چهار دهه پیش که نوجوون بودیم تو کوچه و محله گل کوچیک بازی میکردیم
هر کدوممون یه اسمی داشتیم خودمونو با فوتبالیستهای بزرگ مقایسه میکردیم یکی به خودش میگفت مارکو فون باستن اون یکی اسمش اکبر مارادونا بود بچه رجب بقال فرانک ریکارد بود
خلاصه که هرکی یک عقب و لقب جهانی داشت
پاری وقتا هم مسابقات گل کوچیک برگزار میکردیم با محلههای کناری و اینوری و اونوری
سطح مسابقاتمون در حد بکش بکش بود یعنی فقط همدیگرو میزدیم انتهای تکنیکمون هم یه پا دو پا بود
پیش خودمون فکر میکردیم رو دست ما دیگه فوتبالیست نمیاد جمعهها دو تا ۹۰ دقیقه فوتبال بازی میکردیم اونقدر که رب و داغون به خانه برمیگشتیم تو عالم خودمون فکر میکردیم از ما بهتر دیگه وجود نداره و سطح مسابقات ما بیرقیبه
بعدنا که بزرگتر شدیم کم کم متوجه شدیم چی به چیه
حالا شده حکایت این جشنواره سینمایی که به اسم جهانی برگزار شد اما در حد لیگ محلات هم نبود
رئیس داوراشو از استان آناتولی آوردن با چند ۱۰ هزار دلار همون روز اول گفت حضور من به معنای فلان و بیسار نیست
یعنی که یعنی من برای پول اومدم و برداشت دیگری تو سرتون نیاد
بقیه داورا هم درست درمون نگفتن اما اسم جشنواره رو جهانی گذاشتد
مدیر برنامه فلان بازیگر سینما هم شد قلب برنامهریز فلان بخش جشنواره که با شاهکارش صدای همه اهالی مطبوعات در اومد
اونم از حواشی انتصاب مدیر روابط عمومی جشنواره که به هیچ وجه در بدنه مطبوعات سینمایی و صفحات سینمایی روزنامههای کشور هیچ جایگاهی نداشت ندارد و شناختی نسبت به روزنامه نگارهای تاثیرگذار حقیقت محور و کاربلد مطبوعات نمی خواهد که داشته باشد چرا که اساساً بر اساس شایستگی وارد مطبوعات نشده است و معلوم نیست بر اساس کدام شاخص و معیار به این سمت گمارده شده پس چون بدنه اصلی و تاثیرگذار مطبوعات سینمایی را نمیشناخت در کمال سلیقه محوری مهمترین نویسندگان و روزنامهنگاران سینما را ندید گرفت و در حد دورهمی افراد معدودی را که بوی انتقاد از آنها شنیده نشده در این دورهمی شرکت داد
دبیر جشنواره هم که معلوم نیست تا پیش از این شاهکار بزرگش چه بوده و چه کاره بوده سوابق مفید عمرش در عرصه فرهنگ کدام آثار شایسته است بنا بر کدام شاخص و معیار به این سمت گمارده شده و اساساً بزرگترین حاصل فرهنگی عمرش چه بوده که دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر شده
از اینها که بگذریم جهانی برگزار کردن یک جشنواره سینمایی در دنیا قواعدی دارد
اولینش این است که فیلمهای انتخاب شده باید بکر باشد و اولین نمایش آن فیلم در دنیا در این جشنواره باشد که الحمدالله هیچ که به نام جهانی در شیراز برگزار شد وجود نداشت تمام فیلمهایش از جشنواره کودک فجر و سایر جشنوارههای داخلی و خارجی به عاریت گرفته شده بود
دومش اینکه مهمترین نویسندگان روزنامهنگاران سینما در آن حضور داشته باشند که قامت کوچک تفکر یک تیم ناپخته جلوی این حضور را گرفت
سومش اینکه سطح برگزاری جشنواره مطابق با استانداردهای جهانی باشد نه اینکه برای دیده شدن جشنواره فلان بازیگر با خانم بچهها در آن جشنواره حضور یابد مبالغ بسیار برای هیچ هزینه شود تا جایی که حدود ۲۰۰ نفر از اهالی سینمای ایران برای سفری کاملاً تفریحی اما به نیت برگزارکنندگان جشنواره برای دیده شدن در این دورهمی حضور یابند آنهم در شرایطی که مشکلات اقتصادی و تورم کمر ملت را شکسته است
شورای سیاستگذاری جشنواره تجربه لازم برای برگزاری یک رویداد بین المللی را نداشت
ارتباط های بین المللی مناسب را برای برگزاری رویدادی بین المللی در این شرایط خاص ایران ندارند
بدترین زمان برگزاری یک جشنواره بین المللی، ماه آخر میلادی است زیرا، تولیدات داخلی کشور برگزار کننده یک مهر همان سال را برای سال تولید خود می خورند که در بحث عرضه و پخش بین المللی، نکته ای منفی است
عدم اقبال و حضور مردم دیگر نقطه ضعف بزرگ این جشنواره بود
خلاصه اینکه این جشنواره که تا پیش از این میرکریمی و عسگرپور با وجود انتقاداتی که به آنها میتوان داشت به نحو نسبتاً معقولی برگزار شده بود در این دوره با بی تدبیری عجیب غریبی در شکلی کاملاً سیاحتی و دورهمی برگزار شد و یک بیوگرافی به سبک کمدیهای ناخواسته در کارنامه برگزارکنندگان ثبت شد
باشد که سینمای ایران عبرت گیرد از این همه بی تدبیری در این شرایط وخیم سیاسی اقتصادی که مردم ایران گرفتاریهای بسیار فراوان دارند گرم معیشت و زنده ماندن و از جیب بودجه عمومی کشور پول گزافی بر باد رفت و هیچ دستاورد ماندگاری نداشت
صد رحمت به مسابقات گل کوچیک محلی خودمان
که با تمام توانمان برگزار میکردیم بکش بکش بود اما عنوانی محلی داشت جهانی خطابش نمیکردیم
#امیرفرض اللهی
