کار بزرگ محمود مقدس جعفری ؛نگارش کتاب برای دبیرستانی ها
پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو ؛ محمود مقدسی از برنامه سازان قدیمی تلویزیون کتابی به نام “دانش پایه تولید برنامه های تلویزیونی ” را برای اموزش هنرجویان دبیرستانی مدارس کشور نگاشته و از ابتدای سال تحصیلی 1398 با تایید سازمان پژوهش و برنامه ریزی کتابهای درسی فنی وحرفه ایی و کارو دانش ( وابسته به وزارت آموزش و پرورش) در هنرستانهای سراسر کشور در حال تدریس است. این کتاب مربوط به رشته ” تولید برنامه های تلویزون”، در پایه دهم دوره دوم متوسطه تدریس می شود با توجه به اینکه کتاب مربوط به سال اول دبیرستان و سال آغازین آموزش تولید وبرنامه سازی است در ان سعی شده با بیان و ادبیات ساده ، به آشنایی با مبانی آموزشی تولید اکتفا شود وازتوضیحات طولانی وخسته کننده اجتناب شده چرا که در هنرجویان در سالهای بالاتر، دروس فنی تولید را گسترده و تخصصی تر خواهند آموخت.
“سنگ سینما به سینه زدن”
“سینما خر” از آندست فیلمهاییست که سخت ساخته میشوند و اما ساده دیده میشوند. این سهلالوصول بودن ارتباطِ با فیلم نه از سادگی روایت که از هوشمندی فیلمنامهنویس در پردازش قصه و شخصیت یا بهتر بگویم تیپهای آن است. کاراکترهایی فاقد پیچیدگی و نانیازمند به شناخت که به سبب تکرُّرِ مواجهه و آشنایی تماشاگر با نمونههای فراوانشان، محتاجِ تأمل و تاکید و شناختِ درونی نیستند و مخاطب به راحتی و بیدرگیری احساسی با آنها همراه میشود تا ناظر زندگیشان بر پرده باشد.
فیلم بیشتر مبتنی بر یک موقعیت محوری است تا داستان. نیاز گروه سازنده فیلم به حضور و نقشآفرینی یک خر، تنها موقعیت اساسی موجود در فیلم است و تا به انتها با تمرکز بر همین موقعیت، رویدادها بسط و گسترش مییابند.
تسلسل رویدادها اما در مواردی به دلیل سست بودن و فاقد نیاز بودن آن رویداد خاص، گاهی گسسته میشود که سبب جدایی مقطعی تماشاگر از روند ماجرا میشود و البته با توجه به اینکه شخصیتها عالمأ و عامدأ فاقدِ بُعد و یکسویهاند و روایت نیز عمقِ احساسی ندارد، صدمهی چندانی به کلیت اثر نمیزند.
چالش و محوریت گِره درام بر جستجوی الاغ و بازی گرفتن از آن و استفاده ابزاری از آدمها، به خوبی از ذات قصه و از موقعیتهای واقعی اینچنینی وام گرفته شده و در وجهه کنایی با آن پلان پایانی، وجه تسمیهی استعاری زیبایی را ارایه میدهد. کارگردانی هوشمندانه در استفاده از بازیگران کمتر شناخته شده و میزانسن بازیگران و ریتم بسیار خوب و سیّال صحنهها و میزانسنهای عالی دوربین در کنار تدوین خوشریتم سبب شده تا “سینما خر” بدل به فانتزی جذاب و در عین حال عمیقاً تلخی از حال و روز فعلی سینما شود. ضدقهرمان بودن فیلم با قیاسهای جابهجای بازیگران با خر و تنهایی عظیم سرایدار باغ و مهمتر از آن ماندنِ خر در زیر باران و در آن لانگشات نهایی، بر پوچی و گذرا بودن قهرمانِ مرکز توجه، تأکید دارد. یا رنگ کردن خر که تأکیدیست بر اشتباه زندگی کردن خر و خط بطلانی بر سفید بودن و سادگیاش که مگر همان باران نهایی این رنگِ جبر و ذلتِ زندگی مادی را پاک کند. یا معصومیت و صداقت کودکی که از او میخواهند تا راستیاش را پنهان کند و با دروغِ جمعی برای پولی که وعده داده شده همراه شود و اینهمه، جنبههای پیدا و پنهانِ آخرین ساختهی شاهد احمدلو فیلمساز و بازیگر خوشفکر است که فیلمی درخور تحسین و شایستهی تأمل ارایه داده است که دغدغهمند و البته بسیار انسانی است. نمونهای از تسلط احمدلو بر تمام اجزای فیلم را میتوان در آن مونولوگ فیلم در فیلمِ زمان قجری به همراه خر دید با آن نمای از پایین زن که در پسزمینه ساختمان متروکهی کارگاه را داریم که کاملا در تضاد زمانی با داستان فیلم در حال ساخت است. این اشتباه گُلدرشتِ عمدی، خود اشاره به غلطسازی و عدم کنترلیست که در خیلی از فیلماول سازهای سفارشی دیده میشود.
دیالوگهای فیلم نیز بسیار محوری و بایستهی توجه هستند. بخش عمدهای از محتوای فیلم از طریق دیالوگهایی که لابلای ماجرا و داستان پیچیده شدهاند بیان میشوند. بطوری که علاوه بر پیشبرد و گسترش قصه، کارکردهای چندگانهی طنز و کنایه و استعاره را هم توأمان داراست.
در نهایت “سینماخر” از آندست فیلمهاییست که بر خلاف جریانِ معمول تجاری سینما ساخته شده است و فیلمساز قصد دارد روایتگر سینمایی شریف و پرسخن و زهردار و در عینحال تازه و نوگرا باشد و البته به نظرم به درستی که در این راه موفق هم بوده است .
رضا خسرو زاد
می گذاشتی مهر انتصابت خشک شود بعد جفا میکردی ای خادم
این شکلی اش را ندیده بودیم دیگر.هنوز چندروز از انتخاب صوری اش{بخوانید انتصاب}نگذشته است که ماهیت واقعی اش را نشان داد.اگر آن تاج برباددهنده بیت المال در نهان سفاهانی بود این خادم که در روز اول دوم کاریش ماهیت ضد مردمی اش را نشان داد و علیه تیمی که دوسوم ملت ایران دوستش دارند شمشیر از رو بسته و کمر بی غیرتی به خرج داده تا پرسپولیس؛این تیم به قدمت تاریخ و همیشه مردمی را از قهرمانی پنجمش باز دارد.اینکه نه عزیزی ست نه خادمی.عین بی معرفتی ست.مطمین باش به نیمه راه هم نمیرسی ای خادمی که بر پای آن خیانت ملی امضایت نشسته بود.قطعا مطیعی و خادم اما برای اربابانت نه فوتبال ایران.تو نبایدعرق خاطر باشگاهیت را در ریاستت بگانجانی.حق نداری.جایگاه حقوقی ات اجازه نمی دهد.شک نکن طرفداران این تیم مردمی ریشه ات را می زنند و آن خاین ملی که مغز متفکر در نهان توست تورا بی ابرو می سازد.این خط این نشان.حالا میبینی که به چه روز خواهی افتاد.با این قامت کوتاه فکریت ات و آن مشاوران …قطعا به ته چاه می روی.چاه کن ته چاه است.خیلی ها خواستند این تیم ریشه دار و اصیل را خوار کنند؛خوار شدند و بزرگی پرسپولیس کورشان کرد.این ره که می روی به……ارزو کن تیم مورد علاقه ات در زمین فوتبال موفق شود نه اینکه با نامردی تیم رقیب را زمین بزنی.
«برف آخر»در میانه راه
با آغاز فیلمبرداری فیلم سینمایی «برف آخر» تازهترین اثر امیرحسین عسگری اولین تصاویر از حضور امین حیایی در این فیلم منتشر شد.
به گزارش مشاور رسانه ای پروژه؛منصوره بسمل، فیلمبرداری فیلم سینمایی «برف آخر» به نویسندگی و کارگردانی امیرحسین عسگری و تهیهکنندگی حسن مصطفوی که چندی پیش در شمال کشور آغاز شده بود همچنان ادامه دارد و امین حیایی در نقش و چهره ای متفاوت جلوی دوربین رفته است.«برف آخر» نگاهی متفاوت به روزمرگیهای یک دامپزشک دارد و عمده سکانسهای آن در برف فیلمبرداری میشود.
پیشتر بازی مجید صالحی و لادن مستوفی نیز در «برف آخر» آغاز شده است و تدوین آن به زودی همزمان با فیلمبرداری آغاز می شود.
عکاس:حسن شجاعی
در ایران اینگونه است دیگر…
پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو. امیر فرض اللهی . در ایران اینگونه است دیگر.یک علی دهباشی که این روزها با کرونا گلاویز است و به امید خدا آنراشکست می دهد؛یک تنه وزیر فرهنگ است و با پسرش وظیفه ذاتی دهها نهاد فرهنگی را با میلیاردها بودجه و هزاران کارمند انجام می دهد.با کمترین بودجه بخارا در می اورد که نخواندش موجب خسران است برای اهلش.نا اهل، همان به؛ که نخواند.یک علی معلم خصوصی ترین جشن سینما را با جلوه ارایی ستارگان از جیب بخش خصوصی برگزار می کرد و جفای سیمرغ های نداده شده را با حافظ اش جبران می کرد هزار ناسزا و تهمت می شنید دم بر نمی اورد.در ایران اینگونه است.گاهی به صورت خودجوش افراد فهیمی کار نسل پروری کشور را بر دوش می کشند.مگر بهرام بیضایی اینگونه نیست؟کسی هست که در وادی سینما تاتر تلویزیون به اعماق رسیده باشد و ردی از اثار اندیشه ورزانه عالیجناب بیضایی را نخوانده و ازو تاثیر نپدیرفته باشد؟.در ایران اینگونه است…بودجه ها بر باد می رود و نخبگان نادری ؛ جور عدم لیاقت برخی از دستگاه های فرهنگی را بردوش می کشند.در ایران اینگونه است….سیف الله صمدیان نیز ازین جنس مردمان است.عکاسی که جریان فرهنگی را انداخته و نقطه امید همه اندوخته های فرهنگی جوانان است.سعید روستایی ها اولین بار در کجا دیده شدند؟جشن تصویر سال.بیش از دودهه است که جشن تصویرش در هفت هنر تجلی گاه اثار قابل تامل و بکر است.رفیق گرمابه و گلستان عالیجناب کیارستمی است دیگر.همو که یک تنه سینمای نجیبی از ایران در اذهان مردم دنیا جا انداخت و انها که بودجه تلف کردند بدو حسودی می ورزیدند.سیف الله هم تنه اش به تنه کیارستمی خورده است و جریانسازی فرهنگی را با جشنواره بدون هیاهویش به دوش می کشد.جشنی خصوصی؛فراگیر و دغدغه مند.خدا بدو توان دهد که بیش ازین هفت هنر ایران را جلوه گر باشد و عمرش طولانی باد.در ایران اینگونه است…
«پهلوان خندان» به یاد «سیامند رحمان» خوانده شد
قطعه موسیقایی «پهلوان خندان» به آهنگسازی و خوانندگی «پیام عزیزی» خواننده موسیقی عرفانی کشور، مصادف با نخستین سالگرد درگذشت «سیامند رحمان» قهرمان جهان و پارالمپیک منتشر میشود.
این قطعه به سفارش کمیته ملی پارالمپیک در مایه شور، به آهنگسازی و خوانندگی «پیام عزیزی» و تنظیم «سیامند کُردستانی» و شعر «نازنین ثانی» ساخته شده است و برای نخستین بار، در مراسم یادبود «سیامند رحمان» قهرمان جهان و پارالمپیک و رکورددار افسانهای تاریخ وزنهبرداری پارالمپیک؛ با صدای «پیام عزیزی» با حال و هوای حماسی، ملی و عرفانی اجرا میشود.
مراسم یادبود «سیامند رحمان» همزمان با اختتامییه مسابقات پاراوزنهبرداری جام سیامند، در ساعت 15 روز سهشنبه 12 اسفند ماه جاری در فدراسیون جانبازان و معلولین با حضور رؤسا و مدیران کمیتههای ملی المپیک و پارالمپیک، مدیران وزارت ورزش و جوانان، رؤسای فدراسیونها، قهرمانان، میهمانان خارجی و خانواده مرحوم «سیامند رحمان» برگزار میشود.
سیامند از خود، چهرهای خندان، به یادگار گذاشت که همواره در رفتارش، شاخصهای مرام پهلوانی اعم از تواضع، میهن دوستی، خوش خلقی و … نمود عینی داشت.
برخی افتخارات منطقهای، جهانی و پارالمپیکی «سیامند رحمان» عبارتند از: طلای جهانی جوانان آمریکا ۲۰۰۸، طلای جهانی جوانان مالزی ۲۰۱۰، طلای پاراآسیایی گوانگجو ۲۰۱۰، طلای بینالمللی جوانان لیبی ۲۰۱۰، طلای جهانی IWAS امارات ۲۰۱۱، طلای بینالمللی بزرگسالان اردن ۲۰۱۱، طلای پارالمپیک لندن ۲۰۱۲، طلای جهانی بزرگسالان امارات ۲۰۱۴، طلای پاراآسیایی کره ۲۰۱۴، طلای منطقه آسیا قزاقستان ۲۰۱۵، طلای منطقه «اپن» قزاقستان ۲۰۱۵، طلای بینالمللی (جام جهانی) امارات ۲۰۱۶، طلای پارالمپیک ریو ۲۰۱۶، طلای جهانی مکزیک ۲۰۱۷، طلای منطقهای ژاپن ۲۰۱۸، طلای پاراآسیایی جاکارتا ۲۰۱۸، طلای جهانی قزاقستان ۲۰۱۹ و … .
وی در طول دوران ورزشی خود در ۳ دوره بازیهای پاراآسیایی و ۲ دوره بازیهای پارالمپیک شرکت نمود که حاصل آن در تمامی این بازیها کسب مدال طلا بود.
سیامند با ثبت رکورد 310 کیلوگرم در پارالمپیک ریو 2016 در کشور برزیل (با اختلاف 70 کیلوگرم از نفر دوم) توانست نام خود را به گونهای ماندگار کند که بعید است این رکورد عجیب در طول تاریخ، دست یافتنی باشد.
پهلوان «سیامند رحمان» قویترین پارالمپین جهان، یازدهم اسفند ماه سال 1398 بر اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت.
ساختن این فیلم جفاست
چون با پول مردم ساخته شده و دعوای جناحی دارد.چون اصلا فیلم نیست..فیلمنامه ندارد.شعار است مانیفست است آنهم به شکلی بسیار باسمه ای.گره افکنی اش ساده لوحانه است و مختص این دهه نیست.شکل کلی قصه شعاریش تقلیدی بسیار ناشیانه از آن آژانس ملتهب کننده جامعه ست بازیهایش سطحی و مسخره.’گره افکنی اش ساده لوحانه است و گره گشایی اش کمدی ناخواسته .اصلا عنوان این فیلم که برای جلب توجه است و مخاطب را فرا می خواند که آهای بیایید بببینید ما چه فیلم مهمی ساختیم پرو پاگاندای محض است.ساختن این فیلم جفاست به مردم نجیبی که بسیار سخت روزی در می اورند و نانی برای خوردن سرپناهی برای زیستن و شرایطی برای زنده ماندن ندارند.اری جفاست.جفایی بزرگ به مردم از جیب مردم برای مظلوم نمایی قشری فربه که درصد بسیار ناچیزی از مردم ایران است.دعوای جناحی کودکانه که اصلا شکل نگرفته و هیاهوی بسیار برای هیچ است.فقر ،بیکاری و معضلات اجتماعی در کشور بیداد می کند آنوقت عده ای در این سرزمین؛ پول به باد می دهند تا جناح مخالف شان را به مضحک ترین سطحی ترین و باسمه ای ترین شیوه ممکنه زیر سوال ببرند و در قالب قصه ای واهی و توخالی برای خودشان کف بزنند.قصه غریبی ست.قصه ای تراژیک که در جشنواره سی و نهم هم دهها میلیارد تومن در راستای این پرونده سازی های بدون استناد و متوهم از جیب مردم ایران تلف شده است. در این باره بیشتر خواهیم گفت…
یاداشت رسیده/بت ساختن در قبال تخریب یک منتقد
مردم شریفی نیا پرور ایران ، همواره در عرصه اند … پژمان جمشیدی آدم موفقی است … ولی ذائقه احمقانه ما با اهرم کردن محبوبیت او دارد عقده گشایی می کند و از خود رونمایی می کند… هرگز شایسته نیست بیشتر پروری یا کمتر انگاری ماها—– آن خبرنگار که آن سؤال ناشیانه را پرسید این لجنزار عمومی را عیان کرد…. لجنزاری که یک فرد موفق محبوب را تا حد خدایگان هنر پیش می راند…. چه خبر شده است آقایان و خانم ها… فراموش کرده اید هنر اصیل چیست … تندروی شما در تعریف و تمجید چه فرقی دارد با تندروی آن خبرنگار… فقط بد نیست بدانید که امیر فرض الهی یعنی همان فردی که این چنین به دلیل نحوه پرسش گری می کوبیدش زمانی در دسته یک فوتبال تهران بازی کرده و اکنون هم در عرصه هنر آثار قابل بحثی دارد و رسانه وزینی هم به سردبیری اوست که تا آن جا که دیده ام نه تبلیغات می گیرد و نه زرد می نویسد … فوتبال را پس از یک آسیب دیدگی شدید به خاطر عشقش به خبرنگاری کنار گذاشت….خبرنگاری اش هم به دلیل فضای عقده ناک و قلم شکن به تنگنا رفته… به مستند سازی روی می آورد … اما آخرین اثرمستندش هم اکنون در جشنواره های داخل و خارج از کشور دارد می درخشد… تیر همه مان به سنگ خورده است
ما شخصیت محترم و چهره محبوب مردمی جناب آقای جشمیدی را قبول داریم اما اگر از حق دور نشویم و احساسی و گله وار برای کوبیدن یک خبرنگار، فیلم ساز، صاحب رسانه حرکت نکنیم این سینما با ساخت فیلم های بدون محتوی و بازیگران ناقابل که خروجی آن فقط مخاطبان سطح پایین جامعه را راضی نگاه می دارد نه قشر روشنفکر به کجا می رود… بازیگران خوب ما الان کجایند که آنها را چنین تقدیر و تقدیس کنیم، آنها در کنج عزلت درگیر معیشتشان شده اند… ما مردمی هستیم که در یک حرکت چرخشی ناگهانی بدون غور کردن و عمیق شدن در چرایی یک سوال که به ظاهر جلد نامناسبی دارد، برای کوبیدن یک منتقد از یک شخص دیگر بت می سازیم… بعضی مواقع معنی حقیقی از آنچه بیان می شود دور است و ما بسیار سطحی نگر هستیم.
# در پاسخ به حمله به منتقد پژمان جمشیدی از طرف یک بی طرف
اصغر جوادی
هتاکی وقیحانه داماد حاتمی کیا در شبکه پنج
وحید رونقی داماد ابراهیم حاتمی کیا در شبکه پنج با هتاکی وقیحانه به سردبیر مجله سیاه سفید؛لیاقت خود را برای حضور در انتن سیما به اثبات رساند.این ادم شایسته که بواسطه هوش سرشارش در صدا سیما مجری و تهیه کننده است و پدر خانمش به هیچ وجه در این توفیقات نقشی ندارد به همراه مجری دیگری به نام مرادخانی در برنامه حاشیه24 مرزهای وقاحت را در رسانه ملی درنوردیده و توهین های وقیحی به خبرنگار پرسشگر جلسات مطبوعاتی جشنواره انجام داده است.رونقی به همراه مراد خانی در برنامه مزبور سردبیر مجله سیاه سفید را بی سواد خوانده و با لحنی تمسخر امیز به این چهره قدیمی مطبوعاتی امر کرده که به حمام برود و موهای سرش را کوتاه کند. ایندو در استانه سال 1400خورشیدی دارند نقش کمیته در دهه شصت خورشیدی را ایفا می کنند و غافل ازینند که فرد مزبور به دلیل رعایت امور بهداشتی، یومیه سال هرشب به حمام می رود و مدل مو امری شخصی ست و اینکه مدیر شبکه پنج که انسانی اخلاق مدار است اجازه می دهد در برنامه ای اینچنینی اینگونه دو مجری نالایق به زشت ترین وجه ممکنه یک روزنامه نگار قدیمی را که بدون پارتی وارد مطبوعات شده و کتب ، نقد ها و گفت و گوهای مطبوعاتی و مستند های برجسته ای بیش از سطح فهم ایندو در پرونده کاری خود دارد ، این چنین اجازه جولان به انها می دهد،جای بسی شگفتی ست.سعید اشناب مدیر شبکه پنج یکی از پاکدست ترین و اخلاق مدار ترین مدیران تلویزیون در 42سال اخیر است اینکه در شبکه تحت مدیریت او خطوط قرمز هتاکی در این ابعاد جابجا می شود گویای انست که یا ایشان حواسشان به انتن شبکه شان نیست که دو فرد نالایق چنین به خود اجازه می دهند که اینگونه در زمره هناک ترین مجریان تاریخ تلویزیون قرار گیرند،یا اینان برای این هتاکی ها مجوز از ایشان دریافت کرده اند.منتظر می مانیم تا ببینیم پاسخی از اقای اشناب وعوامل این برنامه می شنویم یا نه.قابل توجه اینکه در پی این همه هتاکی ها از جانب برخی افراد عقده ای در رسانه ها و تلویزیون که همه شان به خوبی سردبیر مجله سیاه سفید را نمی شناسند اثارش را ندیده و نخوانده اند.تماما غوره های مویز نشده ای اند که فرصت را مغتنم شمرده تا بر حسب قضاوتشان از قیافه لهجه و…فرد مزبور ،عقده گشایی کرده وبه وی بتازند.از سویی دیگر اهالی خاک خورده و با سابقه مطبوعات و رسانه ها از جناح های سیاسی مختلف در برابر این هتاکی ها در برنامه هفت، در خبرگزاری ها و شبکه های مجازی و…موضعگیری کرده و در برابر این عقده گشایی ها ایستاده اند.
شوخی با جشنواره (1)اگر اراده مان بر خودکشی قرار گرفت ،لطفا ممانعت نفرمایید
چندشب پیش در ویژه نامه سینمایی یکی از روزنامه یومیه مملکت فخیمه ملاحظه کردیم که :بزرگواری گله فرمودند که در جشنواره امسال نشانی از کرونا رویت نفرمودند !،درحالیکه اگر دقت می فرمودند اتفاقا نشان کرونا در جشنواره امسال بمراتب خیلی بیشتر از سی و هشت دوره گذشته بود!،اگر در سی و هشت دوره گذشته بنابرمصلحت ممیزی شده بود ،امسال بشکل شجاعانه ای رونمایی شد که جلوه تابناک در دعواهای بعضی از دوستان هنرمند برسر برگذاری جشنواره یا ممانعت از آن در شرایط کرونایی دیدیم .وآن هم هوار شدن جماعتی که یکباره احساس کردند میتوانند نقش نجات دهنده ما را بازی کنند بر سر فیلمساز شناخته شده ای که برخلاف آن جماعت تصمیم گرفته بودند همه مارا به کشتن دهند!!! ،.دوستان هنرمند که از قضا دغدغه دموکراسی هم دارند بزرگواری بفرمایند در کنار آندره بازن .سوزان هیوارد و راببین وود درساحت سینما قدری هم نوشته های کارل پوپر فیلسوف آزادیخواه را مطالعه بفرمایند تا بر این امر واقف شوند که در دموکراسی واقعی حقوق فرد اهمیت می یابد وگرنه همرنگی با جماعت را که عمه خدابیامرز بنده و دخترعمه های محترم شما بلدند …!!!
دوستان دلواپس کرونا و جناح بی خیال دربرابرکرونا . ایضاء از شما توقع مربیگری هست نه متولی گری . رسم بر این است که شیفتگان متولی گری معمولا در ساحت هنر جایی ندارند فلذا در عرصه سیاست حضور می یابند .اگر قرار هست جاها را عوض کنید .البته مخالفتی نداریم .چون عادت به ورود به تصمیمات کاملا فردی و شخصی افراد را نداریم .!!!.شما هم البته اختیارمتقابل دارید .ولی اگرجاهایتان جابجا شد احتراما به استحضارمیرساند اگر هنرمندی سیاستمداران جانشین شمایان هنرنمایی شان درعرصه سینما همانند نقش آفرینی شان در حوزه سیاست باشد البته ما یقه گیری می کنیم .ولی شما اگر درعرصه سیاست حضوریافتید لطف کنید از تبصره های متشکل از وام های اهدایی وعنایات ویژه که ظاهرا بعنوان وام دریافت کردید و عمرا به جیب ملت بازنگرداندید به برای جماعت گرفتار در چنبره کرونا واکسن بخرید !!!.ما هم به زمامداران بنیادفارابی سفارش می نماییم حالا که تمایلی به وثیقه گذاشتن املاک تان برای دریافت عنایات ویژه را ندارید .برخی از اظهارنظرهای شما بعنوان وثیقه قبول بفرمایند .!!ما به دعواهایتان بر سر اینکه جشنواره بماند یا برود کاری نداریم .همانطور که زنده یاد کیومرث صابری (گل آقا ) در تمام عمر بی تفاوت به طرفین دعوا کشک خود را می سابید .اجازه بفرمایید ما هم عجالتا بدون همراهی با موافین و همدردی با مخالفین کما فی السابق فیلم خود را ببینم …
ازشما چه پنهان از آنجا که اختیار دست ما نیست ما در سنوات گذشته در پردیس چهارسوخیابان جمهوری باتفاق همکاران چایی همراه با کیک تیرامیسو میل می می نمودیم و در پاسازعلاالدین گوشی ها را شارژ می نمودیم که امسال به پردیس ملت دعوت شدیم تا برگذار کننده گان محترم جشنواره از ما با شیشلیک پذیرایی فرمودندو هم بناچار گوشی هایمان را با دوشاخه های عابرانی فاقد گوشی و شارژ در پیاده رو های پیرامون شارژنمودیم وازآنجا که دنیای واقعی با شبکه های مجازی همواره در تعامل و بده بستان بودند .همزمان بابرگذاری جشنواره با پست های فراگیری در کلیه شبکه های مجازی روبرو بودیم که سئوالات سرنوشت ساز و البته تاثیرگذار در سرنوشت ملی می پرسیدند که : چندسالتون بود که فهمیدیدخر رنگ شده الزاما گور خر نیست ؟.؟! چندسالتون بود که فهمیدید تمشک هسته داره ؟.بادمجون دسته داره ؟!.تحت تاثیر همین کنجکاوی ها بود که سازندگان محترم فیلم شیشلیک بطور ضمنی و نمادین از ما سئوال فرمودند : چندسالتون بود که فهمیدید قبل از اینکه شیشلیک رو تناول کنید ،باید اون لیس بزنید !وما لاجرم درشخصی ترین امور که هنگام ارتکاب بچه ها را اگرخواب نبودند از در بیرون مینداختم حالا باید در حضور عام و در انظار عمومی انجام دهیم ….
ازشما چه پنهان همچنان که با دلواپسان کرونا میانه ای نداریم دغدغه های برگذارکننده گان هم بما ربطی ندارد . همچنان که به ما ربط ندارد زمانی که اراده کردیم در چهاردیواری خانه شلنگ و تخته بندازیم .ازبدبیاری تمام نیروگاههای مملکت فخیمه از مدار خارج شده وما دست درحنا می مانیم .همچنان که به ما ربط ندارد وقتی قرار هست برق داشته باشیم اساسا چرانباید گاز داشته باشیم ؟. اگر برق رو انتخاب کنیم مثل اظهارنظرهای برخی از دوستان هنرمند دراین سرما حسابی می چاییم .باز اون موقع زنده یاد گل آقا غضنفر را داشت تا پنجره را باز کند ببینیم باد از کدام جهت می وزد چپ یا راست ؟.اگر هم برق نداشته باشیم گلخانه ها هم خاموش شده و خیار بیست هزارتومانی شیشلیک جشنواره ای اهدایی دوستان را به کاممان تلخ می سازد …بما ربط ندارد که چرا وقتی سرعت اینرنت بالاست .فشار آب در حمام کم است و وقتی فشار در نت زیاد هست آب حمام کم می شود .. برخی دوستان دغدغه مدار شرع در عرصه سیاست می دانند جابجایی این دو از نوع اول امکان پذیر نیست .اعمالی را که ما در حمام انجام میدهیم در پای نت قابل برگذاری نیست و اعمال پای نت هم در حمام منع شرعی دارد . اصلا بما ربطی ندارد که چرا برخی دوستان دلواپس کرونا که زعمای امور را در وضعیت زرد از برگذاری جشنواره منع فرمودند .درشرایط و وضعیت قرمز تماشاگران نگون بخت را به حضور حماسی در سالن های سینما برای فروش فیلم هایشان دعوت می فرمودند …همینطور که بما ربط ندارد وقتی ما با ماسک و بخار ضدعفونی کننده و با فاصله گذاری های پروتکلی وارد سالن میشویم .فاز نگرانی دوستان بیشتر متوجه ماست تا جماعت میلیونی که بسیاری بدون ماسک واقدامات ایمنی سرازیر خیابان ها می شوند تا ما عجالتا مسیر بیست دقیه ای هر روزه را بهنگام جشنواره در چهارساعت طی فرماییم .اصلا بما ربطی ندارد چرا زمین و آسمان با دوجناح حاضر در کشور همدست شده اند تا ما که بعلت سرعت و فشار کم قدرت نمایش احساس عاشقانه را در شبکه های مجازی نداریم .وقتی در عصر یک روز تنها باران زمستان اخیر برسرما نازل می شود.ما دچار احساس عاشقانه میشویم از بخت نامساعد همیشگی درست از سرشار شدن از این بارش از بزرگراه مدرس وارد تونل تونل نیایش!!! می شویم و بابت عمل قبیحه ای که هنوز در روشنی مرتکب نشدیم ،درتاریکی توبه و استغفار بفرماییم حواله می فرمایند .ملاحظه میفرمایید غیر از اختیارات عمومی مسائل شخصی مان به خودمان ربط ندارد چه به شما دوست عزیز ؟ محمد حسین آسایش