خانه وبلاگ صفحه 17

متروی نفرآباد ری چندسال دیگر افتتاح می شود آقای زاکانی

با هزار بوق و کرنا و منت  قبل از نوروز1402 شهرداری تهران که وظیفه اش را جای عیدی جازده است چند قطعه از فاز خط6متروی تهران را راه اندازی کرد.این در حالیست که اصلی ترین ایستگاه این خط؛ متروی نفرآباد ری است که طبق وعده قالیباف و حناچی قرار بود پارسال پیار سال افتتاح شود .حال زاکانی بدون اینکه مسیولیت اینهمه تاخیر در این موضوع را بپذیرد و در این زمینه پاسخگو باشد فرار به جلو می کند و هرگز درباره زمانبدندی طرح های شهرداری جواب روشنی نمی دهد.این هم مدل شهردار بودن یک نفر است که بیشتر در بهترین تعریف میتوان گفت داد زن بزرگ است تا علمی داشته باشد و مطابق عقل سلیم رفتار کند

زرشک زرین به دبیر جشنواره فیلم فجر

گروهی از سینماگران روزنامه نگاران و فعالان عرصه سینما زرشک زرین سال1401 را به مجتبا امینی دبیر جشنواره فیلم فجر اعطا کردند.کیومرث پور احمد،حماسه پارسا،نادر طریقت از فیلمسازان داستانی سینمای ایران،محمود رحمانی فرشاد اکتسابی امیر فرض اللهی از مستند سازان سینمای ایران،بهزاد فیروزی هنرمند و عکاس شاخص،زهره احمدی توچایی حمید فنایی از تدوینگران خوش فکر سینمای ایران،خسرو نقیبی امیر افشار فوطویی سید مهدی ملک لی لا رضایی هوشنگ سامانی علی ناصری بهناز وفایی وحدت فرزان زارع مجید شجاعی از روزنامه نگاران  و منتقدان  ریشه دار سینمای ایران از جمله امضا کنندگان و موافقان این زرشک زرین هستند.شهاب راحله کارگردان تاتر و بازیگر  مهدی خاکی فیروز   احد محمد کرمی فیلمساز کوتاه  نیلوفر فتاحی طراح صحنه و لباس  بیژن حجازی و محمد  حقیقت طلب از دیگر هنرمندان موافق این زرشک زرین می باشند.بازیگر شاخص سینمای ایران کامران ملک مطیعی نیز از موافقین این زرشک است. متن زیر بیانیه این هنرمندان است:

به نام خداوند رنگین کمان
بدینوسیله بواسطه برگزاری جشنواره ای فراتر از شاخص های جهانی و فرا میلی و با حضور چند ده میلیونی مردم ایران که چشم جهانیان را به خود خیره ساخت زرشک زرین، ما اهالی سینمای ایران، نویسندگان و روزنامه نگاران سینمایی در سال ۱۴٠۱ به سفارت نورد اعظم دبیر جشنواره مجتبا امینی اهدا می شود واز آنجا که زرشک در این کهن بوم به کالایی بسیار لوکس تبدیل شده؛ خواهش می کنیم آنرا به عنوان عتیقه تا پایان عمر نگه دارد چرا که با این قطار فراری… بزودی نان لواش نیز دست نیافتنی و لوکس می شود
و من الله التوفیق.

#زرشک _زرین

#جشنواره _فیلم _فجر

#مجتبی_امینی

بازرسی اداره صمت ری مردم را سرکار می گذارد

بخش بازرسی اداره صمت ری که زیر مجموعه وزارت صنعت و تجارت است شاکیان اصناف را سرکار گذاشته  و اهالی ری را در قبال ثبت شکایت از واحد های صنفی سرکار گذاشته و یا به شکلی باسمه ای و نتیجه نگیر برای مردم،فعالیت غیر مفید دارد.رییس بخش بازرسی این اداره  که به همراه یکی از کارمندانش رفتار گفتاری طلبکارانه دارد در برخورد و مواجهه با مردم شاکی از واحد های صنفی متخلف رفتاری سلبی دارد و هرگز با مردم در جهت احقاق حق عمل نمی کند.این در حالیست که در این وانفسای اقتصادی مردم به جان امده از گرانی هنگامی به این اداره برای شکایت از یک واحد صنفی مراجعه می کند که بداند مراجعه ، شکایت  و پیگیریش نتیجه بخش خواهد بود اما در برخورد لمپن وار برخی..از احقاق حق خود سرخورده شده و باعث گسترش دعوا و انباشت اعتراض در جامعه می شود.قابل توجه وزیر صمت و فرماندار ری.

پول زور وده؛حق حساب تاجگونه مدیریت فاسد

بعداز مدت زیادی که به بهانه های واهی در ورزشگاهها بر روی هوارداران فوتبال بسته بود راهکار گرانی بیش از حد بلیط برای زیاد جمع نشدن ملت و تیغ زدن هواداران راهکار جدید مهدی تاچ برای مدیریت فشل گونه فوتبال است.هوادار فوتبال اکثرا قشر آسیب پذیر جامعه است و با یک ملیون شدن بلیط استادیوم هوادار حتا از دیدن تماشای تیم مورد علاقه اش هم بی نصیب می ماند.مدیریت پر نقص تاج بر فوتبال که در ابداعی عجیب از قرارداد بازیکنان با تیم ها نیز حق حساب می گیرد هرروز رنگ جدیدی بر لکه این مدیریت تاکارامد و زردگونه سوغاتی این مرد رانده شده از فوتبال است.کجایند مدیران لایقی همچون محمد دادکان و صفایی فراهانی که ببینند این کاج فاسد چگونه لکه ننگی بر ورزش شده و این لکه به وسعت اقیانوس پیش می رود.شاهکارهای داوریش برای قهرمانی تیم یرقان رنگ فوتبالهرروز شکل جدیدی به خود می گیرد.درتلویزیون برای مجری لات بازی در می اورد و در مدیریت فشل گونه خود روح جوانمردی را ازین ورزش گرفته است .فوتبالی که رییس هیات پایتختش تمام فک و فامیلش هست مدیرش هم باید چنین فرد ناکارامدی باشد بعداز گماردن سکان تیم ملی به کارلوس خبیث و نتایج ضعیف او در جام جهانی هردم ازین مدیریت ناکارامد مهدی تاج بری می رسد و var نمی اورد تا بتواند نتایج را به نفع تیم زردک و یرقان گرفته مهندسی کند و سر تیم پر هوادارترین باشگاه در آسیا را ببرد.پرسپولیس این تیم همیشه در طول تاریخ مردمی هماره در زمین نتیجه گرفته و نزدیک به یک قرن است که تمام دلخوشی یک ملت است و امثال این مفت بر نمی تواند ترمزش را بکشد.زهی خیال باطل.او لک ننگ تاریخ فوتبال ایران است.

تولید انبوه فقر و تورم؛فراتر از سرعت نور

به خودرویی می مانیم که فرمان بریده و رها شده ایم؛رها شدگی در ساحت های فراوان.این خودرو طوری به ته دره می رود که هیچکدام قادر به رسیدن به فرمان و هدایت به مسیر صحیح آن نیستیم.تا می آیدوضعیت اقتصادی اجتماعی کمی فقط کمی سامان بگیرد اتوبوس های مدیریت؛ کاروانی در این کهن بوم ویرانه عوض می شود و دیروز برایمان رویا می شود و پس فردا ترسناک تر از فردایمان.اینهمه سازمان و نهاد ناظر وعامل وجود دارد اما دریغ از مسیولیت پذیری.اجناس روزانه گران می شود.خودرو متاثر از حماقت عدم مدیریت قیمت دلار و یورو به طرز ویرانگری قیمت اش سر به آسمان می ساید دریغ از کیفیت مطلوب.مدیریت های اقتصادی وسیاسی نه اینکه این فروپاشی بزرگ را پاسخگو نیستند بل آنکه فرار به جلو می کنند و زمین و زمان را به هم میدوزند تا ماست مالی کنند که مسیول این بزرگترین کود شدن ارزش پول ملی و این تورم غول آسا در تاریخ ایران نیستند.هیچ مدیری را یارای پاسخ نیست و صد البته کاسبان تحریم و سر در برف فروکردگان ازین وضعیت سوداگر گونه راضی اند و اکنون ایران را به حراج موالید… گذاشته اند.آدم و حوا انگشت به دهان گرفته اند ازین همه وقاحت و منفعت پرستی اینان.تولید کننده از هر نوعش اگر وصل نباشد بیچاره است.وصل باشد از هزار رانت سو استفاده می کند و دوتا را صد می کند.وصل نباشد که به نتیجه سی ساله این مملکت می رسد که تولید را رها کند و در بازار واسطه گری مشغول شود.چاره ای نمی بیند.اکنون نزدیک به 17سال است که شغل اول ایرانیان واسطه گری در میانه آشوب اقتصادی سوداگران است.سوادگری واسطه گری پرسود ترین کار ایران شده بدون انکه حاصل عام داشته باشد.آخرکجای دنیا را سراغ دارید که قیمت خانه در یک ماه متری پنج ملیون تومن بالا برود؟پس وزیر مسکن چه کاره است؟وزیر اقتصاد این وسط چه می کند؟وزیر صمت چرا هیچ کار نمی کند و به داد مردم نمی رسد.آهای وزرای بی لیاقت مسیولین ؛کمی مسیویت پذیر باشید و جلوی این ابر تورم بزرگ را بگیرید.مگر نمی گویید تحریم ها موثر نیست؟بسم الله .شعار ندهید و راهکار اجرای برا مهار تورم و گرانی بیش از ظرفیت جامعه بیابید.فکر می کنید این مردم اگر در فقر مطلق به سر ببرند اعتراض نمی کنند و باید له شوند؟زامبی شدگان به هیچ چیز و هیچ کس رحم نخواهند کرد.مرد ما زند شما.شما که تخصص ندارید لا اقل سخن متخصصان را گوش و اجرا کنید.دود این غفلت بزرگ به چشمان خودتان خواهد رفت.می گویید نه؟این خط- این نشان+

جواد چکش ؛ چرک؛ لجن؛ رذل

اصلا تصور می کنیم این واژه سخیف برای این موجود بی شرف اختراع شده است.مدارج رذالت را از خردسالی در پر قنداق دارد و در طول زندگی اش نیز صدها برابر بدان افزوده است.در دوران فعالیت ورزشی اش این صفت برای او اختراع شد؛چکش.نه مثل سرزنان بزرگ هنر سرزنی داشت نه ذره ای تکنیک و نه هنر شوتزنی.خدا چه کارش کند آن هافبک خوش استیل تکنیکی و خوش فرم در بازی را که در عرصه فوتبال باشگاهی و ملی زود سیر شد و جایش توسط این موجود بی شرف اشغال شد.فرصت طلبی نشانه هوش نیست جلوه گر جاه طلبی و خودپرستی ست.آفتی ضد ذات انسان که موجودی ست اجتماعی ست و بشر فرصت طلب همچون حیوان زندگی نباتی غریزی دارد سرشار از خودخواهی ست و موجودی غیر اجتماعی؛اینها همه مشخصات جواد چکش هم هست.باهوش واقعی هرگز خودپرست دروغگو و رذل نیست.این موجود برای موفقیت و نفع شخصی هرکاری کرده است.بدون آنکه لیاقتش را داشته با شد با همدستی آن کارلوس خبیث که آفت بزرگ فوتبال ما بود و از جیب مردم بسیار دزدید؛صدو خورده ای بازی برای تیم میلی کارلوس خبیث کرد رکود دایی را مثلا شکست بدون آنکه استعداد و توان بالای علی دایی در زحمتکش بودن و غیرت ملی را داشته باشد.قبل از آشنایی با کارلوس خبیث رذالت را در اقیانوس های وسیع شنا کرده بود از کارلوس خبیث رذالت های بسیاری هم یاد گرفت؛ضدفوتبال؛هوچیگری؛عربده کشی؛نتیجه گرفتن به هرقیمتی…آن کارلوس خبیث فن مربیگری بلد نبود که به این چکش بیاموزد؛هرجا که مربی بوده اخراج شده به دلیل صفات یاد شده و دانش نداشته اش.حقا که شاگرد این کارلوس خبیث بودن چه محسنات فراوانی به این چکش بی مصرف آموخته است.این چکش در این فوتبال بی صاحاب و بی درو پیکر قواعد موفقیت به هرقیمتی را بدجور یادگرفته است.فوتبالی که رییسش یک رانده شده است و بازگشته تا تیم شهرش را دوباره قهرمان کند و منفت بیش از پیش ببرد.در چنین عرصه فوتبالی که مدیران بالیاقتی همچون صفایی فراهانی و محمد دادکان به خود دیده است این جواد چکش و مدیر رانده شده مگسانند گرد شیرینی.بشود روزی که این مگسان از این عرصه ها جمع شوند و شایستگان برکرسی نشینند

 

بچه سفیر باش تا مدیر هنرو تجربه شوی

اصلا مهم نیست که شایستگی داری یا نه.تحصیلات یا تجربه کاری مرتبط یعنی چه؟تو آقازاده ای.در حد بچه یک سفیر  سابق .پس باید سمت داشته باشی.سمتی بدون چرایی .چمبره بر موقعیت یک فرد شایسته.,وقتی که مدیر بالادستی ات بر وزن باد است در دول مختلف صور گوناگون دارد و رفتار گفتارش کاملا متناقض …تو چرا نباید مدیر شوی؟چرا؟؟؟ او دروغ را هنر می بیند و در نزدش هرکه دروغ گوتر هنرمند تر می نماید.زرنگ الکی ست.فرصت طلب و عاااااشق صندلی.دلش برای صندلی مدیریت غنج می رود و برای حفظش هرکاری می کند.هرکاری…آری.خر و خرما را باهم می خواهد.او تهیه کننده جیم ترکیبی است که خود را به صندلی مدیرکلی رسانیده .از رفتار گفتارش یاد بگیر حتما در آینده با آن بند پ که داری شاید به کارت بیاید و خدارا چه دیدی اگر حولی نشد شاید وزیر هم شدی.استعدادش را داری ای کوتاه قامت ویترین قشنگ.اما سعی کن درونت مثل او تهی نباشد که موجب سر افکندگیت خواهد بود.آری این چنین است برادر.مگر مهم است که بر اساس سلیقه عمل نکنی و برای کارهایت دلیل هم داشته باشی؟اصلا مهم نیست.از او که بهش مدیونی چرا که بیوگرافی برایت ساخته است یادبگیر سلیقه محور باش خود رای باشهنرمندان را تحقیر کن اما برای مدیرانت مطیع محض باش.اینگونه باشی حتما به سبک مدیران یک پله صدپله رفته رستگار می شوی.شک نکن پسر.آینده از آن توست اگر این دروازه های زرنگی خوب یادبگیری..حواست باشد یک وقت از دستت در نرود فیلم مستقلی اکران کنی…صندلی ات و بیوگرافی ات بر باد می رود.اینجا که نشسته ای بزنگاه اکران فیلم های سفارشی ست نه جولانگاه اندیشمندان فیلمساز.من میدونم تو موفق می شوی چرا که استعداد این همه خوبی های عالم که یاد شد را داری.

#محروم الحقوق

 

مستند آرگوس ساخته شد

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو:
با اکران خصوصی مستند آرگوس به تهیه کنندگی و کارگردانی یاسر شاهسواری در موسسه تصویر سازان یاس ، از پوستر این مستند نیز رونمایی شد .
یاسر شاهسواری در این خصوص اظهار داشت : پروتز شبکیه آرگوس که با عنوان چشم بیونیک نیز شناخته می شود، یک ایمپلنت الکترونیکی شبکیه است که در واقع این محصول به عنوان پروتز بینایی برای بهبود بینایی افراد مبتلا به موارد شدید رتینیت پیگمانتوزا مورد استفاده قرار میگیرد .وی اضافه کرد : نسخه Argus II این سیستم در مارس 2011 برای بازاریابی در اتحادیه اروپا تأیید شد و در فوریه 2013 تحت معافیت دستگاه های بشردوستانه در آمریکا تأیید شده است .
شاهسواری خاطر نشان کرد در ایران نیز دکتر محسن فروردین به همراه تیم متخصص هفت نفره متشکل از اساتید دانشگاه پزشکی شیراز و تیم ناظر خارجی برای اولین بار این عمل پیچیده و پر هزینه را به طور همزمان بر روی چشم دو بانوی نابینای ایرانی در شهر شیراز انجام دادند .
عوامل اصلی این پروژه عبارتند از :محقق و جانشین تهیه کننده : مرتضی لطفی ، مدیر تولید : مهدی دادخواه ، مجری طرح : مهدی قلی پور ، دستیار کارگردان و نریتور : ژیلا فرشا ، مدیر تصویر برداری : علیرضا دهقانی ، صدابردار : حسین محمدی ، جلوه های ویژه : حسن محمدی ، مترجم : یاسمن شاهسواری ، تدوین : یاسر شاهسواری ، مدیر رسانه ای : بهنام سعا‌دتیان .شایان ذکر است : این اثر در مجموعه تصویر سازان یاس و کمپانی شهیاس تهیه و تولید شده است                                                                   #پایگاه _خبری_ تحلیلی_ نگاتیو

اودیسه ای درونی برای کشف خویشتن / علیرضا بهنام

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو:

در صحبت از یک فیلم مستند اولین پرسشی که به ذهن می‌رسد نسبتی است که با واقعیت ساخته است. اینجاست که بسته به مفهومی که “واقعیت” در ذهن ما پیدا می‌کند افق انتظار خود را نسبت به فیلم سامان می‌دهیم. در زیرگونه خودزندگینامه شناخت واقعیت با چالشی دو چندان رو به روست چرا که از یک سو گزارش یک فرد از زندگی خود نزدیک ترین رویکرد به امر واقع به نظر می‌رسد چون فرض بر این است که شناخت فرد از خودش بیشترین شناخت ممکن از یک ابژه شناختی است. از سوی دیگر شاید روایت یک فرد از خودش با روایتی که در ذهن دیگران از او شکل گرفته است در مواردی انطباق پیدا نکند. این نکته ما را به بحث شناخت واقعیت به مثابه امر فردی راهنمایی می‌کند. معنای این اصطلاح این است که واقعیت در فرایند معنادار شدن ناگزیر از صافی ذهن مشاهده‌گر می‌گذرد و در این فرایند به تعداد مشاهده‌گر در آن دخل و تصرف صورت می‌گیرد. پس یک خودزندگینامه در وهله اول قراردادی برای مشاهده دنیا از زاویه ذهن سوژه است. سوژه است که برای ما تعیین می‌کند چگونه او را ببینیم و در حین این عمل همزمان هم نقش ابژه شناخت را بر عهده می‌گیرد و هم در جایگاه فاعل شناسا خودنمایی می‌کند.
فیلم‌های خودزندگینامه ای بسته به شخصیت فیلمساز شکل‌های متفاوتی به خود می‌گیرند. “موریانه ای با دندان‌های شیری” ساخته بکتاش آبتین نیز بنا بر همین قاعده از شخصیت فیلمساز تاثیر پذیرفته است. فیلم در ظاهر روایت سفری است که در دوران کرونا آغاز می‌شود اما در نهایت به اودیسه ای درونی برای کشف خویشتن راه می‌جوید. اما در این میانه شخصیت شاعر بکتاش آبتین در فیلم مداخله می‌کند و مسیر روایت را به سوی پرفورمنس شاعرانه از یک‌سو و بیان معضلات اجتماعی از سویی دیگر پیش می‌برد. در حالت عادی جمع این خصوصیات در یک‌جا می‌تواند به بیانی غلوآمیز و شعاری ختم شود اما در فیلم آبتین این اتفاق نمی‌افتد. مثلا در سکانس غواصی که در حالت عادی و بدون دکلمه شعر شاعر تصنعی و بی‌ربط به نظر می‌رسد کلمات شعر به عنوان بخش جدایی ناپذیر تصویر به سکانس معنایی مضاعف میبخشد که آن را به یکی از به یادماندنی‌ترین قسمت‌های فیلم تبدیل می‌کند.
رمز این موفقیت را باید در رویکرد خود آبتین به عنوان فیلمساز جست‌وجو کرد. “موریانه ای با دندان‌های شیری” آشکارا با دیگر آثار این فیلمساز تفاوت آشکاری دارد. در واقع شوخ‌طبعی روایت در فیلم‌های “پارک مارک” و “مری زن میخواد” اینجا با جدیت موضوع دراماتیک شاعری که در آستانه رفتن به زندان است درهم می‌آمیزد و فضایی دوگانه را شکل می‌دهد که بیننده را به یاد خودزندگینامه های سینمایی راس مک آلوی می اندازد. با این تفاوت که تصویرهای شاعرانه فیلم آبتین که به فراخور موضوع خلق شده‌اند در اینجا جایگزین تصویرهای کاریکاتورگونه مک الوی می شوند. در اینجا تصویرسازی شاعرانه نوعی گریز به درون فیلمساز و نمایشگر ذهنیت او نسبت به جهان بیرون است همان‌طور که موقعیت‌های طنزآمیز فیلم‌های مک الوی نسبت ذهنی او با واقعیت‌های جهان بیرون را به نمایش می‌گذارند.
سفر مکاشفه آمیز فیلمساز به درون خود نهایتا داستانی از زندگی او را به نمایش می‌گذارد که به شکلی توامان نمایشگر دغدغه‌های او به عنوان فیلمساز، شاعر و کنشگر اجتماعی است. فرم فیلم نیز از ترکیب زیرگونه های اجتماعی، شاعرانه و انسان‌شناسی در سینمای مستند شکل گرفته است که تلفیق موفق آنها در یک فیلم موجب می‌شود “موریانه ای با دندان‌های شیری” تا مدت‌ها ذهن مخاطب را با خود درگیر کند.

#پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو

#بکتاش_آبتین

#علیرضا_بهنام

از زلزله مهیب تهران چه خبر؟

در حالیکه کاسبان تحریم و مفت خوران سوداگر بی خاصیت مسکن در تهران ترک تازی می کنند و قیمت خانه در تهران را از پاریس نیویورک و بسیاری از شهرهای حسابی دنیا بالاتر برده اند هیچ کس حواسش نیست که ملک هشت هزار ساله ری سه بار در تاریخ به شدت لرزیده است و اکنون ندیده اش{تهران}بر گسل های بزرگ زلزله استوار شده و خانه سازی در دهات ملک ری{تهران}بدون توجه به استاندارد های مقاوم سازی  در برابر زلزله اتفاق افتاده است.زلزله ای که سده هاست نیامده و به گفته  متخصصان دلسوز در شرف لرزه بر اندام بی قواره شهر بدون حساب و متاب بزرگ شده تهران است.آیا در کشاکش این همه مصیبت،حواس هیچ مدیر شهری استانی کشوری بر این خطر بسیار بزرگ ، جمع است؟این شهر کشور شده خدای ناکرده اگر بلرزد تلفاتش بی نهایت است و این سوداگران و مفت خوران زالو صفت روز به روز قیمت خانه را در این شهر بی قواره بزرگ شده بالا می برند و خون مردم را در شیشه کرده اند.آیا فربادرسی بر این مردم ستم دیده هست؟