خانه وبلاگ صفحه 40

کاسبان کرونا؛مرگبارتر و بی وجدان تر از خفاش

حکایت غریبی ست.عده ای در شکل های مختلف فقط به فکر کسب سودند و پروپاگاندا. سیل بیاید یکجور.زلزله بیاید طوری دیگر و ویروس مرگبار کشور را به تسخیر در بیاورد تا جاییکه زنده نماندن خودشان هم در خطر بیافتد باز هم منفعت پرستی از یادشان نمی رود ظاهرشان مهم نیست. دهه شصت گذشته است افکار پلید در صورتهای مختلف هم پدید می اید از سویی ماسک چند صد تومانی را چندهزارتومان می فروشند و سود بسیار کسب می کنند از طرفی دیگر برای خرید کیت تست کرونا در قالب شرکت های صوری چندبرابر خرید تحویل دولت می دهند .مردم بیچاره هم برای یک تست یا بستری شدن میلیونها خرج میکنند تا بلکم زنده بمانند تراژدی وارونه ای ست اما در اعماق زمین نیستیم که بگوییم ژول ورن چنین وضعیتی را تخیل کرده یا کابوس است.این خود تژاژدی انسانی ست.جان ادمها بی بها ترین چیز در این کهن بوم است و عده ای حتا در مردن ادمها هم سود کسب میکنند اخبار مختلف فساد فلان جا و فلان موسسه یا بنیاد دیگر خبری غیر عادی نیست بسکه در ایران خبر چپاول شنیده و دیده ایم و این منفعت پرستان که خدایی جز خودپرستی ندارند مصونیت اهنین هم دارند مصونیتی که هر دستگاهی را از تعریض به انها باز می دارد اری حکایت عجیبی ست اما باور کردنی.فقط میتوان گفت بترسید از کسانی که که جز خدا یاوری ندارند.بترسید…

کرونا کاذبان را شکست خواهد داد! ناصح کامگاری

بحران #کرونا برخی اندیشمندان خوش بین را دلگرم کرده که این شرایط منشا تحولی خواهد بود و بشریت گامی به سمت اقدام یکپارچه جهت حل معضلات حیات جمعی و جبران اشتباهات زیست محیطی و اصلاح مدیریت سیاسی و بهداشتی جهان برخواهد داشت. اما نباید غفلت کرد که در صورت صحت این پیش بینی، عامل مدیریتی و سیاست گذار در این زمینه نیز، همان نهادهای نابلد و سودجو در عرصه سیاست جهانی خواهند بود که قطار سرنوشت بشریت را به تنگنای ناکارآمدی سوق داده اند. حتی اگر خواست همگانی، حول بازنگری در مقرارت غلط و اصلاح قوانین زیست محیطی گرد آید و تامین رفاه و تضمین امنیت بهداشتی را سرلوحه امور قرار دهد، سیاستمداران حافظ منافع سرمایه، پرچمدار کاذب این خواست خواهند شد و شعار را از دهان مردم می گیرند و با حرارت تکرار می کنند تا همچنان سکان رهبری در دست داشته و با جلوه گری، قطار را باز بر همان ریلی برانند که در نهایت مقصدی جز تامین منافع فردی و حزبی و جناحی ایشان و فرزندان فاسد و منسوبان مختلس آنان در هیئت مدیره کمپانیهای صاحب سرمایه نداشته باشد. برای دستیابی به این مقصد، اقلیتی هوراکش و لیدر جیره خوار و الوات عامی و جاهل دارند تا صدای برحق نیمه دیگر مردم را که نیک پندار و نیک کردارند خفه و منکوب کنند. سیاستمداران راستگرا _ و فرصت طلبان پوپولیستی که راهنمای چپ زده اما به راست گردش می کنند _ فقط کابین هدایت لکوموتیو را در اختیار نگرفته اند بلکه چندین واگن مملو از مزدوران و جاهلان را هم یدک می کشند تا در مواقع لزوم نطفه هر نجوای منتقد را در واگن های میانه و پایین دست قطار با چماق سرکوب کنند و شورش ناگزیر آنان را هر چه بیشتر به تاخیر و تعویق بیندازند.
مسافران نگونبخت این قطار به مقصد ناکجا، اگر به خود بیایند و مطالبات فرعی را در اولویت قرار ندهند، قادرند بر محور یک مطالبه اصلی و مشترک یکپارچه شوند و نمایندگانی شریف برگزینند تا شاید با کنشگری جمعی بر اقلیت مزدور و غاصبان لکوموتیو غلبه و مسیر ریل حرکت را دگرگون کنند. مشروط بر آن که سوزنبانانی که نماینده و بازتاب دهنده خواست ایشانند در فرآیندی سالم و شفاف برگزیده شوند، که این کلیدی ترین عنصر چرخ حرکت تاریخ است، زیرا یک چرخدنده معیوب، ساختار منسجم ماشینی عظیم را مختل کرده و با فرصت سوزی، بزنگاه حیاتی ملتی را دچار سکون، وقفه یا برگشت می کند! اما اگر برگزیدگان، پاک دستانی آزموده و از آب گذشته و بی تزلزل باشند، در خفا مصالحه نکنند و پاشنه آشیل منافع فردی آنان در اوان مبارزه نخارد و تا تامین منافع جمعی رای دهندگان کوتاه نیایند و حب جایگاه رهبری و زعامت بر جماعت، امر بر ایشان مشتبه نکند و استخوانبندی شخصیت سرکوب شده شان را نلرزاند و عقده های فروخورده سالیان عزلت استبداد در میانه مسیر امانتداری سر برندارد و شرافت خود و بیعت رای دهندگان را به بیعانه های دنیوی نفروشند، می توان امیدی به جوانه زدن بذر عدل و نیکی داشت. زیرا تنها راهکار رستگاری التجا به اداره شورایی امور در هر زمینه و سپردن اخذ تصمیمات و اجرای مقررات به عهده نمایندگان راستین مردم در هر حوزه اجتماعی است و از هم اکنون باید دغدغه سلامت نظام شورایی و سازوکار انتخابات بی خدشه و شفاف را داشت. زیرا آنچه بارها و بارها نهضت ها و جنبش ها و اتحادیه ها و سندیکاها و احزاب مردمی و حتی انقلابها و کشورهای رهایی یافته را قلع و قمع و متوقف کرده، نه لزوما دشمن غدار و قهار، بلکه ضعف و سستی و فتور در رهبری این جنبشها و حرکتها بوده و ناگفته نیز پیداست که ساده ترین ترفند برای بی خاصیت کردن هر جریانی که مطالبات برحق و مردمی دارد، نفوذ دادن عناصر نامطلوب با وجاهت کاذب و مردم فریب در صفوف و راس آن تشکل و جمعیت است. تاکتیکی که در تاریخ بسیاری کشورها و جنبش های عدالت خواه نمونه مشهود و سابقه مکرر دارد. موریانه ای خودشیفته و متوهم که سپیدار سرفراز را از درون می تراشد و از دولتی همین موجود عبث است که در تندباد حوادث، تنه تنومند و به ظاهر ستبر درخت از کمرگاه می شکند و آشیانه های آسایش و سعادت بسیاری را به نابودی می کشد.
بحران #کرونا را آزمونی باید دانست که صحت و سقم ادعاهای مدیریتی را برملا می کند. فعلا هر تجمع مطالبه گر را ممنوع کرده اما خواست های رفاهی و بدیهی امروز مردم شراره ای زیر خاکستر است که در دوران “پساکرونایی” شعله خواهد کشید و منصب سیاستمداران دغل را که در اوج فاجعه اقدام موجهی نکرده اند خواهد سوزاند و شعار شکست کرونا را به شکست مسند کاذب آنان مبدل خواهد کرد.

لودگی یا کمدی؛تفاوت از زمین تا اسمان

هرچه بگندد نمکش اش میزنند وای به روزی که بگندد نمک .حکایت سریالی که اسمش با موضوعش اصلا تناسبی ندارد و ادعایش{سریال کمدی}با شیوه اش{تزریق لودگی،سطحی نگری؛منفعت پرستی و لمپنیسم}به جامعه نسبتی ندارد بدون شک سریالی که بیشترش کلیپی از محل تولد فیلمسازش است فقط در رسانه ای می تواند6بار در قسمت های طولانی ساخته شده شود که جز تزریق تیپ به جای شخصیت سواد پرداختن به شیوه ای استاندارد و روایی مناسب  را ندارد طریقی پوپولیستی ست طریقی که نه تنها دیگر جذابیتی ندارد بل انکه منفور است حتا نزد عامه مردم.به مجموعه جک های بی مزه ای می ماند که پشت سرهم ردیف شده اند تا مخاطب بخندد اما به طریف گر تو قران بدین نمط خوانی عمل میکند و بسیار جالب است که مغز متفکر این سه ریال که سالهاست ازین مجموعه خانه ها ساخته و در سینمای ایران فیلمی برساخته گفته دیگر با تلویزیون کار نمیکند بعدازین سریال.شگفتا ازین همه فرصت طلبی و منفعت پرستی .اخر وقاحت هم حدی دارد لودگی هم مرزی با کمدی .این روزها اتفاقا یکی از کاربلد ترین فیلمنامه نوبسان سینمای ایران که کارگردان هم شده و کمدی موقعیت را بسیار خوب بلد است و در سینمای ایران ثابت شده{لیلی با من است،مهرمادری و…}شاید تجربه کارگردانیش کم باشد اما یکی از سریال های تلویزیون را برای این ایام ساخته است.بد نیست این سری دوزهای شش تایی مدعی نظری بر آن بیاندازند و لا اقل در نگارش وپرورش شخصیت ها و نماندن در تیپ در س های مفیدی از رضا مقصودی و سریالش بگیرند.دست کم اینکه اگر سریالش چندان هم دیده نشود اما در نگارش کمدی موقعیت تجارب بسیار مفید و ذهنی خلاق دارد.اری این چنین است برادر این سری دوزیتان نه پای تخت است نه تزریق این میزان اسیب رفتاری به جامعه هنر محسوب می شود.بس است دیگر .مقدمتان خیلی وقت است به لودگی میزند و کارکرد سیاست زده تان هم بی اثر شده است

عزیز دل برادر تا حالا کجا بودی کرونا

میدونی ما چقدر بهت نیاز داشتیم تا به خود اییم و قدر بزرگترامونو بیشتر بدونیم که سرمایه های اجتماعی تاریخی این مملکتند؟ چرا اینقدر دیر اومدی کوبید19؟درسته که همه ازت بدشان میاد و مراقبند که توبه سراغشان نیایی اما میدانی چه لطفی در حق ماکردی؟آخه داشت یادمان میرفت که قدر یکدیگر بدانیم از بسکه افتاده بودیم به هم واسه دوزار ده شاهی اما تو باعث شدی حواسمون جمع شه که تا ناگه زیکدیگر نمانیم.تو نمیدونی چه لطفی در حق ما کردی…درسته که عزراییل نباید بدنام بشه و تو داری پیش پیش نقششو بازی میکنی و کارشو راحت میکنی اما هرچقدرم از مردم ایران از دستت در برند یادشون میمونه بدون اینکه بخوایی، کشتار تو باعث شد چه چیزایی به یادشون بیاد و قدر چه چیزایی رو که باید میدونستن ندونستند.کرونا با اینکه از پدرخوانده ترسناک تری و همه دارند از ترس گرفتنت دغ مرگ میشوند اما ظریف که بنگریم میبینیم که تو باغث شدی بفهمیم جان ادمی بخصوص در ایران هشتادملیونی چقدر بی ارزش است و حتا حاضر نیستیم برای از دست نرفتن جان هموطنانمان داروی مناسب کیت های تشخیص ات را در اختیار همگان قرار دهیم و فقط در اختیار معدودی خاص باشه و مامردم عادی فقط موقعی که داشتیم میمردیم توفیق زیارتش را بیابیم و نوش دارو بعداز مرگ بنوشیم.تازه این وسط عده ای به بهانه ورودت  سفره پهن کرده اند و جول و پلاس دوزاری خودرا ده ها تومن میفروشند که میلیارد به دلارو لمس کنند و بیش از پیش تا هفت پشتشان لاکچری نشین شوند در این بزنگاه ورود شومت.خلاصه که ورود نحس ات اما برای ما بخصوص مزایایی هم داشت.زود شرتو کم کن و برو ازین کهن بوم که به قدر کافی مصیبت دیده ایم.فقط تو یکی رو کم داشتیم.کروووونا؟با توام ای خون اشام از کشته پشته ساز

در برلین”شیطان وجود ندارد”خرس طلایی گرفت

اخرین ساخته محمد رسول اف در جشنواره فیلم برلین جایزه خرس طلایی گرفت.شیطان وجود ندارد در شرایطی ساخته شده است که این فیلمساز در سالهای اخیر دچار محدودیت های فراوانی شده و با وجود این محدودیت ها فیلمهایش در عین اینکه شجاعت لازمه را دارد فرم و ساختار خاص خود را دارد و هماهنگی در انتخاب درست سوژه ساختار روایی مناسب و کارگردانی به جا و صحیح این فیلمساز را از بسیاری که دغدغه ای ندارند و فقط در اثارشان برای خارج رفتن جیغ کارگردانی می زنند  جدا می سازد و جایگاهی یگانه برای او می بخشد جایگاهی که نشان از دغده مندی اجتماعی او می دهد و در عین حال توان کارگردانیش باعث می شود اثارش در داخل و خارج از کشور مخاطب فراگیر داشته باشد هرچند که فرصت اکران در ایران را نداشته است

نامه امیر فرض اللهی به اصغر یوسفی نژاد

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو: اصغرجان؛ سلام. دیدم در شماره اخیر مجله فیلم مطلبی نگاشته ای. گفتم شاید ذکر چند نکته خالی از لطف نباشد. ایران هیچ گاه در سپهر تاریخی اش قوم ملت نبوده و هماره سرزمین اقوام مختلف بوده است. بزرگترین جاذبه ایران تنوع زیست محیطی، عرف ها، هنجارها، خرده فرهنگ ها، آداب و رسوم این اقوام مختلف بوده و هست و همه این اقوام در طول تاریخ در نهایت، هم زیستی مسالمت آمیز در کنار هم داشته اند. صد البته فیلمی که می خواهد به زبان اقوام ساخته شود اگر بر تشخص های فرهنگی، تاریخی آن استوار باشد؛ نه تنها مخاطب داخلی جذب می شود بل آنکه آداب و رسوم ایرانیان را جهانی می سازد. بر تاریخ سینما تئاتر و تلویزیون واقفی. مسعود جعفری جوزانی اگر شیرسنگی را به لهجه ای دیگر می ساخت آیا اینچنین در سینمای ایران اثری شاخص به حساب می آمد؟ و یا امرالله احمدجو در جاویدترین سریال ۴۰ سال اخیر تلویزیون «روزی روزگاری» اگر عادات و رسوم محلی مردمان مناطق مرکزی و لهجه و عبارات خاص آنها را روایت نمی ساخت آیا اینچنین مورد اقبال همیشگی مخاطب فراگیر قرار می گرفت و عام و خاص از آن استقبال می کرد؟ بپذیریم که اگر می خواهیم به زبان اقوام موضوعی را به تصویر بکشیم شایسته تر آنست که نسبت فرهنگی، تاریخی موضوع در رابطه تنگاتنگ با ساختار روایی و موضوعی اثر قرار گیرد و به نسبت جغرافیای محل فیلمبرداری، موضوع موردنظر می تواند ارزش ها و شاخص های فرهنگی آن را مورد توجه خاص قرار دهد. پرواضح است که فیلم ساختن به زبان اقوام اشکالی ندارد اما اگر موضوع روایت را صرفا بر مبنای اتکای زبانی بسازیم و نسبت های تاریخی، فرهنگی زیست بوم موضوع را مدنظر نگیریم، تنها دایره مخاطبان فیلم را محدود ساخته ایم و مخاطب را از توجه به زیبایی شناسی روایی تصویری فیلم محدود می سازیم
در تاریخ سینمای ایران فیلمفارسی های زیادی ساخته شده که موضوع، زبان و لهجه، هیچ نسبت تاریخی اجتماعی، فرهنگی با شخصیت های مورد روایت و قصه ها نداشته اند و اشتباهی در مناطق جغرافیایی مختلف فیلمبرداری شده اند
و نکته آخر اینکه ستایش عظمت زبان پارسی در طول تاریخ که مهاجمان بسیاری بر این کهن بوم تاخته اند و همین زبان موجب اتحاد و همدلی ایرانیان در طول هزاران سال شده است، به معنای انکار زبان اقوام ایرانی نیست. به یاد داشته باشیم از محمد حسنین هیکل یکی از بزرگترین روزنامه نگاران مصر پرسیدند شما که از نژاد عرب نیستید چرا زبان و خط تان عربی ست؟ او گفت به دلیل اینکه ما هرگز در تاریخ خود یک نفر همچون ابوالقاسم فردوسی نداشته ایم که از زبان باستانی مان حفاظت کند.
                                                                                                                                 ارادتمند، امیر فرض اللهی

شروع رای گیری زرشک زرین بدترین فیلم یک سال اخیر سینمای ایران

پایگاه خبری تحلیلی نگاتیو:بنیاد زرشک زرین سازمانی مردم نهاد است برای افزایش سطح کیفی آثار سینمای ایران. نهادی که هدفش مواجهه و تقابل با سینما نیست بلکه شاخصش بالاتر بردن قدرت تأمل توسط سینمای ایران نزد مخاطب است. این بنیاد در بیانیه ای از خبرنگاران نویسندگان و منتقدان سینمای ایران خواست با مراجعه به گروه زرشک زرین با درج نام فیلم و اسم خود در این نظرسنجی شرکت کنند                https://t.me/joinchat/BW99UFKzJ7hO5dlEpVcGJw

بابک نهرین با «عشق دیر» آمد

خواننده جوان و پرانرژی کشورمان با تک قطعه «عشق دیر» وارد بازار موسیقی کشور شد.
بابک نهرین با تولید و انتشار قطعه پاپ «عشق دیر» به جرگه خوانندگان رسمی کشور پیوست و این آهنگ را در دسترس علاقمندان به موسیقی پاپ قرار داد.پیش از این بابک نهرین را با بازی هایش در بیش از 100 نمایش طنز و جدی، 50 فیلم و سریال و کارگردانی کارهایش می شناختند. اما او با انتشار این تک آهنگ راه دیگری را برای ادامه فعالیت های هنری اش به طرفداران خود نشان داد. و امید می¬رود بر رونق کارهای آذربایجانی افزوده شود.«عشق دیر» یک قطعه ترکی آذربایجانی است با ترانه ای از مهری توانا، ملودی حامد صبوری، تنظیم، میکس و مسترینگ یاسین هاشم‌پور تولید شده است. رهبر ارکستر گروه مهدی فهیمی است.هادی جداری (ساکسیفون)، هیراد نیکنام (گیتار نایلون) و میلاد عینی (گیتارباس) نوازندگانی هستند که در قطعه «عشق دیر» با بابک نهرین همکاری داشته اند.
این قطعه به مدیریت هنری غلامرضا میرزازاده و به تهیه کنندگی شاهد معین پور در موسسه « ایماژ » تولید شده و نیما انهاری روابط عمومی و پخش آن را به عهده داشته است.تک آهنگ «عشق دیر» هم اکنون از تمامی رسانه های مجاز موسیقی کشور در دسترس است.

انتخاب ناشیانه ؛بلای جان جشنواره فیلم فجر

ما گفتیم.شنیده نشد قبل از جشنواره فیلم نوشتیم که مجریان جلسات نشست ناشیانه انتخاب شده اند.حالا که اینهمه حاشیه و کج فهمی از جشنواره درامده معلوم شد حرف ما بیخودی نبود.نشانه اش؟آیا کوچکترین حاشیه ای از نشست هایی که فرزاد حسنی برگزار کرد اتقاف افتاد و بیرون امد؟عقد اخوت با ایشان نداریم اما نمیتوانیم منکر این شویم که فرزاد حسنی هم مجری خوب و با سوادی ست هم مدیریت نشست را به خوبی بلد است و در جلساتش تمام سوال اهالی رسانه را با تمامی کلمات انها می خواند و سوالها را سانسور نمی کرد و اگر خبرنگار منتقدی از جواب داده شده قانع نمی شد به او فرصت می داد با هنرمندان و عوامل فیلم ها دیالوگ کند ضمن اینکه این موضوع باعث رضایت دوطرف می شد هم اهالی رسانه هم عوامل تولید فیلم ها.کاش این درس شود برای مدیران جشنواره ها که به مصلحت اندیشی و بنا به فشارها عوامل برگزاری یک جشنواره را انتخاب نکنند و شایستگی افراد مد نظر قرار گیرد.اگر به این سو برویم برای همه خوب خواهد بود و افراد ویترین قشنگ درون تهی فرصت خودنمایی نمی یابند و جشنواره ها بدرستی برگزار می شود.باشد که از تاریخ گذشته درس بگیریم و عبرتی شود برای اینده.آنان که تاریخ نمی خوانند عبرت گذشته را در اکنون می گیرند  و شاید هزینه این عبرت بسیار فراوان باشد

کنسرت گروه موسیقی مینوسپهر برگزار می‌شود

گروه موسیقی مینوسپهر ١۵ اسفند ماه ساعت ٢١ در تالار اندیشه حوزه هنری تهران با صدای علی مینوسپهر و سرپرستی و تنظیم کنندگی امیر مینو سپهر روی صحنه می رود. قرار است طی این کنسرت قطعات فاخر و عاشقانه ایرانی و آثار خارجی به پنج زبان دنیا توسط این گروه اجرا شود. نوازندگانی همچون امیر مینوسپهر(نوازنده ویلن و سولیست)، نیما اکبریان(سازهای الکترونیک و افکت)، سحر شاطری( نوازنده درامز)، یوسف حاجی( نوازنده درامز)، محمدرضا بهروز(نوازنده گیتار باس)،حامد جوهرستانی(نوازنده پرکاشن)، حسین مجرب(نوازنده گیتار کلاسیک)، علی صابری(نوازنده گیتار الکتریک)، داود شمس(نوازنده پیانو)، کاوه تافته( نوازنده ویلن)، مبین چروی(نوازنده ویلن)، سپهر گرشاسبی(نوازنده ویلن)، علی عرفانی(نوازنده ویلن)، پانیذ راثی(نوازنده ویلن)، امیرحسین شکاری(نوازنده ویلن)، نشاط محمدی(نوازنده ویلن)، غزال چاوشی(نوازنده ویلن)، نرگس خجسته(نوازنده ویلن)، دانیال حبیب پور(نوازنده ویلن)، مهرناز دهستانی(نوازنده ویولنسل)، آیناز جلیل پور(نوازنده ویولنسل)، ندا قادری(نوازنده ویولنسل)،شیما یادگاری(نوازنده دف)،شیرین ملکی اصل(نوازنده دف)، نگین دولتخانی(نوازنده دف)، عطیه مسلمی(نوازنده دف) و فروغ اردهالی( نوازنده دف) به همراهی با مینوسپهر می‌پردازند. همچنین تنظیم این ارکستر بزرگ توسط امیر مینوسپهر صورت گرفته و تهیه کننده این اجرا مجید فلاح پور است.