پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو : یه گردن کلفت بود تو جنوب شهر که بهش میگفتند مهدی مفتبر؛ سابقا کشتیگیر بود به تیم ملی هم رسید و رقیب سرسختی برای حسن رنگرز بود اما بعدا زد تو کار شرارت و خلاف. برای این بهش میگفتن مفتبر که وقتی طرف آماده نبود بهش حمله میکرد یا فرو میکرد تیزیشو؛ آخرشم یه جوری تلف شد؛ حالا حکایت بعضیهاست تو سینما. طرف تو کل عمرش فقط فحش داده و کار مبتذل، سطحی و به درد نخور ساخته؛ تمام عمرشو زیر ذرهبین بگیری یک اثر قابل تامل در این آدم نمیبینی. هر کس هم که نقدش کرده، تخریباش کرده یا تلاش کرده بخرش. همیشه هم تخریبگر و فحاش مدیرانی است که سینما در دوران آنها در 45 سال گذشته ، حال و اوضاع مساعدی داشته و گونههای مختلف در دوران آنها فعال شده و بوده. البته که انتقاد به همه وارد است و انسان موجودی خطاناپذیر نیست اما عقده فراهم نبودن مبتذلسازی در دوران آن مدیران، همیشه برای این مفتبر سینما، یک کینه عمیق ایجاد کرده و به هر بهانه ای آن دوران طلایی را تخریب و وارونه جلوه میدهد چرا که بساط ابتذلسازی در آن دوران برچیده شده و بال و پرش قیچی شده بود. دورانی که ضعیفترین آثارش از بهترین فیلمهای چهار سال اخیر به لحاظ شاخصههای کیفی بهتر و سرتر بود. حالا این مفتبر فحاش سینما که تن و روح برادر شهیدش را یک میلیارد بار در گور لرزانده و دائما به منتقدان با شرف سینما در حال فحاش و توهین است عرصه را برای خود فراهن دیده و دوباره یک فیلم سطحی و پر از ساختار غیراخلاقی روانه پرده کرده است فیلمی که به شدت سعی میکند «همسفر» را بازسازی کند اما دریغ از اندکی ذوق و هنر در این بازسازی .آری این مفتبر فحاش هنری ندارد که بخواهد حتی در بازسازی آثار بفروش نیم قرن پیش موفق باشد یا هنری ذوقی از خود به خرج دهد. او که شغل اصلی اش تجارت است و با سینما برای خود سعی میکند وجه فرهنگی بسازد و هرگز در این راه موفق نشده است و عده قابل توجهی از کم بضاعتان فعال در سینما را به استخدام خود درآورده است؛ یکی از اشتباهی قرن فعالان عرصه سینما در کل تاریخ سینمای ایران به حساب میآید؛ کسی که با الگو قرار دادن تهیهکنندگان نسبتا با سواد و فعال در سینمای پرمخاطب قبل از 1357 خورشیدی، یکی از غلطترین آدمهای سینما در 45 سال اخیر است. فحاشی که نه شادیآفرین است همیشه و در همه حال با وجود استخدام کارگردانهای مختلف مخاطباش را دستکم میگیرد و به فهم او در مواجهه با فیلم به واسطه شخصیت سطحی و بیدانشاش، همیشه توهین میکند؛ آری این چنین است برادر؛ در روزگاری که ایدهمندان و دغدغهمحوران اجتماعی سینما بر کنج رانده شده و عرصه برای تولید آثارشان مهیا و فراهم نیست؛ این ابتذال محض است که بر سینما مسلط شده چرا که ابتذال از نظر برخی خطری ندارد و اما در واقع از بین برنده فرهنگ، اخلاق و انسانیت است. در چنین شرایطی آب که سربالا رفته است فحاشان مفت بر شادی نابخش ابوعطا میخوانند و خود را بزرگ و اهل فن سینما میپندارند و منتقدان را از دم تیغ فحشهای رکیک میگذرانند؛ به او باید گفت: بگذرد این روزگار تلختر از زهر. بار دیگر روزگار چون شکر آید. آری این چنین است برادر. عرصه سینما در قبضه مفتبران فحاش است و با عربدهکشی و گردن فراخی سعی میکنند تمام سینما را در قبضه خود داشته باشند وای به حال این روزگار کجمرام سطحی مبتذل.وای به روزگاری که بیضایی فراری شود ، تقوایی خانهنشین ،مهرجویی سلاخی و جوانهای خوشفکر عرصه ای برای ایدهمندی نداشته باشند و مفت بران فحاش بر عرصه فرهنگ، ابتذال، سطحینگری سطحی اندیشی و … را سکه رایج کنند. بدا به حال این روزگار کج مرام کجاندیش. بالاخره این روزگار نیز میگذرد و اندیشههای زاینده و آیندهساز بیرون میآید و روسیاهی میماند به مفتخورهای مفت بر فحاش. این خط- این نشان+
# مفتخور- مفتبر
#امیر _فرض اللهی