درخشیده است. او را شاید در کنار سعید پورصمیمی، کاملترین بازیگران مکمل دانست با این تفاوت که شیوه بیان خاص و فیزیک منحصر به فردش به او قابلیت ویژهای برای ارایه بازی متفاوت و تطبیق با شخصیتهای خاص میداد. آنطور که از ایشان شنیدم دهه۵۰ را بهترین دوره کاریاش میدانست و با اشتیاق و ذوقی خاص از آن دوران صحبت میکرد. اما بلحاظ کاری و مطرح شدنش بعنوان بازیگری پرکار و حرفهای دهه۶۰ و ۷۰ را میتوان پرکارترین دوره کاری ایشان دانست که چیزی در حدود ۲۸ کار سینمایی را در این دوره در کارنامه دارد. اگر به آنها مجموعههای تلویزیونی و نمایشهای کار شده را اضافه کنیم، متوجه پرکاری منحصر به فرد این بازیگر در این سالها میشویم.
بازیهای پرویز پورحسینی صرفنظر از درجه کلی کار، همواره خوب و قابل قبول و در بسیاری موارد برجسته و منحصر بوده است. پورحسینی را شاید بتوان بهترین بازیگر نقش دوم و مکمل در بسیاری از کارهایش دانست. به گمانم شیوه خاص بیانی و فیزیکش مانع از آن بود که قابل تطبیق با هر نقشی باشد. اغلب فیلمهایی که بازی کرده نیز مؤید همین نکته هستند، اما نقشهایی که ارایه کرده گاه چنان مستحکم و منحصر به فرد است که تصور آن نقش با بازی دیگری سخت و گاه ناممکن مینماید.
او بسیار گزیده کار بود اما حساسیتش در انتخاب و پذیرش نقش، فارغ از کیفیتِ کلیت کار و یا شهرت کارگردان اثر بود. به همین جهت در کارنامه کاری او میتوانید بازی در فیلمهای شاخص سینما و تاتر و همینطور بازی در فیلمهای درجه دو و سه را نیز دید. با اینحال بازی او در اکثر کارهایش به شدت خوب و دلپذیر است. از جمله بازی درونی و به اصطلاح زیرپوستی او که بیشتر از طریق جنس و شکل نگاهش ارایه میشد. بازی با چشمها و ارتباط حسی و انتقال عاطفی از طریق نگاه سختترین و در عینحال سرراستترین شکل بازی در سینماست که اغلب بازیگران بزرگ و شهیر از این تکنیک به خوبی و درستی استفاده میکنند. بازی او در نمایشها، تلهتاترها و مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی، آنچنان دامنه گستردهای دارد که اشاره به شیوه و جنس بازی او مقالی تخصصی و مجالی مبسوط را میطلبد. اما بازی او در فیلم مردی که موش شد، بازیاش در مجموعه روزی روزگاری و بازی در نمایش کارنامه بُندار بیدخش و را شخصا دوست دارم.
از منظر عموم علاقهمندانش بازی او در “مریم مقدس” مورد توجه و تقدیر ویژه قرار گرفته است اما حضور کوتاه او در فیلمهای باشو غریبه کوچک و قاتل اهلی را به جهت ایجاز در شکل ارایه و بازی درونیاش، میتوان نمونههایی شاخص و برجسته بازیگری در کارنامه این بازیگر فقید دانست.