عزت؛ چرخ را از نو اختراع نکن /امیر فرض‌اللهی

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو:
شیخ الوزرایی اما گفتار و کردارت نسبتی با باتجربه‌ها ندارد. وزارت میراث بیشتر برایت حکم حیات خلوت را دارد وگرنه ارشاد و فرهنگ وزارتت بود در کابینه‌ای که تمام رکوردهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعیِ تاریخ ایران را درنوردیده است. البته که می‌دانستی چه خبر است؛ به همین خاطر ترجیح دادی به حیات خلوتی بروی که اینقدر با اهالی رسانه و فرهنگ اصطکاک نداشته باشد. پس یا خودت نخبه‌ترین نیروهای سابق صدا و سیما را به میراث بردی تا از قامتِ بلندِ اندیشه‌شان کمال استفاده را ببری؛ نخبگانی که اساسا هیچ شناختی از محتوا و کم و کیف مدیریت محوله ندارند و حتی از تجربه‌کردن هم تجربه نمی‌آموزند؛ دارایی‌هایی که در تلویزیون فکر کردند با کمیت و افزایش شبکه‌ها می‌توان مردم را متأثر کرد و رقابت کرد با فلان و بهمان رسانه‌ای که شناخت دقیقی از جامعه ایران دارند و پایبندی‌شان به اصل اتفاقات بیشتر است؛ این دارایی‌هایت اکنون آتشی در خرمن میراث کهن ایران باستان کرده و آنرا به حراج گذاشته‌اند. آقای ضرغامی تاریخ ایران و میراث باستانی، فرهنگی آن، فروشی یا اجاره‌ای نیست که آن را به حراج گذاشته‌ای. میراث فرهنگی و تاریخ ایران دکان چندنبش نیست که بتوان به سخیف‌ترین شیوه ممکن از آن پول درآورد. آثار به جا مانده از تاریخ ایران بچه سرراهی نیست که به ثمن بخس آن را به حراج بگذاری و چون بودجه نگهداری از آن را نداری توجیهی برای از بین بردن میراث ایران داشته باشی.
عزت؛ می‌دانی اگر قدرت چانه‌زنی بالایی داشتی و اجازه می‌یافتی بک وزیر میراث شایسته باشی، با وجود سیزده درصد از جاذبه‌های گردشگری دنیا در ایران، کشور ما اصلا نیازی به خام فروشی نداشت؟ و می‌شد از راه تسهیل و مانع‌زداییِ ورود جهانگرد، ثروت بسیار هنگفتی درآورد تا ایرانیان در بالاترین رتبه گردشگری آسیا و دنیا باشند و کشورهای بی‌تاریخ و دور و برمان با اسنک و چوب و ساحل، درآمد میلیاردی از گردشگر نداشته باشند؟ عزت؛ رخصت بده بگویم اگر این حیات خلوت را جدی می‌گرفتی و حاکمیت را متوجه می‌ساختی که به واسطه بسط شرایط ورود گردشگر چه میزان ارز و درآمد می‌توان داشت، چقدر اسم خود را در تاریخ ایران جاودانه می‌ساختی و باعث می‌شدی کثیری از مردم ایران در رنج و محنت نباشند و در اوج رفاه و کرامت انسانی به سر ببرند؟ راستی عزت تو که با سربازجوهای یکسال اخیر معاشرت داری به تو نگفته‌اند که الگوواره ذهنی حاکم بر نسل‌های جدید چیست و بر اساس آن چگونه می‌توانی وزیر میراث شایسته‌ای باشی؟ لااقل از راه لااکراه می‌توان به ایجاب رسید. عزت؛ مدیران بعد از تو در تلویزیون هرگز عاقبت به خیر نشدند و دوران تو نیز باشکوه نبود اما چون اهل مدارایی، عملکردت افراطی نبود. کاش در وزارت میراث هم چرخ را از نو اختراع نکنی و از اندک مدیران ‌شایسته‌ی این بخش که بیست سال پیش میراث فرهنگی را بهینه مدیریت کردند درس بگیری که چگونه بودند؛ چه کردند و به معاونانت یاد دهی که چگونه و چرا نباید چرخ را از نو اختراع کرد.
عزت؛ جشنواره‌ای که میراث فرهنگی برگزار می‌کرد، براساس تفکر اتاق فکری شایسته و بایسته، عنوانی در خور تامل برآن نهاده شده بود: یادگار. عنوانی که با تاریخ و فرهنگ و میراث نسبت قابل ملاحظه دارد و چند دوره باشکوه، با این عنوان (یادگار) جشنواره قابل تامل در میراث فرهنگی برگزار شده است؛ اینکه مجموعه‌ات اکنون تصمیم به برگزاری جشنواره‌ای با عنوان طولانی و من‌درآوردی و بی‌مسما کرده‌اند، اوج بی‌سلیقگی و بی‌ذوفی‌ست. وقتی عنوانی به قشنگی «یادگار» داری، «جشنواره چند رسانه ای میراث فرهنگی» یعنی چه؟ چرخ را گذشتگان به نیکی اختراع کرده‌اند و نیازی نیست معاونین قامت‌بلندت آن را از نو اختراع کنند. عزت؛ رخصت بده بگویم که کمی به گذشته بنگر و از مدیران شایسته و خروجی نیک‌شان برای ماندگاری اسمت در میراث فرهنگی تجربه بیاموز و خودت اجازه نده تجربه‌سوزی و انکار تاریخ و اضمحلل میراث هشت هزار ساله تاریخی ایران به نام تو ثبت شود.
عزت؛ حقیقتش اینست که چون می‌دانم در میان کابینه از همه بیشتر اهل مدارایی، این سخنان را با تو واگویه کردم تا شاید دیوار بشنود و کمی درنگ کند در این سراشیبی سقوط فرهنگی. از آنجا که می‌شناسمت و مرا می‌شناسی، می‌دانم اهل شکایت نیستی با اینکه در میان هسته سخت قدرت بوده و هستی و حتما این سخنان را مصداق امر به معروف نهی از منکر تلقی می‌کنی. عزت، جلوی اختراع بیهوده چرخ را بگیر و از گذشته و گذشتگان بیاموز؛ بر معاونین و دارایی‌های افزونت بیافزا با مدیریت بهینه میراث فرهنگی.
سخن آخر اینکه می‌دانم خودت از میزان بسیار اندک ورود گردشگر به ایران ناامیدی که دست به حراج سردستی مراکز میراث زده‌ای. کاش دوستانت را در هسته سخت قدرت توجیه کنی که درآمد ورود و خروج آزادانه گردشگر، بسیار بیشتر در راستای منافع کوتاه، میان و بلندمدت ملی ایرانیان است تا به دیده ظن و گمان به آنان نگریستن. عزت؛ تو می‌توانی، چرا که در میان آنهایی و قبولت دارند…