آفتاب پرست و مُلَوَن؛ به رنگ شوکران

هیچ شاهکاری در تاریخ سینمای ایران نساخته اما اعتماد به نفس وقاحت برانگیزی دارد؛ این روحیه بیشتر در افرادی وجود دارد که کمیت‌شان بر کیفیت‌شان می‌چربد. متأسفانه عرصه سیاست و سینمای ما کم نیست از اینگونه افراد؛ در عرصه سیاست که لاف‌زن و لات کوچه بن‌بست زیاد داریم و در وادی سینما افرادی که خود را هیچکاک می‌بینند، اما رمضونعلی و لیالی هم نیستند؛ آنان که خود توهم‌پنداری بسیار مضاعف دارند. اینگونه افراد حتا اگر سواد مختصری هم داشته باشند، اما کرامت انسانی (ارجمندی جان) و شرافت ندارند، پس به تویه‌های قابل ملاحظه فهم و فهمیدگی نرسیده‌اند. انسانی باسواد محسوب می‌شود که در نتیجه سواد که شامل اطلاعاتی است که به آگاهی تبدیل شده است، به فهمیدگی رسیده باشد. حال اگر اطلاعاتمان در یک وادی، قابل توجه باشد، اما نتوانیم به واسطه ذهنمان آنرا پردازش کرده و به زایش فکری که محصولش اندیشه‌ورزی می‌شود، دست یابیم، به تویه‌های (اعماق) فهم نرسیده‌ایم و انسان فهمیده‌ای محسوب نمی‌شویم؛ چرا که شرایط لازم و کافی فهمیدگی، شرافت و راستی است. آیا اساسا می‌توان انسانی را متصور بود که فهمیده و نخبه محسوب شود، اما ارزش‌های والای انسانی همچون شرافت و راستی (صداقت) را نداشته باشد؟ فهمیدگی حتما همراه و همجوار شرافت و راستی است. -البته که داستان هوش سیاه برخی نخبگان در تاریخ بشر از این مبحث جداست.- با این رویکرد، اگر به برخی افراد در سینمای ایران که شرایط درجه یکی دارند، اما شخصیت روئینی‌شان بسیار منفعت‌پرست و شبیه آفتاب‌پرستند، نیک نظر بیاندازیم و به رفتار و گفتار آنها در چند دهه از زندگی شخصی و کارشان نظر دقیقی بیفکنیم، جز پرت و پلاگویی در جهت منافع شخصی و مزخرف‌سازی در وادی سینما حاصلی نداشته‌اند، اما ژست گُدار و هیچکاک به خود می‌گیرند.
اخیرا یکی از این افراد ویترین قشنگ درون‌تهی در اظهار نظری بچه‌گانه به فرزند مردمی‌ترین قهرمان ورزش و پهلوان ایران در تاریخ معاصر، توهین‌هایی کرده که گوش و چشم هر انسانی ازین میزان وقاحت و صد البته بلاهت به شگفت و تعجب می‌آید. فردی که در اوایل دهه هفتاد با یک «عروس» بزک‌شده و ریختار جدید فیلمفارسی بر پرده سینما ظاهر شد و آنرا یک موفقیت برای خود تلقی کرد؛ پس از آن فیلمفارسی که منجر به ساخت آثاری عاری از اخلاق در سینمای ایران شد، پرت و پلاهای زیادی ساخت و پول فراوان و جایگاه رفیعی برای خود فراهم کرد؛ در هنگامه اصلاحات به ناگهان رنگ عوض کرد و یک اثر متوسط شوکرانی که در آن شعور مخاطب هم چندان جدی گرفته نشده است؛ ساخت و انگار شاخ غول شکسته است. این موجود متوهم همانی است که افتخار می‌کرد در مجلس ششم با شلوار لی، آستین کوتاه و آدامس در دهان به مجلس می‌رود و بسیاری او را نصیحت می‌کنند که اینگونه نباشد. این آفتاب پرست متوهم که باز هم با تغییر شرایط رنگ عوض کرده، به واسطه یک اثر عظیم به لحاظ مالی در طی دوازده سال، دو بار در تهران ارتقاء منطقه جغرافیایی و سکونت داد؛ آپارتمانی بزرگ در آمریکای شمالی خرید؛ در حالیکه آن فیلم به قدری ضعیف و بد بود که تهیه‌کننده‌اش و مراکزی که پول آنرا داده بودند رویشان نشد که آنرا در جای دیگری نشان دهند. تلاش تهیه‌کننده برای تدوین مجدد به واسطه آنکه آن فیلم مشکلش تدوین نبود و اشکالات ساختاری در فیلم‌نامه، شخصیت‌پردازی و گره‌افکنی و گشایش داشت به نتیجه نرسید و در نهایت عطای کار را به لقایش بخشید و حتا قید اکران عمومی آن فیلم را هم زد، با آنکه شخصیت اصلی آن فیلم یکی از افراد ثبت شده در تاریخ معاصر است. حال بگذریم از آثار بسیار سفارشی که این فرد ساخت، پول کلان گرفت و هرگز فیلم‌های متوسطی هم محسوب نشد.
چنین فرد آفتاب‌پرست و منفعت‌پرستی به پسر پهلوان نامی و مردمی ایران با الفاظی سخیف چنان رذیلانه تاخته است، تو گویی که قامت اندیشه انسان به تاریخ تولدشان است. تنها می‌توان امید بهروزی برای این افخم متوهم و جاهل داشت و بدو متذکر شد که قامت فکر و شخصیت افراد می‌تواند به هیچ وجه ربطی به سال تولد و مقدار سن‌شان نداشته باشد و چه بسا انسان‌های زیادی در میان‌سالی در عوالم کودکی به سر می برند و فقط سن‌شان بزرگ شده است و چه بسیار انسان‌هایی وجود دارند که به واسطه هوش و تویه فهمشان در دهه دوم و سوم زندگی‌شان قامت اندیشه‌شان شکل گرفته و به ثبات اندیشه و شخصیت رسیده‌اند و از امثال تو بسیار جلوترند و صد البته فهمیده؛ چیزی که در این افخم متوهم و آفتاب‌پرست موجود نیست. به قول آن انسان برجسته تاریخ معاصر برای دریافتن زنده یا مرده بودن فرد، نبضش را نگیرید، شرفش را ببینید، یا بنا به گفته ی جاوید نظریه‌پرداز بزرگ عرصه تأتر «برتولد برشت»، آنکس که می‌داند و خطا می‌کند، تبهکار است.
آری اینچنین است برادر؛ گذشتِ روزگار تویه واقعی افراد را آشکار می‌کند و تا ابد نمی‌توان در پشت پُز نگاه عاقل اندر سفیه پنهان شد و خود هیچکاک‌پنداری داشت، در حالی که یک صدم آن هم نباشی. امید شفا و بهروزی می‌توان برای این افخم داشت که صد البته بعید می‌دانم، اما در ناامیدی بسی امید است. در نهایت اینکه پهلوان نامی و مردمی ایران زمین و پسر فهمیده‌اش با اینگونه گفتارها و رفتارهای پلشت هرگز کوچک و خوار نمی‌شوند و اینها فقط اعماق بچه‌گانه و کوچک این موجود را هویدا می‌سازد.
جهان پهلوان و فرزند باسواد و فهیم‌اش بزرگتر از آن هستند که توی حقیر بتوانی نظر مردم را درباره‌شان عوض کنی. پول پارو کن اما دیگر آفتاب‌پرست نباش که عیار و هویت واقعی‌ات بر همگان آشکار شده.

#امیر _فرض‌اللهی

#پایگاه_ خبری_ تحلیلی_ نگاتیو

#آفتاب پرست

#شوکران