هنرپیشگان خاموش می شوند؛ستاره های کاغذی جایگزین

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو: خاک صحنه خورده بودند ؛به شایستگی هنرپیشگی رسیده بودند و پیچ و خم کار را بلد بودند اما هرگز به قدر لیاقتشان، دیده نشدند و نقش های اول دوم به آنها اعطا نشده بود؛هرچند شایستگی شان در بازیگری بسیار بیشتر از بسیاری از ستاره های کم یا بی لیاقت سینمای ایران بود. آخرین موردش محسن قاضی مرادی بود که جمعه بیست و هفتم فروردین1400 درگذشت.او از نسل بازیگران خاک خورده و پر تلاشی بود که همه چیز بازیگری را بلد بودند اما هرگز نقش اول یا دوم نصیب شان نمی شد.حتا قیافه هم داشتند اما مثل همه چیزمان که به همه چیزمان می آید ؛اعطای نقش به هنرپیشگان بر اساس شایستگی نیست؛نگین درخشان بیشتر فیلم ها و تاتر های داود میرباقری.بازی درخشانش در نمایش دندون طلا اگر بیش از شخصیت های اصلی آن کارنبود ،کمتر هم نبود.در امام علی یا مختارنامه هم همینطور.نسل هایی شبیه محسن قاضی مرادی بودند سینما و تلویزیونی که بر اساس خوشگلی یا خوشتیپی نقش واگذار میکند رسانه شایسته سالاری نیست.پیش از اثار میرباقری محسن قاضی مرادی در کارهای مختلف در دهه های متوالی شایستگی اش در هنرپیشگی را به اثبات رسانیده بود اما انصاف در هنرهای نمایشی درباره بسیاری از جمله او رعایت نشده است و امثال او را تنها در نقش های سوم چهارم به بعد می دیدند در حالیکه در بسیاری از کارهایی که اینان بازی کردند شایستگی شان کمتر از بازیگران نقش های اول و دوم نبود.کیست که اهل نظر باشد و بتواندبازی درخشان بهروز مسروری را در سریال روزی روزگاری در نقش صفربیگ را انکار کند؟ بدون شک بهروز مسروری سالهای مدیدی را گذرانیده بود و بازیهای قابل توجهی در تاتر سینما و تلویزیون داشت اما چرا انقدر که شایستگی اش بود دیده نشد و ما اهالی رسانه هم به امثال ایشان ظلم کردیم؟با عدم توجه کافی و پرداختن به اینها در قالب مصاحبه نقد یاداشت و… یا در همین سریال، کیست که چشم اش با بازی چشم گیر جمشید لایق در نقش قلی خان و آن سکانس به یادماندنی مرگش در سریال ،خیره نشده باشد؟ تصور می کنیم جمشید لایق یک شبه به این سطح از بازی درونی و عمیق رسیده است؟حتا تصورش هم غلط است.لیاقت جمشید لایق دهه ها پیش ازین اثبات شده بود و بازی در نقش چند سکانسی یکی از تجلی گاههای توانایی هنرپیشگی اوست.اینها مشت نمونه خروار است که کسی و چیزی شده اند اما ما اهالی مطبوعات سینما و تلویزیون به درستی به آنها توجه نکرده ایم و چشمانمان به سطحی پسندی و لودگی نابازیگران یک شبه به عرصه بازیگری آمده ، زل شده است.اری ما به قدر کافی انصاف نداریم .سعدی افشار حسین کسبیان سروش خلیلی محمد ورشوچی مهری مهرنیا نعمت الله گرجی اکبر رحمتی مه لقا هوشمند محمود بهرامی و…در همین رسته اند که هنرپیشگی شان با دود چراغ خوردن و پله پله اموختن و تجربی کامل شد اما هرگز به آنها به قدر لیاقتشان توجه ارزش و جایگاه و بها ندادیم.اری ما اهالی مطبوعات کارگردانان سینما و تلویزیون متهمیم .لا اقل اتهاممان این است که قدر خاک خورده های این عرصه را به کفایت ندانستیم و مات چهره های ویترین قشنگ درون تهی شدیم.بگذریم از شخصیت های کم نظیری همچون مرتضا احمدی که همه چی تمام بوددر دوبله بازیگری تاریخ طهران معرفی لهجه و فرهنگ طهرانی نمایش روحوضی پیش پرده خوانی و اثار کمدی سرامد بود و تنها به خاطر صدایش در برخی اثار کارتونی اورا می شناسیم و شخصیت عمیق اش را به درستی درک نکردیم و او را به اندازه شایستگی هایش و فهمش به جامعه معرفی نکردیم.اری ما اهالی مطبوعات تقصیرمان در این کم لطفی ها کم از اهالی سینما و تلویزیون نیست.چرا راه دور می رویم همین خانم مهوش وقاری همسر محسن قاضی مرادی از بیشتر ستاره های سینمای ایران در هنرپیشگی چیزی کم ندارد و سالهای اخیرش با توجه به کسالت و بیماری همسرش بدو گذشت و از ما اهالی مطبوعات و سینما چندان قدر ندید.ما خیره به لودگی خوب بد جلف ها شده ایم و هنرنمایی هنرپیشگان واقعی در نقش های چندم را به دیده تامل ننگریسته ایم.اری ما ظلم کرده ایم.ظلم به اهو خردمند که راکورد حسی بازی در بازیگری را از خیلی ها بیشتر بلد است و همچنان باید نقش های چندم بازی کند و عمق بازیگری اش فراتر نقش چندم است و شایسته نقش های اول و دوم.
و همچنان داریم ظلم میکنیم با توجه بیش از حد به بازیگران خوش آب و گل حتا اگر بازی بلد باشند و شایستگی شان، اینهمه توجه نباشد و برایشان سرگیجه به همراه بیاورد… ناگفته پیداست که توانایی واقعی برخی جوانان و میانسالان بازیگری فعلی سینما وتلویزیون نافی ستایش از این بزرگان نامبرده نیست و تناقض مفهومی ندارد .
                                                                                                                                                              امیر فرض اللهی