نه هرکه سر بتراشد قلندری داند

سر تراشیده اما قلندری که هیچ ؛ دگر چیزهایی که فکر میکند می داند را هم درست نمی داند.نمونه آخرش؟فیلمی ساخت که قرار بود ملودرام باشد اما کمدی ناخواسته شد و آبروی اهالی مطبوعات سینمایی را …

قبلنا اینطور نبود اما در دو دهه  اخیر درباره همه چیز نظر می دهد و خود را عقل کل میداند نمونه اش؟به شبکه اجتماعی اینستا گرامش بروید و ببنیدو بخوانید نظرش درباره مارادونا درهنگام مرگش چیست. اورا چه نامیده و نظر های پای نوشته اش را بخوانید که چگونه مورد استهزا قرار گرفته است.او همانیست که سه دهه پیش بنا به سلیقه و منفعت، ارزشی برای تشکل منتقدان قایل نبود و به میل شخصی و عداوت با برخی از سکانداران باشرف انجمن آنرا به باد هجمه می گرفت.از وقتیکه انجمن را محلی برای عرضه اندام احساس کرد در تمام برنامه های این تشکل شرکت می کند و در میان کلماتش هر آنچه که بگوید واژه “من”ده ها بار تکرار می شود از جمله این برنامه آخر انجمن منتقدان که اخیرا یک جشن اش برگزار شد.هم اوست که به مرور یک مدیر مسیول باسواد یک جریده هنری را دق داد و برای خودش دکانی برپا کرد.قیافه اش بیش از انکه به قلندران بامروت  و جوانمرد بیاید به گلدون های برعکس می رود که ادعای فضل دارند اما هنرشان فراری دادن فیلمساز خوش فکر و دونده سینما در چهار دهه پیش ازین؛  از این کهن بوم ویران شده است .

کسی که از مرکز نشینان کینه و تنفر دارد اما از مرکز نشینی به همه جا رسیده و چهار دهه است با سلیقه محوری و منفعت پرستی زیرکانه؛ سینمای ایران رابه طبع خود می نوازد و عده ای مرعوب ویترین اش شده اند و ندانند که درونش تهی ست. از او تعجب نمی کنیم که روزنامه نگاری نمی داند اما از دکان  مطبوع عات به همه جا رسیده و فرق حقیقی سوتیتر از لید را نمی داند و واژه زورنالیست را به شکلی سطحی با تعریفی مبتذل بیان می کند. از رییس انجمن منتقدان تعجب می کنیم که در عرصه روزنامه نگاری شاگردی کرده دود چراغ خورده و ذره ذره با طی کردن سطوح کیفی به ریاست انجمن رسیده و تا انجا که می تواند، در صنف تلاش می کند چراغی روشن نگه دارد و مستقل بودن این تشکل را به هرقیمت حفظ کند.انجمن منتقدان: منتقد و روزنامه نگار واقعی کم ندارد که همواره طرف حقیقتند اما در برنامه های انجمن نقشی ندارند؛ قدر قامت اتدیشه و قدرت قلم آنها دانسته ، فهمیده و درک نمی شود.کسیکه بزرگترین افتخارش مصاحبه تقلبی با گوگوش و چاپ آن است و افتخار میکند که دبیر سرویس اش نفهمیده  این مصاحبه واقعی نیست و اکنون 40سال است حاجی کاپولای سینماست چرا باید در تمام مجامع عمومی انجمن و جشن های آن حضور برجسته داشته باشد؟او که کارگر، نمونه خوان و بازنشسته پیش از موعد یک روزنامه بوده و با رانت محض و قبیله محوری تهیه کننده سینما شده مگر روزنامه نگار یا منتقد است که اینقدر در انجمن منتقدان جضور همیشگی دارد و هیچ کس جلودارش نیست؟مگر انجمن اساسنامه ندارد که شورای مرکزی تشخیص دهد امثالهم چند دهه است که منعقد رانت هستند نه منتقد و روزنامه نگار.

اشغر نامی که بواسطه پل کردن مطبوعات برای ورود به سینما ذوب در فیلمفارسی و آن تهیه کننده فحاش سینماست مگر روزنامه نگار و منتقد است که در تمام مراسمات و مجامع انجمن نقش روی سن و داد زن را دارد و شغلش ساختن و نوشتن مبتذل ترین فیلم ها در سینمای ایران؟؟؟پس تکلیف روزنامه نگاران و منتقدان شریف و نجیب سینما که اهل پوشش انچنانی نیستند و در هیچ دارو دسته ای جای نمیگیرند و طرف حق و حقیقتند چه می شود؟ آنها که از سرفهم ، فروتن و خاکی اند و قیافه نمی گیرند اما قامت اندیشه ورزی و قدرت قلمشان قابل ستایش و تامل است در انجمن چرا جایگاهی ندارند؟اویی که تا دوسال پیش چاقچوری بود و اکنون از آنطرف بوم افتاده و در انجمن پست گرفته و قیافه گرفتنش، دیوار فلک را کر کرده است و هیچ وقت به یاد نداریم که نقد، یادداشت، گفت و گوی برجسته ای در تاریخ مطبوعات گرفته باشد چرا باید برای اهالی نجیب انجمن قیافه بگیرد و همزمان در تشکل دیگری هم سمت داشته باشد؟روزگار وارونه ایست عجیب وارونه…پخمگان بر صحنه اند و نخبگان برکنار.چرا باید دبیر جشن انجمن که پسر باسوادی ست و فیلمسازی خوش ذوق ؛عرصه برگزاری جشن را به مدیر اجرایی جریده ای بسپارد که در شب جشن با غرور و تفرعن بسیار و با عینک دودی  به اعضای انجمن بخندد و فخر بفروشد در حالیکه خود و رفیق اش انجمن را قبول ندارد،عضوش نیست و خود را در میان کهکشانها می بینند؟؟چرا باید اعضای نجیب انجمن توسط رفقا و همکارانشان ندید گرفته شوند و قیافه بگیران و ویترین قشنگ درون تهی ها در تمام مراسمات انجمن بر صحنه باشند؟؟؟کمی بیاندیشیم و اگر سخن در جایگاه درست است از آن پند بگیریم و رویه را عوض کنیم…چراهای بسیاری در این عرصه وجود دارد که اگر این متن شنیده خوانده و مورد تامل قرار نگیرد در پی آن روان خواهد شد

                                                                                                         آرسین هخامنش