سارویه می گفتنش.اکنون مرکز تبرستان است.بارفروش با آن سر مرکز بودن کری دارد و حق خود را پایمال شده می داند.ظاهرش مدرنیزه است باطن اش نه چندان متعارف.نامتعارف ازین منظر که هویت بومی تاریخی فرهنگی خود را در این مدرنیزه شده حفظ نکرده صفای انسانی مردمانش درپس این مدرنیزه شده گمشده.مرکز استان یک منطقه گردشگری به دلیل جغرافیایش، روحیه کاسب کاری و مفعت پرستی در آن هویدا ساخته.فلان مغازه اش زده نان داغ کباب داغ.به داخلش کی می روی میبینی با نان لواش چند روز پیش باید کباب را بخوری.اگر مطالبه گر باشی چنان غریب کش ات می کنند که میلت برای یک ماه بسته شود.حتا اگر از مسیول رسیدگی به نظم تظلم بخواهی باز هم فرقی نمی کند.این عینی نیست که نانش داغ نیست کبابش پر از پیاز و غیره است.کاملا توهم ذهنی ست با مغازه ای ویترین قشنگ و ذهنیتی منفعت پرست و درون تهی.عینی نروید در ساری.ضرر می کنید و خسران می بینید.خسران روحی.مالیش به هیچ.سارویان خوبند .روحیه منفعت پرستی هر انسانی را از انسانیت خویش خارج می کند.عنوان عینی نمی تواند پوشش دهنده یک ویترین قشنگ و رفتارهای تهی یک خانواده برای پول دراوردن باشد.از مغازه های عینی ،قشنگ و بزک دوزک دوری کنید و اگر کیفیت می خواهید در جاهایی ظاهر شوید که باطن ادمهایش از ظاهر یک مغازه زیباتر باشد.ذهنی باشید نه عینی که در عینی بودن انسان گرگ انسان می شود.انسانی بس تهی از انسانیت