پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو
عارف قزوینی، پس از شنیدن خبر کشتهشدن محمدتقیخان پسیان، تصنیف جاودانهٔ “گریهکن” را سرود و ساخت؛ آوازی که فراتر از مرثیه، به امتداد تاریخی یک سوگ بدل شد، تصنیفی که پلی میان اندوهِ جمعی ملتیست که هنوز در نغمههای خویش، قهرمانان خاموشش را به یاد میآورد.
در روزگاری که بسیاری از فیلمهای کوتاه تنها در فرم متوقف میمانند و از جوهرهٔ درونیِ معنا تهیاند، “سرود کلنل” ساختهی سجاد مشتاق، چون مارشی حماسی از دل غبار تاریخ برمیخیزد؛ روایتی فشرده، شاعرانه و اندوهبار از آخرین روزهای زیستِ کلنل محمدتقیخان پسیان، آن قهرمان شکستخورده اما جاویدِ وطن.
اما فیلم در ظاهر، روایت سربازی است در دستهی موسیقی که در آستانهی نبرد باید مارش نظامی بنوازد. اما در ژرفا، او نغمهخوان مرثیهی میهن است؛ نوازندهای که سازش در مرز میان واقعیت و رؤیا صدا میدهد. مشتاق با انتخاب هوشمندانهی فضای مونوکروم، بارانی و با کنتراست بالا، جهان اثر را در حد فاصل خواب، رویا و تاریخ مینشاند؛ گویی هر قاب، از پس شیشهای خیس و زمانزده دیده میشود.
استفادهی دقیق از لنزهای باز در مدیومکلوز با عمق میدانِ بالا، علاوه بر زیبایی بصری، در جهت القای معنا و اضطراب درونی کاراکتر است؛ در این قابها، صورت سرباز چون پردهای از وجدان جمعی سربازان وطن جلوه میکند. حضور دختر پرستار با بازی نرم و روحمدار، چون نسیمی در دل طوفان است؛ او تلطیفکنندهی خشونت صحنههاست، سایهی مادرانهای که در حاشیهی جنگ، هنوز به انسان ایمان دارد.
کلنل پسیان در این اثر، شخصیتی استوار و ملیگراست و در هیأت یک قهرمان بینقص و در قامت انسانی آگاه به سرنوشت خویش است؛ آتش در اثر، نشانهای از سوختنِ شرافت در تب بیعدالتی است. کاروانسرای قدیمی با ستونهای بلند و فرسوده، چون حافظهی سنگیِ وطن عمل میکند؛ مکانی که هم شاهد فروپاشی است و هم میزبان ایمان آخرین مردانش.
از نظر صحنهپردازی و طراحی لباس، فیلم با دقتی مثالزدنی عمل میکند. هر چین پارچه و هر سنگ و دودهٔ دیوار، بخشی از روایت است. این وسواس در جزئیات، فیلم را از سطح بازسازی تاریخی فراتر میبرد و به آیینی تصویری از وداع بدل میکند.
پایانبندی، جایی که مخاطب درمییابد تمام روایت در ذهن سرباز نوازنده شکل گرفته، چنان تلخ و شاعرانه است که زمان را برای لحظهای متوقف میکند، واقعیت عریانِ مرگ، سربازان در کفن پیچیده، سوگوارهای برای کلنل است و برای تمام رؤیاهای سربازانی که در خاک وطن خفتهاند.
در “سرود کلنل”، سجاد مشتاق با ترکیب دقیق شاعرانهگی، تاریخ و حماسه، تصویری میسازد که آینهای است برای امروز ما. فیلم، همچون نغمهای خاموش اما ماندگار، در ذهن تماشاگر طنین میاندازد؛ نغمهای از دل سربازی گمنام که در سکوتِ سازش، فریاد تاریخ را مینوازد.

