چهارسو ناامنه؛ماهیت فرهنگی برگزاری جشنواره را ندارد

صنعت پاساژسازی به بهانه ایجاد سالن نمایش در طبقه اخر در یک دهه اخیر انچنان گرم شده که توجه انبوه سازان را به جهت برخورداری از  مزایای مالی مراکز فرهنگی به خود جلب کرده است در میان انبوه پاساژهایی که بدین بهانه ساخته شده یکی اش چهارسوست.اینگونه مراکز به جهت ماهیت اصلیشان که تجاری است و فرهنگ بهانه ای ست برای ایجاد آن،معمولا ماهیت فرهنگی به خود نمی گیرد چرا که اساسا کسب منفعت به معنی تجاری و حتا سوداگری در آن چهره بارزتری دارد پس افرادی که در اینگونه مراکز به کار گرفته می شوند لزوما ماهیت فرهنگی ندارند چرا که هدف اصلی چیز دیگری ست و سالن نمایش دکوری برای سوداگری در طبقات تجاری محسوب می شود.در این راستا برخی ازین پاساژها به جهت اینکه در موقعیت جغرافیایی مناسبی قرار گرفته و دسترسی به وسایل نقلیه همگانی در اطراف آنها زیاد است مورد مراجعه مدیران برای برگزاری جشنواره ها قرار می گیرد.معمول این است که اولین جشنواره ای که طرف قرارداد اینگونه مراکز قرار گیرد راه را برای سایر جشنواره ها هموار می کند بدون آنکه در نظرگرفته شود که آن مجتمع تجاری چقدر به لحاظ فرهنگی قابلیت برگزاری یک جشنواره هنری را دارد یا نه…نکته انجاست که مدیران معمولا به زرق و برق آن مرکز توجه می کنند که دهن پرکن باشد و در بیلان کاریشان برجسته جلوه کند.  چهارسو که در کنار علاالدین در مرکز  تهران است یکی ازین مراکز ی ست که بواسطه یک روزنامه نگار سابق مرکز برگزاری جشنواره ها شده است مشکلات این مرکز آنچنان فراوان است که ماهیت غیرفرهنگی آن را برجسته می سازد

اول اینکه در محدوده طرح ترافیک است و مراجعه هنرمندان از نقاط مختلف شهر با وسیله شخصی را دچار مشکل می سازد و هنرمندان مجبور می شوند پس از اتمام ساعت طرح ترافیک درمیان ترافیک شدید ناشی از اتمام این محدودیت ساعاتی را در ترافیک به سر ببرند تا به این مرکز برسند و این باعث می شود تماشای بسیار از اثار را از دست بدهند و برای اینکه در برگشت به ترافیک نخورند تا نیمه شب در آن باقی بمانند

دوم انکه به سبب ماهیت تجاری این مرکز و پاساژ مجاور آن علاالدین و وجود برندهای معروف پر سرقت ترین مرکز پایتخت است و در سالیان گذشته دوربین، کیف و وسایل شخصی بسیاری از هنرمندان و اهالی رسانه در رفت وامد به این مرکز  در محیط بیرونی اینجا مورد دستبرد قرار گرفته و حتا از جانب سارقان اسیب های بدنی نیز بدانها وارد شده که در بسیاری از موارد غیرقابل جبران بوده است

سوم آنکه رستورانهای این مرکزکه در طبقه پنجم واقع شده چونکه کرایه های سنگینی باید به صاحبان و مدیران پاساژ  پرداخت کنند قیمت های خوراکی هایشان دو تا سه برابر قیمت نهارشام در آن منطقه است به طوریکه مراجعین این مرکز اگر کمی همت کنند و چندصدمتر ی اطراف این پاساژ بروند می توانند خوراک مورد نظرشان را با یک سوم قیمت در ابتدا میانه و انتهای خیابان سی تیر با کیفیتی بهتر خرید کنند

چهارم انکه برخی از پرسنل حفاظتی این مرکز از انجا که ماهیت شخصیتی اهالی هنر و رسانه را نمی دانند و اداب معاشرت با قشر فرهیخته جامعه را بلد نیستند در سکانس های مختلف برخوردهای غیر معقولی داشته و دارند و این رفتارها هرساله با وجود تذکرها بیشتر و بیشتر می شوند.مثلا اگر به این مرکز مراجعه کردید و پس از پارک وسیله نقلیه تان در بازگشت به خانه دیدید بنزین وسیله شما تخلیه شده یا لاستیکش پنچر شده تعجب نکنید.اتفاقی که در جشنواره سینما حقیقت امسال رخ داد و مدیران این مرکز به جای پاسخگویی و پذیرش مسولانه این رفتارها از جانب برخی متصدیان هتاک و بی نزاکت سعی در ماست مالی اصل اتفاق رخ داده کردند.از جمله این هتاکان افرادی با نام میم جباری و سین بختیاری ست  که کار کردن در این مرکز را با گود عربها  اشتباه گرفته اند و هرساله رفتارهاری گستاخانه ای با اهالی رسانه و فرهنگ دارند و هرچقدر که با شکیبایی این قشر فرهیخته مواجه می شوند جری تر و وقیحانه تر رفتار می کنند تا جاییکه از رکیک ترین کلمات استفاده می کنند و این وقاحت را برای خود امتیاز تلقی می کنند

اینها تنها نمونه ای از دلایل برای عدم وجود شرایط مناسب برای برگزاری جشنواره های هنری در اینگونه مراکز است وامیدواریم مدیران عرصه فرهنگ با تامل در نکات یاد شده در تصمیم گیری های بعدی شان تجدید نظر کنند و مراکزی را برای برگزاری جشنواره های فرهنگی انتخاب کنند که واقعا پتانسیل فرهنگی لازمه را داشته باشد و برای فرهیختگان عرصه فرهنگ احترام واقعی قایل شوند.