داریوش مهرجویی که بود

امیر فرض‌اللهی منتقد و مستندساز
1_ یکی از بهترین کارگردانان سینمای ایران بود. پتانسیل کارگردانی در آثار او بسیار مشهود و تماشایی است. پویایی و حرکت در ساختار روایی آثارش، بزرگترین مشخصه کارگردانی او بود. دوربینش هرگز یکجا نمی‌ماند و اگر می‌ماند، حتماً فکرشده بود. فیلمبردارانی که با او کار می‌کردند، می‌دانستند که تکلیف او در ساختن قصه‌ها و ایده‌های مختلف با خودش بسیار روشن است و ادای کارگردانی بزرگ را درنمی‌آورد. در عمل به‌لحاظ قدرت کارگردانی ایده‌های مختلف قابلیت‌های منحصربه‌فردی داشت.

حتی در «الماس 33» که اولین فیلم بلندش است و اثر خوبی نیست، توان کارگردانی‌اش هویداست. «گاو» مظهر ظهور یک کارگردان با قابلیت‌های فنی سطح بالاست که بر ذائقه مخاطب در سینمای ایران تاثیر بسیار گذاشت. مهرجویی خوش‌شانس هم بود که در اوان فیلمسازی‌اش یک نویسنده خوشفکر به‌نام غلامحسین ساعدی همراهش شد و منشأ ایده و فیلمنامه آثار برجسته‌اش؛ گاو، اجاره‌نشین‌ها، دایره مینا، بانو و… پس از درگذشت ساعدی اما مهرجویی بیکار ننشست و اثر درخشانی همچون هامون را ساخت که هم مورد تحسین منتقدان واقع شد، هم در زمان اکرانش پرفروش‌ترین فیلم سال. اثری که براساس نوع درام و شخصیت‌پردازی‌اش، یکی از مطبوع‌ترین آثار تاریخ سینمای ایران برای مخاطب عام و خاص است و حافظه جمعی سینمای ایران را پر از رنگ‌های اندیشگی عارفانه و فلسفی کرد. او دو ستاره بزرگ در عرصه بازیگری به سینمای ایران هدیه داد. به‌جرأت می‌نویسم که «بانو»ی مهرجویی، بدون شک یکی از بدیل‌ترین آثار اوست که به‌دلیل توقیف و اکران محدود، بسیار کم بدان توجه شد و ایده‌مندی خود داریوش مهرجویی در این اثر به‌شدت عیان و مشهور شد؛ اثری به‌شدت چندلایه و صاحب اندیشه که ماندگاری‌اش در قامت بلند تفکر جاری در آن هویداست و مسئولیت ما منتقدان کشف و نشانه‌گذاری این ایده‌ها برای مخاطب عام است.

مهرجویی ایده «اجاره‌نشین‌ها» را از یک تماس تلفنی با غلامحسین ساعدی گرفت و مثل «بانو»، اثری نمادین و خوش‌ساخت و مطبوع تحویل مخاطب فراگیر سینمای ایران داد؛ آثاری که در رویه قصه خود، روایتی برای مخاطب عام دارد و در تویه بطن ایده به‌صورت نمادین ایده‌ای ماندگار به یادگار گذاشت. در میان سه‌گانه «لیلا»، «پری» و «سارا»، «لیلا» فیلم بسیار برجسته‌تری بود که بر مخاطب عام و رفتارسازی در میان جامعه، بسیار پررنگ عمل کرد و خانواده‌های ایرانی را متاثر از خود ساخت.

2_بزرگترین بزرگ‌منشی داریوش مهرجویی، فهم و فروتنی او بود. او هرگز شبیه هم‌نسلانش و برخی دیگر از فیلمسازان سینمای ایران که خود را نویسنده و کارگردان جوان می‌دانند ادعایی بر نویسنده‌بودن نداشت اما به‌دلیل خوانش‌های فلسفی، تاریخی و اجتماعی‌اش، فهم بالایی در اقتباس ادبی از ایده‌های بزرگ داشت. این بزرگترین وجه تمایز داریوش مهرجویی با دیگر فیلمسازان برجسته سینمای ایران بود. در سینمایی که مؤلف‌بودن تکلیف بزرگی محسوب می‌شود و اعتبار ویژه به‌حساب می‌آید حتي اگر ایده‌مند نباشد، همین که در تیتراژ فیلمت اسمت به‌عنوان نویسنده و کارگردان بخورد، عقده‌های وامانده‌ات درمان می‌شود و برای خودت در سینمای ایران مثلاً اعتبار کسب می‌کنی؛ حتی اگر تهی از ایده و سرتاسر کپی محض آثار دیگران باشی. داریوش مهرجویی بودن چه سخت و دشوار است؛ وقتی بتوانی یک قصه را بخوانی و اثری بزرگتر از آن قصه و جذاب‌تر برای مخاطب چون «مهمان مامان» خلق کنی.

تکلیف برای انسان‌هایی همچون داریوش مهرجویی که دارای فهم عمیق بود، معنی نداشت. به همین خاطر در بسیاری از سخنرانی‌هایش بی‌رودربایستی، رُک و واضح ایده‌اش را مطرح می‌ساخت و هیچ ابایی از مطرح‌کردن انتقاداتش نداشت. او نکته بزرگی را یاد سینمای ایران داد که کمیت یک کارگردان باید از کیفیت او برداشت شود، نه برعکسش. مهرجویی وقتی عده‌ای را مخاطب قرار داد که «شما کی هستید؟»، منظورش کیفی بود نه کمی. به دیگر سخن، او که اهل خوانش عمیق فلسفه و عرفان بود، همواره برایش انسان‌هایی برجسته محسوب می‌شوند که صاحب ایده، استناد و استدلال باشند؛ وگرنه جاه و مقام برای اهل‌دلی چون مهرجویی اصلاً بی‌معنی بود. برمان (حافظه) جمعی سینمای ایران از آثار مهرجویی اوقات، سکانس‌ها و لحظات بسیار سرخوشی به‌یاد دارد که مانا هستند و اثرگذار. راستی، صمیمیت، عشق به زندگی، پویایی و محصورنشدن در یک وضعیت، از ایده‌های بزرگ مهرجویی بود که در تمام آثارش جاری و ساری است و باعث ماندگاری‌اش شده. او در تاریخ سینمای ایران و از نظرگاه‌های مورد اشاره، جایگاه برجسته‌ای برای خود در سینمای ایران ساخته است؛ جایگاهی مانا و ایده‌مند. روزنامه هم میهن.شنبه ششم آبان 1402خورشیدی