ابتذال پژمان

تهی‌مایگانی که مجسمه بلاهت‌اند اما در عرصه جامعه امروزی، جایگاه بزرگان را اشغال کرده و با تهی‌مایگی به سطحی‌اندیشی، لودگی، منفعت‌پرستی و همه رذایل غیرانسانی آویزانند. در روزگاری که نخبگان برکنارند و پخمگان در عرصه، این تهی‌مایگان، عرصه مطبوعات، ورزش و سینما را آلوده کرده‌اند. آن یکی با هزار و یک پارتی و پول رهاست و همچنان بر طبل منفعت‌پرستی می‌کوبد؛ علی‌رغم اینکه پایش لنگ و وزن چندصد کیلویی‌اش بر هوا معلق، دامان مطبوعات ورزشی را کاملا سیاه کرده است. به طرزی عیان و زیرپوستی بر مدار منفعت‌پرستی می‌کوبد و پارتی و هم‌شهری‌های زیادی دارد تا خلاص شود از این همه فساد و ارتشایی که کرده و بسته شود آنچه نباید بسته شود. هم اوست مدافع آن میان‌مایه که قاتل یک ملت پرسپولیسی است و اشک می‌ریزد که چرا از فلان‌جا رانده شده و در برنامه‌اش با آن یکی پژمان لجن‌پراکنی می‌کند بر علیه ملت پرسپولیسی همچون تمام بحران‌هایی که در مواقع حساس برای پرسپولیس ایجاد کرد: شب بازی با الهلال و رو در رو کردن بازیکن با مدیر تیم و… به همراه صدها سوءسابقه دیگر. پژمانی که جا پای آن سردبیر روزنامه فاسد گذاشته، تیترها و بزرگنمایی‌هایش همگی ضد ملت است و در مدار منفعت‌پرستی. و آن یکی پژمان که حتی علی دایی بهش گفت “فوتبالیست که نبودی اما تو بازیگری داری یه تلاشایی می‌کنی” سینمای ایران را به لجن کشیده و فاضلاب این پژمان در اتوبان و کوی و برزن کم از ان پژمان سنگین‌وزن ندارد. این یکی با التماس به یک هنرمند، سینما را به لجن کشیده و سرتاپای این سینما را اشغال کرده است، دریغ از کمی هنر و یا پیشگی هنر و همچنان شهوت دیده‌شدنش آنچنان است که حتا در عبور از خیابان هم تصویر منحوس او را باید مشاهده کرد. آن یکی پژمان هم خود را پدرخوانده مطبوعات ورزشی می‌داند و هر کسی با او همساز نباشد بر او می‌توپد و محوش می‌کند.
بیچاره واژه پژمان که این همه یتیم و مظلوم مانده است که باید بر روی چنین منفعت‌پرستانی قرار گیرد. بیچاره ملت پنجاه میلیونی پرسپولیسی که باید چنین موجوداتی را تحمل کنند و همه عواقب اینها را دامن‌کش باشند. بیچاره فیلم‌فارسی قبلنا که ظاهرش ابتذال بود و باطنش ترویج مردانگی، مروت، جوانمردی، اخلاقیات و سینمای فعلی که توسط لودگانی همچون نامبرده که به گند مطلق کشیده شده است و سرو تهش بی‌اخلاقی، ترویج منفعت‌پرستی، بی‌اخلاقی، زرنگ الکی بودن است و نماد بلاهت. جالب اینجاست خاطراتی تخیلی در برنامه آن ناعادل تعریف می‌کند که تمام فوتبالیست‌های شاهین مرام پرسپولیسی را بد جلوه می‌دهد و خودش آدم خوبه‌ی ماجراست؛ توهم محض. یکی نیست به او بگوید که جوجه، آن سلطان که به سخره‌اش می‌گیری، روزگاری کسی جرأت نداشت از یک کیلومتری‌اش رد شود. آن حامد کاویانپور که فیکس پرسپولیس و تیم ملی بود، با تو غیر قابل قیاس است و جواد چکش ذخیره‌اش بود. این مجسمه‌های بلاهت واقعا خسته نشده‌اند از این همه نادانی و نمایش دانایی و تهی‌مایگی محض؟؟؟ خودشان خجالت نمی‌کشند از این همه شهوت شهرت، پول، دیده‌شدن و منفعت‌پرستی؟؟؟
به حال مطبوعات و سینمایی که این دو نمادش باشند باید گریست؛ آن یکی بشکه‌ای صدو اندی کیلویی که با همدستی یک عده تهی مایه، مافیای ورزش تشکیل داده و فساد سرسام‌آوری را همراهی می‌کند و این یکی به طمع دیده شدن و عقده دیده‌نشدن در فوتبال، سینمای ایران را به تهی‌مایگی محض خود فروخوانده و خود را زرنگ روزگار می‌داند، در حالی که نادان‌ترین است.
در روزگاری که دانایانش بر کنج رانده شده و این مجسمه‌های بلاهت شده‌اند اسطوره‌های کاذب و دروغینش، وای به حال ملتی که اینان را با بزرگان مقایسه کنند و آنان را بزرگ بخوانند یا بدانند؛ فضیلت حماقت تنها شایسته این تهی‌مایگان است و بس.
آری مردم می‌دانند که اسطوره‌های واقعی‌شان چه کسانی هستند؛ بگذار روزگار چند روزی بر مراد اینان باشد، حتی اگر چند روز، چند سال شود. خرد ورزان دانند…                                                  آرسین هخامنش

مقاله قبلی
مقاله بعدی

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

Share post:

Subscribe

spot_imgspot_img

Popular

More like this
Related

مخور مرد

بازیگر نقش مخور در سریال ماندگار"روزی روزگاری" درگذشت.اوکه در...

رضا قطبی درگذشت

اولین مدیر و موسس رادبو تلویزیون ملی ایران در...

نادانی به نام زاکانی

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو: مظهر نادانیست.تاریخ بلدیه تهران چنین...

شناخت حقیقت مقدم بر بیانِ حقیقت/محمد ناصری‌راد

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو: نیک میدانیم حقیقت گزاره ای کامل،...