پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو

پژوهش‌های میلگرام، از آن دست پژوهش‌هایی‌ست که قدرتمندان در جهت اثبات سرشت بد انسانی به آن مراجعه می‌کنند. به صورت مجمل، در این آزمایش گروهی انسان از همه جا بی خبر انتخاب می‌شوند و به دستور فردی بالاتر از خود، شوک الکتریکی به افراد وارد می‌کنند. آنها با وجود درد و رنج ظاهری شوک گیرندگان، اما به دستورات داده شده تا انتها حتی با چشم گریان عمل می‌کنند.
در نگاه اولیه و ظاهری، این پژوهشها در خدمت اثبات سرشت بد انسانی و اینکه انسانها به صورت منفعلانه از دستورات پیروی می‌کنند، به کار می‌رود، اما در کتاب «تاریخ امید بخش نوع بشر» نوشته روتخر برگمان به شکل موشکافانه‌تری این آزمایش بررسی شده است و در نتیجه این بررسی مشخص شده که اولا- به شرکت‌کنندگان در این آزمون بیان شده بود که انجام کامل دستورات در خدمت علم و کار علمی‌ و برای خدمت به بشریت و ساخت داروهای موثر است و چون گویندگان پزشک و متخصص بودند، شرکت‌کنندگان راضی به انجام این عمل شده‌اند. دوم آنکه شرکت‌کنندگان در آزمون، چندین بار در نتیجه رنج شوک‌گیرندگان در شرف ترک آزمایش بودند که با درخواست «خواهش می‌کنم ادامه دهید» و مانند آن مواجه شدند و تنها در مرحله آخر است که با جمله دستوری «شما باید ادامه دهید چون چاره دیگری ندارید» مواجه گشته که اثر فوری این جمله آخر، نافرمانی فوری آزمایش شوندگان و ترک آزمایشگاه و انجام ندادن دستور بود. در واقع این آزمایش اثبات می‌کند که انسانها ضمن اینکه به انسانهای موجه در جهت خدمت به بشریت، کمک می‌کنند اما از رفتار ریاست مآبانه بیزارند.
در جامعه انسانی شاید بزرگترین رییس، که رفتار ریاست مابانه دارد نهادی نباشد به جز دولت‌ها و به تبع آن می‌توان نتیجه گرفت که مردم از رفتار ریاست مآبانه آنها بیزارند و برعکس آن عمل می‌کنند. رفتار ریاست مآبانه در حوزه کاری دولت‌ها، فقط دستورات مستقیم نیست، بلکه دستورات غیر مستقیم ولی در جهت ایدئولوژی آنها را هم شامل می‌شود.
این را بگذارید در کنار بی اعتمادی ریشه ای مردم ایران به حکومت‌ها که در نتیجه باعث شده حتی گروه‌هایی که از کمکهای مستقیم و غیر مستقیم حکومت، برخوردارند، برای جلب پشتیبانی مردم، خود را گروه مردمی و مخالف روشهای دولت‌ها جا بزنند.
نتیجه آنکه تبلیغ مدام مسجد و نماز جماعت و حضور مداوم خانم‌های محجبه در برنامه‌های سیما به عنوان مجری، که در ذهن ناخودآگاه اکثر مردم در راستای تبلیغ ایدئولوژی حکومت تفسیر می‌شود (دستور غیر مستقیم در جهت ایدئولوژی)، نه تنها تاثیری در دین دار شدن جامعه ندارد که تاثیر عکس و در جهت سکولار سازی جامعه دارد.
آنچه بیان شد همچنین منطبق است با نظریه واکنش روانی (Psychological Reactance) که توسط جک برِم (Jack Brehm) در سال ۱۹۶۶ مطرح شد. طبق این نظریه، وقتی افراد احساس کنند آزادی انتخابشان محدود شده یا تحت فشار قرار گرفته‌اند، ممکن است به‌طور ناخودآگاه در جهت مخالف آن فشار عمل کنند. بر طبق این نظریه، تبلیغات بیش از حد یا اجبار در پذیرش یک باور ممکن است نتیجه‌ای خلاف انتظار داشته باشد و فرد را به سمت گزینه‌های مخالف سوق دهد.
به عنوان یک نمونه تاریخی، سب امام علی (ع) مطابق با این گفته چهارمین خلیفه اموی (مروان بن حکم) برعلیه امام علی (ع): «اساس حكومت ما، استوار نمی‌گردد مگر با اين ناسزاها» یک روش غیر مستقیم در جهت ایدئولوژی حاکم بود که در نهایت به نتیجه معکوس رسید و شکست خورد.
صدا و سیمای حکومتی اگر واقعا دغدغه دین دارد، نباید به شکل گل درشت در جهت ایدئولوژی حاکم گام بردارد. آموزش احکام بین سریال یا پخش با آب و تاب نمازهای جماعت خاص یا سریال‌های خاص جهت‌دار، در عمل، نه در راستای محکم کردن دین و اخلاقیات مردم خواهد بود که برعکس آن نتیجه خواهد داد. در زمان شاه هم تبلیغ یک نوع سبک زندگی که در ذهن مردم ملازم با ایدئولوژی حکومت شمرده می‌شد، در عمل به پررنگ شدن سبک زندگی دیگر و انقلاب اسلامی انجامید. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «الانسان حریص علی ما منع» (انسان نسبت به هر چیزی که منع شود حریص می‌گردد). منع افراد، فقط به صوت مستقیم صورت نمی‌گیرد و تبلیغات گسترده‌ی ایدئولوژیک، در ذهن اکثر مردم می‌تواند منع از دیگر روش‌ها و ایدئولوژی‌ها تفسیر شود. از پیامبر اکرم (ص) هم حدیث مشابهی نقل شده است: « إنَّ ابنَ آدَمَ لَحريصٌ عَلی ما مُنِعَ».
تبلیغ گل درشت دین و حکومت در دوران مدیریت جدید سازمان صدا وسیما به وجود آمده و مدیریت قبلی می‌کوشید تا خود را از ایدئولوژی دور نگه دارد که تاثیر منفی بر جامعه نداشته باشد. به نظر می‌رسد روش تبلیغات فعلی، ناخواسته و برخلاف اهداف موردنظر، به جای تقویت دینداری، موجب واکنش معکوس مردم می‌شود و هر چه زودتر باید جلوی این تاثیرگذاری غلط با تغییر مدیران این سازمان و بازگشت به همان ریل قبلی صورت گیرد.
سید مهدی ملک