در دومین روز از جشنواره فیلم فجر امسال شاهد اثر تازه ای از ” محمدحسین مهدویان ” تحت عنوان “شیشلیک ” بودیم که نمایانگر رویکرد تازه بخشی از بدنه سینمای ایران به ساده ترین و دم دستی ترین نیازهای موجود درجامعه یعنی شوخی های جنسی .آن هم در مبتذل ترین و تحقیرآمیزترین شکل خود بوده است .طبیعی هست که نگارنده هیچ مخالفتی با این مدل از شوخی ها نداشته و شوخی های رایج دراین زمینه درفضای واقعی و بخصوص فضای مجازی واکنش طبیعی جامعه در مقابل یک پدیده ساده انسانی بشمار می آورم که سالها بشکلی ریاکارانه از سمت بعضی از اقشار متحجر و قشری نگر جامعه بشکلی ریاکارانه پلید و مذموم به شمار آمده است !و متاسفانه این ریاکاری به بخش های مدعی روشنفکری و حتی برخی مدعیان هنر تسری یافته .چرا که در فضای ریاکارانه امروز متاسفانه این ژست های ریاکارانه در میان برخی ذهنیت های سیاسی کار مورد استقبال قرار گرفته و بعنوان “پرسونا ” (نقاب ) برای کسب وجاهت ظاهری مورد استفاده قرار گرفته است .ولی مشکل فیلم “شیشلیک ” عبور از مرزهای متعارف و تحقیر جنسیت بجای شوخی با مسائل جنسی است . ماجراهای فیلم در در کارخانه ای تحت عنوان ” کارخانه پشم !!! ایران ” دریکی از مناطق محروم تهران رخ میدهد “پشم ” وسایر اصطلاحات ارجاع دهنده به مسائل جنسی بعنوان موتیف در طول فیلم درقالب دیالوگ مکررا مورد استفاد قرار می گیرد و حتی زمانی که قرار هست از وجه جنسی و پورن این الفاظ کمرنگ شده وبنابرمدروز بعنوان طعنه سیاسی مورد استفاده قرار گیرد .نتیجه معکوس شده بجای تقبیح سیاسون به تحقیر قشر زحمتکش کارگران می انجامد .دیالوگی که مدیر کارخانه در جمع کارگران اظهار می دارد به اندازه کافی گویاست : درسته که شما در کارخانه پشم ایران کار می کنید ولی حاصل کارشما پشم نیست …!!!.(درواقع این منطقه بعنوان نماد کوچک از یک جامعه بزرگ مورد استفاده قرار گرفته است ) متاسفانه در طول فیلم هم هم بسیاری از دیالوگ ها که با استفاده از زبان مخفی لمپن ها در فضای واقعی و فضای مجازی کاربرد دارد بخش اعظم دیالوگ ها یا در جهت تحقیر کار گران هست یا در جهت توهین و تحمیق خانم ها …!!!.که اشاره به این موارد چندان صلاح نمیدانم چون اساسا مخالف خوراک دادن و هوشیلرساختن دستگاه ممیزی و سانسور نیست و رعایت حداقل ادب نوشتاری مانع از پرداختن و باز کردن این دیالوگ ها ست .. ولی در نهایت حاصل وبرآیند فیلمی که ادعای طنز داشته و قرار هست در ژانر کمدی خودنمایی کند فیلمی درنهایت آشفته به لحاظ مضمون و محتوا هست که در سراسر فیلم با دستمایه قرار دادن دیالوگ های مبتذل و معادل سازی شده یا طبقه کارگر را تحقیر می کند یا یک بخش از جنسیت دوگانه یعنی جنس مونث را .!وحتی در دو سکانس هماغوشی دوکارگر در دوصحنه از فیلم متاسفانه به بهانه شوخی همجنس یازی در میان کارگران مورد اشاره قرار گرفته درصورتیکه این مقوله بیشتر در اقشار دیگر رویت شده تا قشر زحمتکش کارگران . و مشکل مترتب هم در این نکته است که از آنجا که فیلم یک اثر تجاری کاملا سطحی و غیر تحلیلی برآورد می شود دراین میان مرز میان همجنس بازان را که عمدتا به خاطر اشباح از جنس مخالف به صدد تنوع چنین رویکردی یافته را با همجنس گرایان که قربانی خطای طبیعت و عملکرد غیرطبیعی هورمون ها و تداخلات هورمونی هستند را تفکیک کند و اینها نیز از برخورد انسان مدارانه و واقع بینانه محروم شده و مورد بی مهری قرار گرفته اند .واقعا پرداختن به سایر دیالوگ ها از این قلم ساخته نیست .فقط اشاره به یک نکته در واقع تمام رویکرد فیلم را نمودار می سازد که تعمق در اسم فیلم “شیشلیک ” درزبان مخغی رایج در میان اقشار لمپن جامعه معنی ضمنی خاصی دارد که باز کردن آن با ادب متعارف سازگار نیست .!. نکته آخر اینکه موضوعی که فیلمنامه نویس وفیلمساز محترم از آن غفلت کرده اند این واقعیت هست که ما در هرجامعه ای با دونوع فرهنگ رایج داریم :فرهنگ رسمی متکی برعرف مردم و فرهنگ خصوصی .نکته تمایز این فرهنگ متعارف با فرهنگ شخصی دراین هست که فرهنگ شخصی حریم فکری و خانوادگی هر فرد بوده وهست . برخی ترجیح میدهند در فرهنگ شخصی از عرف رایج پیروی کنند .بعضی ها هم انتخاب های خاص خود را دارند .عناصر تشکیل دهنده فرهنگ شخصی انتخاب کتاب .موزیک . فیلم گرفته تا رفتاری که فرد در خصوصی ترین زوایای زندگی شخصی یعنی رفتار جنسی ازخود بروز میدهد . فی المثل اقشار مذهبی جامعه ترجیح میدهند بجای عرف رایج جامعه شرع را جایگزین کنند و اقشار بی مبالات هم رفتارهای خاص خود را دارند ولی چون در حریم خصوصی آنها ست لزوما ارتباطی با دیگران نداشته مزایا و پیامدهای خاص آن و مسئولیت آن هم متوجه آنهاست وهیچکس حق دخالت و تعیین تکلیف ندارد چرا که در تمام دنیا طبق موازین اخلاقی و انسانی و .. حریم های خصوصی مورد احترام قرار گرفته و به رسمیت شناخته شده . لزومی ندارد با آشکارسازی رفتارهای خاص عده ای از افراد جامعه هم حریم خصوصی آنها را مورد تهدید قرار داده ؛وهم فرهنگ عده ای خاص را بر فرهنگ عرفی جامعه تحمیل کنیم . . حریم خصوصی هر فرد مورد احترام هست ولی قابل تعمیم نیست .ونکته اینکه نگارنده بر این واقعیت آگاه هست که از آنجا که سینما یک هنر ورسانه گرانقیمت هست در کنار رویکردهای هنری باید ملاحظات تجاری را بشکل جدی مدنظر قرار دهد ولی باید بدون خودسانسوری رفتاری آگاهانه وحسابگرانه داشت تا شاهد نتایج معکوس نباشیم … واما بعد : برای اثبات این نکته که راقم این سطور هیچ عداوتی با سازندگان محترم این فیلم نداشته و این نوشتار صرفا نگاهی مشفقانه وبه دور از حب وبغص دارد .لازم هست بر این نکته تاکید کنم که گرچه فیلم به لحاظ محتوا چندان قابل اعتنا و قابل دفاع نیست .ولی به لحاظ فرم قابل اعتنا هست .مهدویان جدا از محتوای فیلم هایش نشان داده سینمای مدرن را می شناسد وبا قابلیت های ابزارهای مدرن آشناست و به تاثیرگذاری هرنما جدا از قرار گرفتن در قالب سکانس آشناست . از اینرو کات های متعدداز لوکیشن های متفاوت ریتم مناسب و متوازن با شتاب زمانه ای که در آن قرار داریم بخشیده ودر بخش بازیگری هرچند رضا عطاران در قالب انتظارات موجود ظاهرنشده ولی پژمان جمشیدی و خانم ژاله صامتی بخوبی درخشیده اند وگرچه هنوز بقیه فیلم ها را ندیدم ولی شخصا آرزو دارم این موارد از نگاه هیئت محترم داوران پنهان نماند … تاکید من بر بی احترامی به قشر زحمتکش کارگران به معنای این نیست که نگارنده ذهنی طبقاتی اندیش دارد .اصلا به قرار دادن طبقات مختلف جامعه رویاروی یکدیگر اعتقادی ندارم ونابسامانی های موجود را ناشی از عملکرد سیاستمداران وسیاست گذاران تلقی می کنم ونه لزوما طبقات . و دفاع از این قشر زحمتکش بخاطر شعورسیاسی این طبقه در اعتراضات سیاسی و اجتماعی به عملکردهای سیاسی و اقتصادی درسالهای اخیر هنگام حضور کف خیابانی بوده است . در سال های اخیر شاهد دو جریان در فضای سیاسی و اجتماعی کشور بوده ایم که این دو جریان همواره به هم خوراک داده اند یکی جریان قشری و متحجر بیگانه با هنر و فرهنگ .یکی جریان بی مبالات . برخی رفتارهای جریان بی مبالات باعث شده بهانه های لازم را در اختیار جریان قشری قرار داده تا در کنار انسداد سیاسی و محروم ساختن مردم از حقوق سیاسی خود به انسداد فرهنگی جامعه و محروم ساختن مردم از حقوق فرهنگی و اجتماعی خود نیز فکر کنند و طومارهای و فشارهایی که این جریان طی روزهای اخیر بکار گرفته و حاصل آن احضارقضایی وبازجویی وزیر مخابرات وفشار برای از کار انداختن شبکه های اجتماعی و همچنین دستگیری تعداد از خانم ها که در شهرهای مختلف به بهانه آواز خوانی در محافل عمومی تحت عنوان حضار شکن !! از این جمله هست که این مقوله رفتار آگاهانه تر و مسئولانه تر جامعه هنری را اقتضا می کند …..تا از همراهی با هردو جریان خودداری کنند …. ودو نکته آخر اینکه نگارنده این سطور هیچ ذهنیت سیاسی نداشته و شان وحریم هنر را بالاتر از حریم سیاست می دانم واز اینرو ارادتی هم به دوجریان سیاسی موجود در کشور نداشته ولزوما فقط برخی زمان ها به سیاست ورود می کنم که سیاسون وارد حریم هنر گردیده و شان آن را مخدوش سازند ..ودیگر اینکه از آنجا که به توهم توطئه اعتقادی نداریم نمایش این فیلم توهین امیز نسبت به خانم ها را در روزهایی که بر اساس تقویم رسمی در آستانه روز گرامیداشت روز زن قرار داریم ناشی از بی دقتی انتخاب کننده گان تلقی می کنم ونه لزوما اقدامی از پیش اندیشیده شده …