آقای خزاعی؛ خبر داری در سینما چه می‌گذرد؟

به نام خداوند رنگین کمان
با درود. می‌دانی که چقدر خوب می‌شناسمت و مرا می‌شناسی. در این نبشته با آنکه هنوز بسیار زود است که دوران مدیریت‌ات در سینما را قضاوت کنم، فقط می‌خواهم برخی مسائل را در حوزه سینما یادآور شوم؛ برخی مسائلی که بسیار برجسته است و باعث اختلال فراوان در سینما شده است.
1- یکی از مدیران منصوبی‌ات که در دوران مموتی از جیب مردم ساختمانی اجاره کرده بود که سیزده سال پیش روزی یک میلیون تومان اجاره‌اش بود، در حالی که می‌شد با رهن کامل یک ساختمان، تا ساخته شدن بنای آن تشکل سینمایی، این هزینه گزاف را به هدر نداد و هر جا که پیش از این بوده، هر جا که مدیر بوده، تپه سالم به جای نگذاشته، اکنون با دیگر مدیر منصوبی‌ات که توصیه شده از جایی دگر است، بر سر به چنگ آوردن یک سالن سینما، تخریب و ساخت کاخ جشنواره که البته پول زیادی می‌بلعد، درگیر است و دائما در کش و قوس این سودای نافرجام. و مسئولیتش بر نهادی که گمارده شده را فراموش کرده است. ساخت یک مجموعه برای برگزاری جشنواره‌های متعدد دهه‌هاست که ضرورتش وجود دارد، اما نه در جایی که این میرزای پراز غلط‌غلوط، نشان کرده، که مرکز شهر نیست؛ بسیار پر ترافیک است و صد البته چون پول زیادی می‌طلبد این سودا را در مخیله دارد. اندازه‌اش در حد معاون سازمان سینمایی‌ات نیست و در عوالم بچگی مانده است.
۲- حکومت حسین قلی خانی در مرکز گسترش: او که تهیه‌کننده برنامه‌های جیم ترکیبی در تلویزیون بود در ابتدای صدارتش بر مرکز با وجود آنکه ماشین مدیر مرکز، ماشین لوکس (آوانته) بود، پول تولید شش،هفت مستند شاخص را صرف خرید ماشینی پابلند و لوکس‌تر کرده؛ در سه سال اخیری که در مرکز مدیر است با روش‌های پنبه سر بُر، مستندسازان مستقل را از مرکز فراری داده و اثر شاخصی به تولید نرسانده؛ مرکز گسترش را تبدیل به پادگانی کرده که حضور فیلم‌سازان بعد از ساعت دو باید با آفیش شده باشد و عصرها و غروب‌ها دفترش پاتوق خود و دوستانش و مدیر سابق مرکز است؛ هنرمندان مستند بسیار سخت می‌توانند لای دری و در بین ملاقات‌های خصوصی‌اش او را ببینند و در جواب مستندسازان گفته است دیدار با من از دیدار با وزیر سخت‌تر است. او که توصیه شده آن مشاور عالی در همه دولت‌های سی سال اخیر است، در ابتدای مدیریت شما از همه خداحافظی کرد، اما ماندنش بر مرکز در دوره شما، او را نسبت به همه چیز و همه کس بسیار تند و مغرور ساخته است؛ به نحوی که چند هفته پیش بر سر مستندسازی عربده کشید و به نیروی حراستش دستور داد ورود آن فیلمساز را به سازمان سینمایی ممنوع کند؟! سامان‌یافته‌ترین برنامه فرهنگی سینما در پانزده سال اخیر (گروه هنر و تجربه) که با دستور شما مدیریتش به ایشان واگذار شده، تا قبل از این انواع مختلف فیلم در آن اکران شده و با وجود انتقادات، تجربه موفقی بوده است، اکنون به دست او به نابودی محض کشیده شده: شازده‌پسر سفیر سابق ایران در فلان کشور اروپایی را در هنر و تجربه مدیر کرده که همزمان مدیر بازرگانی مرکز هم هست و قامت کوتاه فکرش از قد کوتاهش بسیار کوتاه‌تر؛ نه در حد مدیریت هنر و تجربه است، نه در قامت مدیریت بازرگانی مرکز و فیلمسازان را برای اکران فیلم‌هایشان در هنر و تجربه تحقیر می‌کند. یکی از تلفن‌چی‌های این مرکز با اجازه مدیر مرکز، با وجود آنکه خانه‌اش در چند صد متری ساختمان مرکز قرار دارد، از جیب مردم با آژانس رفت و آمد می‌کند و در پس ظاهر و گفتار قشنگش برخوردهای خشن و غیرفرهنگی زیادی با هنرمندان دارد.
یکی از وجوه بارز مدیریت این تهیه‌کننده جیم ترکیبی بر مرکز، مدیریت کاملا سلیقه‌ای اما در شکل مثلا ضابطه‌مند اما به شدت شخصی و به روش کاملا خودکامه است. تعویض ایشان از این قبای گشادتر از قدش، از نان شب برای شما واجب‌تر است.
۳- دیگر مدیر منصوبی‌ات عرصه را بر فیلمسازان کوتاه بسیار تنگ ساخته و فقط به فارغ التحصیلان یک مجموعه خاص که رشته‌های تدریس شده در آن هیچ ربطی به سینما، هنر و عرصه فرهنگ ندارد، مجال و عرصه جولان می‌دهد. در این زمینه نخبه‌کشی در حد اعلا در حال انجام است. نهادی که از جیب مردم اداره می‌شود قاعدتا نمی‌بایست سلیقه‌محور اداره شود و می‌بایست فرصت کافی و بودجه مناسب برای رویش‌های سبز آینده سینمای ایران در آن مهیا بوده و عدالت و انصاف در مدیریت رعایت شود.
۴- حکومت ابتذال و سفارش در سینما: به خروجی اکران اگر نیک بنگریم می‌بینیم که در یک دهه اخیر، سینمای ایران را ابتذال و آثار سفارشی و بی‌اثر و بودجه هدربِده فراگرفته. در این میان سینمای دغدغه‌مند و مستقل که آبروی سینمای ایران بود و باعث ارتقا و جذب مخاطب در ایران و دنیا می‌شد، به واسطه تنگ‌نظری‌های فراوان از بین رفته است و این اشتباه همچنان در حال ادامه است. مدیریت شما هم تاکنون دست فرمان این ابتذال و کارهای سفارشی بیهوده و بی‌اثر را عوض نکرده است متأسفانه. آقای خزاعی اگر در دوره کنونی مردم از سینما روی‌گردان شده‌اند، دلیلش تنها وضعیت سیاسی، اقتصادی و کرونا نیست. مردم وقتی می‌بینند موضوعات فیلم‌های اکران شده از مسائل جاری برآنها اینقدر دور است و دغدغه‌های مردم به معنی فراگیر کلمه در این فیلم‌های خزعبل دیده نمی‌شود؛ مشکلات و تراژدی‌های اجتماعی به چشم سینماگرانی که همیشه فرصت اکران خوب دارند، نمی‌آید و ثروت‌های بادآورده در سینمای ایران حاکم شده است و عینیت آخرین ساخته عالیجناب بهرام بیضایی (وقتی همه خوابیم) در سینمای امروز متجلی شده است و سازمان مطبوع شما نیز چشم به راه توصیه های از بالاست؛ اینگونه می‌شود که سینما در ایران به این وضع اسفناک درمی‌آید. اکنون سینما در ایران رابطه‌اش با مردم قطع شده؛ بگذریم ازآن عده معدود که ذوب در سینمایند و هر مزخرفی را تماشا می‌کنند و یا برای خلوت بودن مجال با یار به سالن سینما می‌روند.
آقای خزاعی؛ قبل از شماT آقای دکتر که هیچ شناختی از سینما نداشت، رسانه‌های تصویری را به آن مجموعه عظیم رسانه‌ای که سال‌هاست میلی اداره می‌شود، هبه کرد و تیر خلاص را به سینما زد. متأسفانه سازمان سینمایی، اکنون در بسیاری از بخش‌ها با بخش‌نامه‌های مصوب آقای دکتر اداره می‌شود. این بخش‌نامه‌ه، هیچ سنخیت فرهنگی با سینما ندارد و اینگونه بخش‌نامه‌ها توسط ایشان قبل‌ترها توانسته بود مطبوعات را به مطبوع‌عات تبدیل کند.
جناب خزاعی اگر بیست سال پیش، دو سال هفته‌ای یکبار بر سر میز به عنوان هیئت‌مدیره یکی از اصناف خانه سینما که منتخب صنف خود بودیم، با شما ننشسته بودیم و شناخت کافی از شما نداشتم، این دغدغه‌مندی‌ها و مسائل را گوشزد نمی‌کردم.
آقای خزاعی؛ مدیریت فارابی به شخصی سپرده شده که با سینما کاملا غریبه است و فارابی را به کمای مطلق برده است؛ محلی که روزگاری موجب رونق همه گونه‌های سینمایی بود، اکنون محل فال و تماشا شده و هیچ خروجی قابل تأملی ندارد.
آقای خزاعی اجازه دهید سینما پادگانی اداره نشود. خط قرمزهای کاذب و سلیقه‌ای بر آن استوار نشود و عرصه فرهنگ در سینما متجلی شود و فیلمسازان دغدغه‌مند که هدفشان خارج رفتن نیست و در میان مردم و با نفس آنها زنده‌اند، مجال تولید و پخش و اکران در سینما بیابند. آقای خزاعی خیلی زود دیر می‌شود. تلنگر بنده را دریابید قبل از آنکه بسیار دیر شود که شاید شده باشد.                                            امیر فرض‌اللهی

#امیر _فرض اللهی

#سینما

#محمد_خزاعی