فیلمسازی هم بازنشستگی دارد آقای کیمیایی

از فرانسیس فورد کاپولا بزرگتری؟پدرخوانده اش دنیا را تسخیر کرد.چند سال پیش فیلمی ساخت در یک قدمی تمشک طلایی.اقای کیمیایی عطسه شما هنر نمی باراند.یک روزگاری انرژی حوصله انگیزه داشتی چند اثر خوب ساختی.تثبیت که شدی به افول گراییدی.یارانت که پراکنده شدند فیلمسازیت نیز عوض شد.تورو به جان قدرت که هنوز میبینیمش جان میگیریم دیگر نساز.مبصر همیشگی ما سید را به حال خودبگذار و اینقدر تنش را نلرزان.اخه نوکرتم باوفا قبول کن که جامعه امروز را نمیشناسی و در آن نمیچرخی…عالم تو محدود شده به محل زندگیت اموزشگاهت و پرسه های بالاشهریت.بچه جنوب شهری که بالاشهری شده مناسبات جنوب شهر امروز را بلد نیست.بالاشهر امروز را هم به نیکی رسمی باهاش نداری…سرگردان مانده ای میان جنوب شهر پنجاه سال پیش و رانتخواران یک شبه بالاشهری شده امروز.اینست که حرف یاران واقعیت را بپذیر و در بزرگیت بمان و بیش ازین مزه خوب اثارت را در دهان مخاطبانت از بین نبر.از ما گفتن از شوما نشنیدن.خواستی بساز اما اگه واکنش خوب ندیدی نگو عجب فلان فلان شده ایم ما.وقتی ازت بیست دیدیم 10 یا هشتت را قبول نمیکنیم رفیق من