لوطی خور شدن تاریخ/علیرضا بهنام

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو: حضور شش دهه ای یک فیلمساز در سینمای یک کشور توقع زیادی برای مخاطبان ایجاد می کند. این که کارگردانی مانند مسعود کیمیایی با تاریخی که پشت سر دارد در به تصویر کشیدن برهه ای از تاریخ که خود به چشم دیده است تا این اندازه پر اشتباه و ناتمام عمل کند می تواند نشانه ای از فضای بسته و پر دست انداز سینما در سال های اخیر باشد.
خائن کشی فیلمی است که با ادعای به تصویر کشیدن مقاومت اقتصادی دولت مصدق با توسل به چاپ اوراق قرضه ملی امید زیادی برای دیدن یک فیلم خوب از کارگردان کهنه کار سینما در مخاطب خود زنده می کرد. با این وجود کیمیایی که پیش از این در سرب توانایی ویژه خود در به تصویر کشیدن مقاطع حساس تاریخی را نشان داده بود این بار جز نمایشی از ناتوانی مطلق چیزی در چنته نداشت. جعل آشکار تاریخ در به تصویر کشیدن دزدی از بانک ملی خیابان فردوسی و بنا کردن قصه فیلم بر آن اولین خشت کجی است که فیلمنامه حول محور آن شکل می گیرد. افرادی که در این دزدی مشارکت کرده اند هر کدام نمونه ای از تیپ های فعال کشور در اثنای ملی شدن صنعت نفت هستند اما معلوم نیست چرا همه آنها با انگیزه های شخصی که اغلب فیلمنامه با اشاره ای گذرا از سر آن می گذرد در کنار هم جمع شده اند و چرا فیلم آشکارا به خط و خطوط سیاسی آن روزگار نمی پردازد. آنچه از این ملغمه درهم جوش دست مخاطب را می گیرد اشاره هایی گذرا به قاطی شدن دزدها و کلاهبردارهای معمولی لا به لای صفوف طرفداران مصدق است که یکی از آنها یعنی مهدی انگار با نگاهی به شخصیت مهدی بلیغ کلاهبردار مشهور دهه بیست ساخته شده و چندتایی دیگر قرار است نماینده لوطی های مشهور یا مثلا بازاری هایی مانند حاجی شمشیری باشند. فیلم آشکارا از اشاره به نام حزب توده طفره می رود و به جای آن با نام بردن از ارتش تلاش می کند این جای خالی را با اشاره ای بسیار غیرمستقیم که جز در میان پزوهشگران جدی تاریخ قابل شناسایی نیست پر کند . به این ترتیب رفت و آمد یکی از اعضای گروه به شرکت نفت ایران و انگلیس هم اشاره ای غیر مستقیم به نقش حزب توده و افسران وابسته به آن در ارتش قلمداد می شود.
در کمال تعجب همین سردرگمی را در صحنه های حضور دکتر مصدق با بازی فرهاد آییش شاهد هستیم. فیلم آشکارا با عمده کردن ضعف جسمانی دکتر مصدق در تلاش است که تقصیر کمتری متوجه این شخصیت تاریخی باشد اما با گذاشتن تکیه کلام لوطی های تهران درباره تمارض دکتر مصدق و رابطه او با پتو در دهان یکی از اعضای گروه به اصطلاح مبارزین دیدگاه این دسته را در فیلم مشروعیت می بخشد. در نهایت هم بیننده متوجه نمی شود باید حرف نوکر مصدق را قبول کند که او پول مشکوک را نمی پذیرفته یا عمل این شخصیت در طول سکانس های حضور در فیلم را که با وجود آگاهی از اتفاقی که رخ داده است آن را محکوم نکرده است؟
در نهایت خائن کشی به فیلمی مغشوش تبدیل شده است که در آن تاریخ به روایت جاهل ها و لوطی ها روایت می شود و بیننده نه می تواند با هیچیک از شخصیت های آن احساس همدلی کند و نه به سوال هایش در ارتباط با تاریخ پر ابهام نهضت ملی شدن نفت پاسخی داده می شود. اشاره های ناقص و بدون استناد تاریخی به نام شخصیت هایی مثل افشارطوس و دکتر فاطمی هم بر این روایت مغشوش و پر ابهام می افزاید. حتی اشاره به نام دکتر خلیل ملکی هم گره گشای فیلم نیست چرا که اصولا انتقادهای ملکی به نهضت ملی شدن صنعت نفت ربطی به مسایل طرح شده در فیلم ندارد. تنها حزبی که با اسم در فیلم حضور دارد سومکا است که از ملی گرایان طرفدار رژیم پهلوی و به عبارتی لات و لوط های یونیفورم پوش تشکیل شده . با این حال حتی این اشاره مستقیم هم در جهان خود فیلم و برای بیننده خالی از ذهن قابل بازشناسی نیست. آنچه باقی می ماند یک فیلم پر ستاره با طراحی صحنه سنگین است که به لوطی خور شدن تاریخ کمک می کند

#پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو