پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو : علم مدیریت می گوید مدیریت فرهنگی زمانی میوه های متنوع و با کیفیت خواهد داشت که که مدیر ارشد فرهنگ {proactive} باشد؛به دیگر سخن مدیری که ایده مند باشد، ایده هایش بکر یا قابلیت تامل ، اجرایی و دربرگیری فراوان داشته باشد و برای اهالی فن سینما قابل پذیرش باشد و در نهایت اجرا کننده خوبی برای ایده هایش باشد.این مشخصات ارمانی یک مدیر مطلوب است که قابل تعمیم به سایر عرصه مدیریت ها هم هست.حال اینکه آیا سینما در چهل سال اخیر اینگونه مدیری به خود دیده است یا نه در قالب کتابی نگاشته شده{جستاری پیرامون مدیریت سینما} و خارج ازین مقال است.
این نوشتار کوشش دارد بدون بردن نامی، نشان دهد در تاریخ مزبور،عملکرد مدیران سینما چگونه بوده و عمل کرده اند.
1.مدیرانی که هیچ گونه شناختی از سینما نداشته و بواسطه ارتباطشان با قدرتمندان بر صدارت سینما نشسته اند.خروجی اینگونه مدیران چند نوع بوده است.یک نوعشان این بوده مدیر مزبور سعی کرده با اهالی سینما تعامل کند و با مشورت آنها چرخ سینما را بگرداند و باب تعامل را با اهالی سینما نگه داشته داشته اند اما در نهایت رد خاصی از مدیریت فرهنگی در سینما بواسطه عدم شناخت سینما و اهالی اش از خود به جا نگذاشته است.نوع دیگری از مدیریت در سینما در اینگونه دیده شده که مدیر شناختی از سینما نداشته و در نهایت به جای تاثیر مطلوب در سینما ؛مقهور مافیای سینما شده و سینما در دوره اینگونه مدیران در انفعالی ترین شکل ممکنه به نفع سینمای سفارشی و مبتذل محدود شده وسینمای مستقل و بخصوص دغدغه مند ذبح شده است.نوع دیگری هم در این گونه مدیران بوده است که کاملا تلاش کرده اند سینما را کاملا ایده الوژیک کنند که با مقاومت اهالی سینما مواجه شده است و نهایتا با ریخت و پاش زیاد چند فیلم ایده الوژیک؛غیر استاندارد بر اساس شاخصه های فیلمنامه نویسی کارگردانی ساخته اند که فیلمهایی به شدت تاریخ مصرف دار بوده و در حافظه مثبت تاریخ سینما نمی گنجد.
2.مدیرانی که از میان اهالی سینما بوده اند.این مدیران بر چند نوع دیده شده اند.مدیری که پاکدست ،صادق و شریف بوده و تلاش کرده ریل سینما را در حد شناخت و تجربه اش در همه گونه ها به حرکت در بیاورد اما دوره اش به دلیل شرایط سیاسی و تنازعاتش ابتر ماند اجل امانش نداد تا سینما حالش خوب بماند.نوع دیگر در اینگونه ،مدیرانی بوده اند جناحی عمل کرده اند شریک تهیه کنندگان بوده اند و سپهر نگاهشان به قدر منفعت پرستی بوده و سعی در اشغال سینما داشته اند که سینما ازین ها هم به خوبی یاد نمی کند
3.مدیرانی که شناخت نسبی از سینما داشته و با وجود اینکه مذهبی بوده اند اما بواسطه مطالعات جامعه شناختی سیاسی شان، سپهر فکری قابل تاملی داشته و ریل سینما را بر گونه های مختلف سینما جاری ساخته و با وجود انتقادات قابل تاملی که به ایشان وارد است سینما را سرپا نگه داشته و بعداز نفت و فرش، سینما را به عنوان صادرات خوبی در دنیا از ایران مطرح ساخته و هویت ایرانی را به طور نسبی در دنیا به نیکی شناسانده اند.
پی نوشت:به لحاظ علم مدیریت دو نوع دیگر از مدیریت وجود دارد که{active} و {reactive} است که اولی اجرا کننده خوبی برای ایده های دیگران است و دومی نه ایده مند است نه اجرا کننده مناسبی برای مدیریت.حال اینکه مدیران بعدی چگونه باشند و در کدام دسته ازین گونه ها می گنجند یا خیر ، تاریخ و آینده قضاوت خواهد کرد
1400/6/29خورشیدی . امیرفرض اللهی