مصیبتی به نام زاکانی

آزارش برای رازیان{ری زیستان}تمامی ندارد.پنج ماه است میدان اصلی ری و بیست و چهار متری اصلی ترین خیابان ری را بسته و سنگفرش کردن اش حوصله جغد را هم به سر می برد.چه برسد به آدمی.تمام ساکنان هرنجی کوچه کاشانی یحچال و…را به زجر و رنج کشانیده.کل کاری که میتوان شبانه روزی در 10روز انجام داد؛با بی کفایتی محض به رنجی بی پایان برای ملک 8هزارساله ری تبدیل ساخته.ترافیک این ناکارامدی محض کوچه های فرعی ری را با قطاری طولانی مواجه ساخته…گوشش بدهکار پاسخگویی نیست و در اندیشه بازسازی فلان نقطه از زمین…با فکری نابالغ و ناکارامد میخواهد تردد غیرپیاده را  از ورودی میدان به24متری ببندد.اصلا به یاد نداریم هیج کارش در تمام این 44سال به نفع مردم بوده باشد.اشکال از پدر مرحومش است که پاسخگویی و مسیولیت پذیری را بدو یاد نداده است.این متولد زایگان از روستاهای لواسان به طرز شگفتا آوری درحال ظلم است و از انجا رجز خوان سیاسی ست در قبال ظلم هایش هیچ مسیولی از او حساب پس نمی گیرد.در یک کلام ناکارمدی محض و خسران کامل.قدیمی ترین شهر ایرانشهر را با افکار باطل و نسنجیده به استهزا گرفته.بیچاره رازیان.مظلوم تر از هر شهروندی از شهر های ایرانند.فریاد رسی هم برای آنان نیست.شورای شهر تهران هم که مردمی نیست که این مصیبت عظما را پاسخگو کند یا دست کم از او توضیح بخاهد.آیا رازیان را دادخواهی هست؟